اکوایران: شی نمیتواند از شکستهای بیپایان پوتین که متحد اصلی چین در رویارویی با غرب است، خوشحال باشد. اما همچنین نمیتواند نسبت به این اتفاقات ناسپاس باشد. مصائب پوتین درسهایی دارد که نباید آنها را نادیده گرفت.
به گزارش اکوایران، در حالی که شی جینپینگ نمیتواند از بابت ضعیفشدن متحد اصلی خود خوشحال باشد، رهبر چین درسهای مهمی آموخت که نباید آنها را نادیده گرفت.
به نوشته بلومبرگ، اینکه حمله روسیه به اوکراین از نظر استراتژیک به نفع چین بوده یا نه، جای بحث دارد. اما یک نکته واضح است: جنگ ۱۶ ماه گذشته روسیه به شی جینپینگ، رئیسجمهور چین درسهای ارزشمندی آموخته است که اگر به خوبی اعمال شوند، ممکن است او جایگاه او را تقویت کنند.
جدیدترین درس آموزنده برای شی، شورش مسلحانه کوتاهمدت گروه واگنر به رهبری یوگنی پریگوژین، متحد سابق پوتین بود. اگرچه شورش آنها بدون خونریزی خاتمه یافت، اما پوتین را تحقیر و شکافهای رژیم او را آشکار کرد.
از یک سو، دولت چین بسیار قویتر از همتای روسی خود است. وجود ارتشهای خصوصی نشانه ضعف دولت بوده و نشاندهنده از دستدادن انحصار دولت بر خشونت است. چین که یک قرن پیش توسط جنگسالاران منطقهای ویران شده بود، هرگز اجازه نخواهد داد چیزی شبیه به گروه واگنر در داخل مرزهایش یا در کنار نیروهای مسلحش فعالیت کنند.
کنترل بیشتر
در مقایسه با حکومت شخصیگرای پوتین، حزب کمونیست چین کنترل مستقیم و نهادینهتری بر دولت دارد. در حالی که حزب روسیه متحد پوتین، بیشتر به عنوان یک ماشین انتخاباتی عمل میکند و در ارتش روسیه و سایر ارگانهای دولتی حضور کمرنگی دارد، حزب کمونیست چین دارای دفاتر حزبی حتی در کوچکترین واحدهای بوروکراسی دولتی است. این حزب در تکتک واحدهای ارتش آزادیبخش خلق نمایندگی دارد تا از وفاداری سیاسی نیروها مطمئن شود.
در عین حال، شورش واگنر حداقل سه خطر را برجسته کرده که شی نمیتواند آنها نادیده بگیرد.
اولین و مهمترین آنها، تضمین وفاداری سیاسی ارتش چین، به ویژه فرماندهان ارشد آن است. شی در دهه زمامداری خود، در اعمال کنترل شخصی خود بر ارتش، بسیار فراتر از دو سلف خود پیش رفته است. شی به محض اینکه ریاست کمیسیون نظامی مرکزی را در اواخر سال ۲۰۱۲ برعهده گرفت، یک کمپین مبارزه با فساد را آغاز کرد که طی پنج سال به پاکسازی بیش از ۱۰۰ فرمانده ارشد نظامی منجر شد.
در سال ۲۰۱۷، این حزب قانون جدیدی را تصویب کرد که اختیارات فرماندهی مستقیم شی را بر کمیسیون را تثبیت میکرد. در بیستمین کنگره ملی حزب در اکتبر سال گذشته، شی یکی از وفاداران خود را، حتی با اینکه سن بازنشستگی را گذرانده بود، به عنوان معاون اول رئیس این کمیسیون منسوب کرد و یکی دیگر از اطرافیان خود را به جایگاه نایبرئیسی ارتقا داد.
اقدامات احتیاطی بیشتر میتواند شامل نظارت دقیقتر بر افسران ارشد، تفحص سریعتر فرماندهان، و چرخش مکرر ژنرالها باشد. حتی اگر چنین اقدامات پیشگیرانهای تواناییهای رزمی ارتش را کاهش دهد، شی احتمالاً آن را هزینهای برای محافظت در برابر خیانت خواهد دید.
دوم، چین میخواهد رقابت بین شاخههای مختلف ارتش را زودتر از بین ببرد. ظاهراً هماهنگی و لجستیک ضعیف به تنش بین پریگوژین و فرماندهان ارشد روسی دامن زد. شاید فاحشترین اشتباه پوتین که شی قصد تکرار آن را ندارد، این بود که به جای حلوفصل سریع آن، اجازه داد دشمنی آنها علناً تشدید شود.
شمشیر دولبه
از آنجایی که حزب کمونیست چین نسبت به پوتین کنترل بیشتری بر مطبوعات و ارتش دارد، خطرات جنگ سیاسی علنی در میان مقامات ارشد بسیار کمتر است. با این حال، این ریسک دیگری است که شی نمیخواهد در میانه یک بحران و درگیری با آن روبرو شود.
در نهایت، شیطنتهای پریگوژین یادآوری برای شی است که ناسیونالیسم یک شمشیر دو لبه خواهد بود. رهبر چین به عنوان یک مدافع سرسخت جاهطلبیهای سرزمینی چین، به ویژه در مورد جزیره تایوان، حمایت عمومی را جلب کرده است. با این حال، لفاظیهای افراطی «جنگجوی گرگ» نیز انتظاراتی را ایجاد میکند که برآوردهکردن آنها دشوار خواهد بود.
از نظر سیاسی، ناسیونالیستهای تندرو میتوانند با حمایت از لفاظیهای وطنپرستانه افراطی، مانند کاری که پریگوژین با پوتین انجام داد، از رهبر کشور پیشی بگیرند. شی کاهش این ریسک را به وسیله مهار زیردستان خود آغاز کرده است. چین گانگ، وزیر امور خارجه جدید حتی در حالی که سیاستهای خارجی سازشناپذیر شی را پیش میبرد، غالباً از لفاظیهای «گرگ جنگجو» خودداری میکند. یکی از اولین اقدامات رسمی چین گانگ این بود که ژائو لیجیان، معاون سخنگوی سابق و بدنامترین جنگجوی گرگ را به حاشیه فرستاد.
شی نمیتواند از شکستهای بیپایان پوتین که متحد اصلی چین در رویارویی با غرب است، خوشحال باشد. اما همچنین نمیتواند نسبت به این اتفاقات ناسپاس باشد. مصائب پوتین درسهایی دارد که نباید آنها را نادیده گرفت.