بعد از جنگ ۶روزه ورق تحولات کاملاً برگشت و رژیم پهلوی همراهی خود با اسرائیل را از پسپرده به صحنه آورد و به نمایش گذاشت، ایران تولید نفت خود را افزایش داد و بهعنوان تنها تأمینکننده منابع نفتی اسرائیل درآمد.
– اخبار سیاسی – گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ـ «نزدیک به یکسال بود که وارد سازمان اطلاعات شده بودم؛ شاه تصمیم گرفت که با اسرائیلیها رابطۀ خیلی نزدیکتری داشته باشد و در نتیجه رئیس این سازمان که در آنموقع سرلشکر بختیار بود و من با عدهای از کسانی که همراهش بودند برای کارهای تلگراف و غیره با یک هواپیمای DC3 ارتشی از آبادان ظاهراً بهمقصد جاسک و در عمل برای پرواز از روی عراق و عربستان و اردن به اسرائیل رفتیم و آنجا هم در نیمههای شب رسیدیم و فوری هم سربازان اسرائیلی کاغذهای آمادهای که داشتند تمام علامتهای هواپیمای ایران را پوشاندند، اولین باری بود که ما شروع کردیم با آنها دیگر جداً به مذاکره پرداختیم و مأموریت من این بود که تمام قسمت همکاریهای اقتصادی که ما میتوانیم با اسرائیل داشته باشیم شروع بکنیم.»، اینها بخشی از اظهارات علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد در دوره محمدرضا پهلوی بود که پیش از تصدی پست وزارتخانه، در ساواک فعالیت میکرد و از نحوه شروع روابط نزدیک بین ایران و اسرائیل سخن میگوید.خبرگزاری تسنیم بهمناسبت آغاز دهه فجر و همچنین تحولات منطقه، به بازخوانی روابط شاه پهلوی و اسرائیل و خیانتهای این رژیم به ملت ایران در پیش از انقلاب و خوشخدمتیهای شاه به صهیونیستها میپردازد.روابط بین ایران و اسرائیل از زمان تشکیل این رژیم در اردیبهشت ۱۳۲۷ تا مردادماه ۱۳۳۲، حرکتی سینوسی داشت. کابینه ساعد مراغهای در ۲۳ اسفند ۱۳۲۸ اسرائیل را بهصورت دوفاکتو (موقتی و غیررسمی)، شناسایی کرد و بهرسمیت شناخت و در نهایت دولت اسرائیل به عضویت سازمان ملل متحد درآمد.ویلیام شوکراس نویسنده کتاب آخرین سفر شاه، با استفاده از اسناد بایگانی اسرائیل میگوید: «شناسایی دوفاکتوی اسرائیل تصمیم شخصی شاه نبوده است؛ بلکه محمدساعد مراغهای با مطالبه ۴۰۰ هزار دلار (رشوه از اسرائیلیها) موافقت هیئت وزیران را جلب و شاه را متقاعد ساخت که این شناسایی، خدمت به منافع ملی ایران است.»بااینحال بعد از روی کار آمدن دولت محمد مصدق و همراهی وی با آیتالله کاشانی که از معترضان جدی به تشکیل رژیم اسرائیل بود، دولت ایران شناسایی و بهرسمیت شناختن اسرائیل را پس گرفت.بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت مصدق، محمدرضا پهلوی که بازگشت به قدرت خود را مدیون آمریکا بود تلاش کرد با بلوک غرب و بهویژه همپیمانان آمریکا روابط نزدیکی داشته باشد که یکی از آنها اسرائیل بود. اسرائیل نیز متقابلاً به ایران به دو جهت عمده احتیاج داشت؛ اولی بر سر مسئله نفت و دیگری آنکه ایران بهعنوان یک کشور مسلمان، مقابل سایر کشورهای اسلامی آن زمان بهویژه اعراب کنار اسرائیل بایستد.جنگ ۱۹۶۷؛ پشتیبانی از اسرائیل با نفت«شاه ایران از مهمترین اشخاصی بود که اسرائیل را به جنگ ۱۹۶۷ تحریک کرد و این جنگ تأثیر زیادی در نزدیکی دو طرف داشت، مخصوصاً پس از اینکه مصر کانال سوئز را بست و مانع صدور بخش اعظمی از نفت ایران به اروپا شد که این اتفاق باعث شد اسرائیل، شاه ایران را برای تأسیس خط لوله ایلات ـ عسقلان تشویق کند، خط لولهای که نفت ایران را از دریای سرخ به دریای مدیترانه منتقل میکرد و بهگونهای کانال سوئز را دور میزد. پس از بازگشایی کانال سوئز بود که کارآیی این خط لوله غیراقتصادی شد و آخرین باری که از این خط لوله استفاده شد در اواخر سال ۱۹۷۸ بود.»، این بخشی از گزارش روزنامه هاآرتص اسرائیل در سال ۲۰۱۳ درباره جنگ ۶روزه در ۱۹۶۷ بین اعراب و رژیم صهیونیستی بود.قبل از شروع جنگ ۶روزه اعراب و اسرائیل، «جمال عبدالناصر» رئیسجمهوری وقت مصر، با بستن خلیج عقبه بهروی کشتیهای اسرائیلی و نیز انعقاد پیمان اتحاد نظامی با سوریه و اردن، بهانه لازم را برای شروع جنگ به دست اسرائیلیها داد.در بامداد پنجم ژوئن ۱۹۶۷ میلادی، جنگندههای رژیم صهیونیستی طی یک عملیات غافلگیرانه و از پیشتعیینشده و تأیید آمریکاییها، از مرزهای هوایی سه کشور مصر، سوریه و اردن گذشتند و بهمدت دو ساعت تمام و مداوم پایگاههای هوایی این سه کشور را بهشدت مورد حمله قرار دادند که به این ترتیب، سومین جنگ بزرگ رژیم اشغالگر قدس و کشورهای عربی آغاز شد، که طی این درگیری و جنگ ششروزه (تا دهم ژوئن ۱۹۶۷) اراضی زیادی را بهدست آورد که تا حال نیز جزء مناطق اشغالی بهحساب میآید.رژیم پهلوی تا سال ۱۹۶۷ میلادی بهظاهر کنار اعراب در برابر اسرائیل قرار داشت، این موضع ایران بعد از سفر ملک فیصل پادشاه عربستان در دسامبر ۱۹۶۵ به تهران و یا حتی عبدالرحمن عارف، رئیس جمهور عراق در مارس ۱۹۶۷ بهوضوح احساس میشد.در سفر محمدرضاشاه به عربستان و سخنرانی در ضیافت شام ملک فیصل نیز وی به همین همراهی اشاره میکند و میگوید: «اعلیحضرت (خطاب شاه به فیصل سعودی) اشاره فرمودند که ایران با اتخاذ رویه خود، در مواقعی که در بعضی از ممالک اسلامی پیشآمدهای ناگواری میشد، باعث سرور و قدردانی شده است، ایران چرا این کار را کرد؟ به دو علت؛ اول برای اینکه ما هم مسلمان هستیم، دوم برای اینکه ایران همیشه در دنبال حق میایستد، پس چه عیبی دارد که عموم مسلمین از عرب و غیرعرب در تحت تعالیم عالیه اسلام دنبال حق بگردند و در پشت آن بایستند.»بااینحال بعد از جنگ ۶روزه ورق تحولات کاملاً برگشت و ایران همراهی خود با اسرائیل را از پسپرده به صحنه آورد و به نمایش گذاشت.طی شش روز نبرد، ایران تولید نفت خود را افزایش داد و قبل و پس از آن هم بهدلیل تحریمهایی که از سوی اعراب مقابل اسراییل اعمال شده بود بهعنوان تنها تأمینکننده منابع نفتی اسرائیل درآمد؛ دکتر الزیات، وزیر خارجه وقت مصر، طی بیانیهای اعلام کرد: “نفتی که اسرائیل در زمان حاضر از آن استفاده میکند از طریق خلیج فارس به ساحل خلیج ایلات (استان جنوبی اسرائیل) منتقل میشود، بنابراین یکی از کشورهای عربی و یا ایران منابع انرژی اسرائیلیها را تأمین میکنند.”براساس سندی در ساواک دو روزنامه معروف دولتی آن زمان (اطلاعات و کیهان) از عوامل اسرائیل پول دریافت کرده بودند تا اخبار جنگ را پوشش دهند.براساس سند زیر روزنامههای اطلاعات و کیهان برای انتشار روزنامه در روز جمعه از اسرائیل پول دریافت کردند، در این سند آمده است: «…برابر اطلاع واصله در جریان جنگهای اسرائیل و اعراب در خردادماه جاری، روزنامه اطلاعات و کیهان در نظر داشتند طبق معمول ایام تعطیل روزنامه منتشر ننمایند، ولی عوامل اسرائیل توسط سفارت آمریکا مبلغ یکصد و بیست میلیون ریال به این دو روزنامه پرداخت میکنند تا روزهای تعطیل نیز به انتشار روزنامه پرداخته و پیروزیهای اسرائیل را بهموقع به اطلاع مردم برسانند.»همکاری نظامی بین ایران و اسرائیلهمکاری نظامی بین ایران و اسرائیل جنبههای مختلفی داشت؛ از ارتباط بین ساواک و موساد که گزارش مجزایی میطلبد تا خرید و فروش و ساخت مشترک تسلیحات نظامی. کمال حبیباللهی فرمانده نیروی دریایی ارتش در دوره پهلوی از توافق با اسرائیلیها برای ساخت موشک هارپون زیردریایی در تابستان سال ۵۷ میگوید: «من با کاپیتان Barkai صحبت کردم، همان تابستان انقلاب؛ کاپیتان Barkai فرمانده نیروی دریایی اسرائیل مهمان من بود و این توافق را کردیم که ما برای آینده این زیردریایی، harpoonها را دوگانه بسازیم». (مصاحبه حبیباللهی با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد)ارتشبد طوفانیان مسئول خریدهای خارجی نظامی در زمان شاه بود؛ وی در خاطرات خود اذعان میدارد؛ “سفارت اسرائیل در تهران وابسته نظامی داشت و روابط نظامی بین دو رژیم در سطح بالایی بود و ما از آنها سلاح میخریدیم.”، و اعتراف میکند؛ “هم من آنجا نماینده داشتم هم ساواک داشت”: «از آنها توپ ۱۰۶ ضدتانک خریدم…، یوزی که دست هر کسی در هر کشوری بود، واضح است که هر کسی نگاه میکرد یوزی ساخت اسرائیل است دیگر. ما از آنها انواع مورتارها را خریدیم (نوعی خمپارهانداز)…، من چندین سفر به اسرائیل رفتم و با اسرائیل همکاریهای نزدیک داشتم…، موشه دایان محققاً به ایران آمد، شیمون پرز محققاً به ایران آمد.»اما آنچه در خاطرات طوفانیان و سایر وابستگان به رژیم پهلوی نیامده است اما خود اسرائیلیها به آن اذعان دارند، کلاهبردی از ایران بر سر پروژه موشکی شکوفه بود. ایران و اسرائیل یک پروژه مشترک موشکسازی در ایران را آغاز کرده بودند که این پروژه اسمش را از نمونهای از موشکهای اسرائیلی به نام «شکوفه» گرفته بود.در ژوئیه ۱۹۷۷ حسن طوفانیان در سفری که به اسرائیل داشت، به دیدار موشه دایان، وزیر جنگ اسرائیل رفت. در این جلسه، طرف ایرانی نگرانی عمیق خود را از توسعه فناوری موشکی هند و پاکستان و بهخصوص عراق ابراز کرد. در ادامه پیرامون ذینفع بودن ایران از توسعه پروژه شکوفه بحث انجام شد و طی یک سال بعد از این ملاقات، ایران مبلغ ۲۸۰ میلیون دلار حاصل از فروش نفت خود را به این پروژه اختصاص داد.برای پشتیبانی از این پروژه، ایرانیان شروع به ساخت یک سری از تأسیسات در نزدیکی سیرجان ـ در جنوبشرقی ایران ـ کردند. در اواخر سال ۱۹۷۷، همکاری دو کشور در تلاش برای مونتاژ موشکهای آمریکایی و با تجهیزات ساختهشده توسط اسرائیل که توانایی مجهز شدن به کلاهک هستهای را دارا بودند، دیده میشد. ترکیبی از ناوبری موشک آمریکایی و تجهیزات راهبری و مورد مهم آنکه اسرائیل مجاز به اشتراکگذاری آن تجهیزات با دیگر کشورها نبود.با شروع انقلاب اسلامی مهندسین اسرائیلی و تمام کسانی که با این پروژه همکاری میکردند به اسرائیل برگشتند و همه نقشهها و نمودارهای مربوط به این پروژه را در ایران نابود ساختند و هر آنچه را در اختیار خودشان بود، از یک راه محافظتشده دیپلماتیک خارج کردند اما آنچه عائدی ایران از این طرح بود خرج میلیاردها دلار و آزمایشات موشکی ناموفق در ایران بود اما اسرائیل از این پروژه برای منافع و پیشرفت تسلیحاتی خود استفاده کرد.«رونن برگمن» نویسنده اسرائیلی در کتاب «سه دهه جنگ با ایران» طی مصاحبه با مقامات ارشد نظامی اسرائیل کلاهبرداری اسرائیل از ایران را افشا کرد. بر اساس اسناد ترازاولی که در دهههای بعد انتشار یافت، پروژه شکوفه یک کلاهبرداری بزرگ اسرائیل از ایران بوده است. برگمن در روزنامه «یدیعوت آحارونوت» مقالهای با عنوان «جنگ پنهان اسرائیل در ایران» منتشر کرد که در اینخصوص با یک مقام بسیار عالیرتبه در وزارت دفاع اسرائیل بهنام «یاکوف شاپیرو» که در جریان این پروژه قرار داشته است، گفتگو انجام شده بود.وی مدتی بعد، مجموعه این مطالب را در قالب کتابی تحت عنوان «سه دهه جنگ با ایران» چاپ و منتشر نمود. برگمن، در این گفتگو چگونگی کلاهبرداری اسرائیل از شاه و مقامات رژیم سلطنتی را چنین افشا کرد: «در حالی که مقامات وقت ایران از این پروژه و بهتصور خود پیشبرد آن حتی دور از چشم آمریکا خرسند بودند، اسرائیل بهدقت آنان را جهت تأمین منافع خود فریب داده بود. بر اساس نقشه اسرائیل، ایران در جریان این پروژه بهخلاف تصور مقامات عالی ایران تنها به تکنولوژی از رده خارج دست مییافت اما اسرائیل خود از سرمایه یکمیلیارددلاری ایران برای ساخت نسل جدید تسلیحات اختصاصی برای خودشان استفاده میکرد. یاکوف شاپیرو، ادامه داده بود؛ “در ایران با ما مانند پادشاهان رفتار میکردند. میزان تجارت ما با آنها بسیار بالا بود. بدون روابط ایران ما پول کافی را برای توسعه تسلیحاتی که در زمان حاضر در خط اول دفاع دولت اسرائیل هستند، نداشتیم.”»در گزارش بعدی درباره روابط دیپلماتیک بین شاه و اسرائیل و همچنین نقش مصر در روابط بین رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی صحبت خواهیم کرد.انتهای پیام/+