به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، زهره گردان در یادداشتی با این عنوان نوشت: رفتارهای پرخاشگرایانه در استادیومها نشاندهنده چالشهایی است که حل آنها به برنامهریزی، آموزش و فرهنگسازی نیاز دارد. هفتم بهمن ماه سال ۱۴۰۳، روزی تلخ برای فوتبال ایران بود؛ مسابقهای میان دو تیم پرسپولیس و تراکتور که به جای نمایش ورزش […]

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، زهره گردان در یادداشتی با این عنوان نوشت: رفتارهای پرخاشگرایانه در استادیومها نشاندهنده چالشهایی است که حل آنها به برنامهریزی، آموزش و فرهنگسازی نیاز دارد.
هفتم بهمن ماه سال ۱۴۰۳، روزی تلخ برای فوتبال ایران بود؛ مسابقهای میان دو تیم پرسپولیس و تراکتور که به جای نمایش ورزش و همبستگی به صحنهای برای خشونت و بیاخلاقی تبدیل شد. پرتاب اشیاء سنگین، میلههای آهنی، بطریها و حتی خاکانداز به داخل زمین در کنار به کار بردن الفاظ رکیک علیه بازیکنان نشان داد که فرهنگ هواداری در ایران با بحران اخلاقی مواجه شده است. هرچند انتظار میرفت حضور بانوان در ورزشگاهها جو را آرامتر کند اما این حضور، برخلاف انتظارات، تأثیری ملموس در کاهش خشونتها نداشت.
جامعهشناسان اذعان دارند که فوتبال با تمام جنبههای فرهنگی و اجتماعیاش، باید بستری برای تقویت ارزشهای اخلاقی باشد، با این حال به نظر میرسد در ورزشگاه آزادی، اخلاق قربانی خشونت شد و ما شاهد مرگ اخلاق در هیاهوی بازی بودیم. پرسش اساسی این است که آیا اخلاقیات در جامعه ما کمرنگ شده است و این که چرا برخلاف تصورات عموم، حضور زنان در استادیوم آزادی نتوانست از حجم خشونتهای هواداران بکاهد؟
چالشهای اجتماعی فوتبال
دکتر سعید معدنی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در واکاوی این موضوع که آیا ارزشهای اخلاقی در جامعه ما رنگ باخته است، میگوید: من این مسأله را به گونهای دیگر میبینم. رفتارهای پرخاشگرانه در آن روز به دلیل حساسیت خاص مسابقه، یک استثنا بوده و نمیتوان آن را به خشونت در کل جامعه تعمیم داد. جامعه ایران، هنوز هم جامعه مهربانی است و وجود تعداد زیادی خیریه و انواع کمکهای مردمی و رفتارهای انسانی، این موضوع را ثابت میکند.
باید بدانید که واکنشهای هواداران فوتبال در بازیهای حساس تا حدی طبیعی است و چنین رفتارهایی در سطوح بینالمللی نیز دیده میشود. ما در کشورهای مختلف مانند انگلستان و ترکیه، شاهد خشونت و حتی مرگ هواداران فوتبال بودهایم.
مردم به مراسم عروسی میروند تا شادی کنند و به ختم میروند تا عزاداری کرده باشند، در فوتبال هم هواداران به تماشای فوتبال میروند تا هواداری کنند و در این میان ممکن است مسائلی پیش آید.
آنچه در مسابقه پرسپولیس و تراکتور رخ داد، نشانه سقوط اخلاقی در جامعه نیست، چرا که تاکنون چنین شدت و غلظتی در ادبیات و رفتار هواداران حتی در رقابتهای حساسی مثل استقلال و پرسپولیس هم دیده نشده بود.
وی با اشاره به اهمیت مدیریت و آمادگی مسئولان برای برگزاری اینگونه مسابقات میافزاید: این اتفاق درس بزرگی برای مسئولان و دولت بود تا با برنامهریزی مناسب، آمادگی لازم برای مواجهه با چنین شرایطی را داشته باشند.
حضور زنان در چنین بازی حساسی، بدون تفکر و برنامهریزی و صرفا به دلیل فشار جامعه مدنی، نویسندگان و فیفا، وضعیت را وخیمتر کرد. باید از نظر نرمافزاری، سختافزاری و اجتماعی، آمادگی ورود بانوان به استادیوم فراهم میشد و تشویق میکردیم که خانوادهها به تماشای فوتبال بروند.
دکتر معدنی در ادامه به اهمیت حضور خانوادهها در ورزشگاهها میپردازد و میگوید: ۱۴سال پیش در مقالهای با عنوان تأثیر اجتماعی حضور خانوادهها در میادین ورزشی نوشتم که باید شرایط حضور خانوادهها در استادیومها فراهم شود و نه صرفا زنان؛ اگر قرار است بانوان و آقایان در جایگاههای جداگانهای در استادیومهای ورزشی بنشینند، بهتر است چنین اتفاقی نیفتد.باید توجه داشت که اولا در فضاهای خانوادگی، افراد حاضرِ خود را کنترل میکنند و ثانیا فرهنگ از طریق خانوادهها منتقل میشود.
غیبت خانوادهها در ورزشگاهها فاجعهای بزرگ است. برای خانمها، لذت تماشای فوتبال یک پروژه تفریحی است؛ آنها فقط به تماشای فوتبال نمیاندیشند، بلکه از بودن در کنار همسر و فرزندانشان لذت میبرند.
مادر ایرانی دوست دارد هیجان فرزندش را به نظاره بنشیند، تغذیهای درست کند و برای اعضای خانواده ببرد و در واقع یک پیکنیک یکروزه راه بیندازد.
وی در پایان تأکید میکند: اتفاقی که در ورزشگاه آزادی رخ داد، نشاندهنده این است که ما مسیر درستی را نپیمودهایم. برای جلوگیری از بروز چنین مشکلاتی، باید فضای ورزشگاه آزادی خانوادگی شود.
زنانِ ورزشگاه
حسین حجتپناه، جامعهشناس در این باره که انتظار میرفت حضور زنان در ورزشگاهها موجب کاهش فحاشیها و ناهنجاریها شود، اما بازی پرسپولیس و تراکتور خلاف این انتظار را نشان داد و چرا چنین شد، میگوید: در واقع این فرضیه که حضور بانوان در کاهش ناهنجاریها مؤثر باشد، بر اساس تجربیات تاریخی در جامعه ما و همچنین تجربههای کشورهای دیگر مطرح شده است، اما با یک نگاه دقیقتر به حضور زنان در ورزشگاهها، مشخص میشود که شرایط لازم برای شرکت گسترده آنان به عنوان هوادار فراهم نیست و در واقع این حضور به شکل فرمالیته صورت میگیرد.
وی توضیح میدهد: اگر قرار باشد که زنان را به عنوان هوادار فوتبال بپذیریم، باید شرایطی فراهم کنیم که آنان به راحتی بتوانند در همه مسابقات شرکت کنند، این امر متأسفانه هنوز در ایران محقق نشده و در برخی از شهرها حتی به صورت کامل، امکان حضور زنان در ورزشگاهها سلب شده است.
یک نمونه بارز، مسابقه تیم ملی فوتبال ایران در مشهد بود که علیرغم فروش بلیت به زنان، از ورود آنان جلوگیری شد و حتی برخورد خشونتآمیزی صورت گرفت. این مسائل نشان میدهد که زنان همچنان از حقوق برابر با مردان برای حضور در ورزشگاهها برخوردار نیستند.
دکتر حجتپناه اضافه میکند: تعداد زنان حاضر در استادیومها نسبت به مردان بسیار کمتر است و این مسأله با توجه به آمار بلیتهای فروختهشده به وضوح مشاهده میشود. علاوه بر این، زنان از تجهیزات معمول هواداران فوتبال محروم هستند؛ برای مثال در برخی موارد وسایلی که برای هواداری فوتبال ضروری است از زنان گرفته میشود. این شرایط بیانگر آن است که هواداری زنان برابر با هواداری مردان دیده نمیشود و این نابرابری به شدت بر تجربه حضور آنان تأثیر میگذارد.
به اعتقاد وی، یکی دیگر از مشکلات جدی، جداسازی فضای زنان و مردان در ورزشگاههاست. این جداسازی نهتنها پتانسیل کنترلگری اجتماعی زنان را از میان برده، بلکه امکان حضور خانوادگی را نیز از خانوادهها سلب کرده است، در حالی که حضور خانوادگی میتواند به عنوان یک عامل مؤثر برای کاهش ناهنجاریها عمل کند، زیرا رفتارهای اجتماعی و عرفی از حضور خانوادهها نشأت میگیرد.
این جامعهشناس در ادامه بحث خود به این موضوع اشاره میکند که خشونتها و ناهنجاریهای رخداده در بازی پرسپولیس و تراکتور به طور مستقیم به حضور زنان مرتبط نیست. زنان هنوز توانایی کافی برای مقابله با چنین رفتارهایی را ندارند و نمیتوان از آنان انتظار داشت که مسئولیت حل این مشکلات را به تنهایی بر عهده بگیرند. این ناهنجاریها بیشتر ناشی از سوء مدیریتها، نگرشهای عوامگرایانه و رسانههای زرد هستند که خشونت را در فوتبال ایران بازتولید میکنند.
در نهایت این جامعهشناس با استناد به تجربههای تاریخی تأکید میکند که حضور زنان در ورزشگاهها، اگر همراه با رفع نابرابریها و تسهیل شرایط باشد، میتواند تأثیر مثبتی بر کاهش ناهنجاریها داشته باشد.
امیدوارم روزی فرا رسد که استادیومها نهتنها محل تماشای مسابقات، بلکه فضایی سرشار از شور، نشاط و زندگی شوند؛ جایی که صدای خندهها، هیجانها و تشویقهای پرشور از گوشه و کنار طنینانداز شده و محیطی امن و شاد برای همه فراهم شود. روزی که افراد فارغ از جنسیت، سن یا عقیده، کنار یکدیگر بنشینند و در عین حال از زیباییهای ورزش و لحظات ناب همدلی لذت ببرند.
این آرزو تنها تصویری از پیشرفت اجتماعی نیست، بلکه پیامی روشن از اهمیت ارزشهای انسانی است. چنین فضایی نمادی از برابری، اتحاد و احترام خواهد بود؛ جایی که همه با هم برای دستیابی به چنین محیطی تلاش کردهاند. وقتی بتوانیم موانع را از میان برداریم و محیطهایی بسازیم که در آن امید، زندگی و عشق جریان داشته باشد، استادیومها به معنای واقعی تبدیل به مکانی برای جشن گرفتن ارزشهای انسانی خواهند شد.
قطعا تعامل مؤثر میان جامعه و مسئولان، کلید کاهش تنشها و ایجاد محیطی سالمتر برای هواداران فوتبال خواهد بود و رسیدن به این نقطه نیازمند همت، تلاش و همکاری جمعی است. بیایید برای تبدیل کردن این آرزو به واقعیت، همدلانه گام برداریم.