مارک تورنتون، اقتصاددان آمریکایی متولد ۷ ژوئن ۱۹۶۰ است. او عضو مکتب اتریشی و از اعضای ارشد مؤسسه «لودویگ فون میزس» است. وی در آثار خود به موضوعاتی چون ممنوعیت مواد مخدر، اقتصاد جنگ داخلی آمریکا و «شاخص آسمانخراش» پرداخته است. تورنتون بهعنوان همکار ارشد مؤسسه میزس شناخته میشود و دیدگاههای او بر اساس اصول آزادی اقتصادی […]
مارک تورنتون، اقتصاددان آمریکایی متولد ۷ ژوئن ۱۹۶۰ است. او عضو مکتب اتریشی و از اعضای ارشد مؤسسه «لودویگ فون میزس» است. وی در آثار خود به موضوعاتی چون ممنوعیت مواد مخدر، اقتصاد جنگ داخلی آمریکا و «شاخص آسمانخراش» پرداخته است. تورنتون بهعنوان همکار ارشد مؤسسه میزس شناخته میشود و دیدگاههای او بر اساس اصول آزادی اقتصادی و بازار آزاد تنظیم شده است. او در نوشتهها و مصاحبههای خود همواره بر کاهش مداخله دولت، احترام به پول سالم و آزادیهای فردی تأکید میکند.
تورنتون در نیویورک و در خانوادهای با گرایشهای لیبرال رشد یافت. او پس از اخذ مدرک کارشناسی علوم از دانشگاه سنبوناونچر (۱۹۸۲)، دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه آوبورن (۱۹۸۹) دریافت کرد. او در دانشگاههای مختلف تدریس کرده و بهعنوان عضو هیئت علمی دورههای تحصیلات تکمیلی دانشگاه آوبورن و کالج ایالتی کلمبوس فعالیت داشته است. همچنین در دهه ۱۹۹۰، بهعنوان معاون ناظر امور بانکی و مشاور اقتصادی فرماندار آلاباما خدمت کرده است. تورنتون در سال ۲۰۰۲ «جایزه پژوهش دانشگاه» کالج ایالتی کلمبوس را از آن خود نمود. پس از آن به مؤسسه میزس پیوست و اکنون کرسی اقتصاد اتریشی را در آن مؤسسه برعهده دارد.
دیدگاههای تورنتون کاملاً در چارچوب مکتب اتریشی اقتصاد تعریف میشود. او همواره بر اهمیت مکانیسم بازار آزاد، پول سالم و نرخ بهره واقعی تأکید دارد و دخالتهای بیمورد دولت و بانک مرکزی را عامل آشفتگیهای اقتصادی میداند. در کتابشناسی او ترجمه و ویرایش آثار کلاسیک اقتصاددانان بزرگی مانند ریچارد کانتیون و فردریک باستیا دیده میشود که نشاندهنده علاقه او به میراث اندیشههای لیبرال کلاسیک و اتریشی است. مثلاً او «مجموعه باستیا» و ترجمه انگلیسی «رساله کانتیون» را ویرایش کرده و نشر داده است (آثار تورنتون: The Bastiat Collection، Cantillon’s Essay, The Bastiat Reader). این فعالیتها مؤید علاقه و تأکید او بر اندیشههای اقتصاددانان کلاسیک است.
تورنتون بهخاطر تحلیلهای مبتنی بر مکتب اتریشی از چرخههای تجاری شهرت دارد. او در سال ۲۰۰۵ با ارائه مدل نظری «نفرین آسمانخراش» نشان داد که چگونه کاهش نرخ بهره واقعی و گسترش اعتبارات بانکی باعث همزمانی رونق ساخت بلندمرتبهها و رشد اقتصادی میشود که نهایتاً با بحران اقتصادی پایان مییابد. به عبارت دیگر، تورنتون و همکارانش در مطالعات پس از ۲۰۰۵ نشان دادهاند که ساخت و ساز بیرویهی بلندمرتبههای رکوردشکن با شرایط رونق مصنوعی اعتبار همراه است؛ این روند همان «نفرین آسمانخراش» نام دارد. به موجب دیدگاه اتریشی تورنتون، این پدیده نه نتیجه مستقیم بلندمرتبهها بر اقتصاد، بلکه انعکاسی از سیاست پولی انبساطی و حباب اعتباری است.
اقتصاد ممنوعیت
یکی از عرصههای مهم کار تورنتون، تحلیل اقتصادی سیاستهای ممنوعیت است. او نخستین کتاب خود را با عنوان «اقتصاد ممنوعیت» در ۱۹۹۱ منتشر کرد تا نشان دهد چرا ممنوعیت الکل در آمریکا شکست خورد و چگونه تجارب مشابهی در ممنوعیت مواد مخدر تکرار شد. تورنتون در این کتاب بهطور سیستماتیک سوابق قوانین ممنوعیت را بررسی کرده و استدلالهای نظری طرفداران ممنوعیت را باطل میداند. او نشان میدهد که اجرای چنین سیاستهایی اغلب باعث تولید مشروبات و مواد مخدر خطرناکتر میشود؛ به بیان او «محصولات ممنوعه در بسیاری از جهات خطرناکتر از جایگزینهای قانونی خود هستند»؛ زیرا تقاضا به بازار سیاه روانه شده و تولیدکنندگان را تشویق به غلظت و قدرت بالاتر این کالاها میکند. تورنتون همچنین نقش ممنوعیت را در افزایش جرم و فساد حکومتی مورد بررسی قرار داده است. بهطور خلاصه، او نتیجه میگیرد که قانونگذاری علیه الکل و مواد مخدر نه تنها مشکلات مصرف را حل نکرد، بلکه بازار سیاه را تقویت و آسیبهای اجتماعی را افزایش داده است.
علاوه بر تحلیلهای نظری، تورنتون در عمل هم در دفاع از لغو ممنوعیتها فعال بوده است. بهعنوان مثال، او در سال ۲۰۱۴ در مجمع دانشگاه آکسفورد علیه جنگ با مواد مخدر مناظره کرد و در مقابل به دستاوردهای سیاسی و اقتصادی ممنوعیت را به چالش کشید. دیدگاه او در این زمینه بهطور گسترده در محافل لیبرتارین و آزادیخواه بازتاب یافته و نوشتهها و مصاحبههای او بارها درباره سیاستهای ممنوعیت مواد مخدر و الکل منتشر شده است.
نقد سیاستهای پولی و مالی آمریکا
تورنتون در حوزه سیاستهای مالی بهشدت با مداخلات دولت در اقتصاد آمریکا مخالف است. او استدلال میکند که کاهش هزینهها و کسری بودجه (موسوم به «ریاضت اقتصادی») بهتر از افزایش هزینهها و بدهیهای دولت عمل میکند. وی در مقالهای توضیح داده است که همانطور که افراد و شرکتها در شرایط بحرانی بودجه شخصی خود را تعدیل و صرفهجویی میکنند، دولتها نیز باید هزینههایشان را کاهش داده و بدهیهای خود را بپردازند تا اقتصاد به تعادل بازگردد. تورنتون برخلاف دیدگاه رایج کینزی، واژه «یاضت اقتصادی» را رد نمیکند؛ بلکه تصریح میکند «یاضت اقتصادی کار میکند» اما اعمال آن برای دولت دردناک است.
از نظر تورنتون، کاهش مالیاتها و گسترش آزادی اقتصادی نیز عوامل مهمی برای رشد اقتصاد آمریکا هستند. او در مقالهای بهتازگی تأکید کرده که کاهش نرخ مالیات بر درآمد مثل «اکسیر اقتصادی» عمل میکند؛ زیرا افراد را قادر میسازد درآمد بیشتری نگه دارند، مخارج و پسانداز خود را افزایش دهند و بهتدریج سطح رفاه و رضایت اجتماعی را بالا ببرند. بهعلاوه، او هشدار میدهد که افزایش تعرفهها (عوارض گمرکی) توسط ترامپ «اثر سمی» بر رشد اقتصادی دارد. او استدلال میکند که درآمدهای ناشی از تعرفهها به هیچ وجه جایگزین درآمدهای مالیاتی جاری نمیشوند و در عمل باعث افزایش قیمت کالاها، کاهش مصرف و برانگیختن جنگهای تجاری میگردند.
تورنتون همچنین سیاست پولی فدرال رزرو را مورد نقد قرار داده و از مسئولان آمریکایی خواسته است هشدارهای اقتصاددانان اتریشی درباره ایجاد حبابهای اعتباری را جدی بگیرند. او در سالهای ۲۰۰۰ پیشبینی کرده بود که حباب مسکن در حال شکل گیری است و سالهای بعد با رکود بزرگی همراه خواهد بود، پیشبینیای که سال ۲۰۰۸ درست از آب درآمد.
توماس وودز، اقتصاددان آمریکایی در مقدمهی کتاب «نفرین آسمانخراشها» نوشت: «در پی بحران مالی سال ۲۰۰۸، اعتبار اقتصاددانان و تحلیلگران اقتصادی ضربه خورد. اما برخلاف اکثر همکارانش، مارک تورنتون در سال ۲۰۰۸ تبرئه شد. مارک در مواقعی که مداخلات وحشیانه فدرال رزرو باعث شده بود افراد عاقل عقل خود را از دست بدهند، صدای عقل بود.»
اخیراً نیز تورنتون نسبت طلا به نقره را نشانهای از عدم تعادل بازارها دانسته و هشدار داده که «بدهی ملی آمریکا و سیاستهای پولی جاری میتوانند منجر به تورم افسارگسیخته شوند و نیازمند کاهش شدید نرخ بهره باشند». در مجموع، دیدگاه تورنتون این است که بدهیهای فزاینده و چاپ پول بیرویه، اقتصاد را به بحران مالی میکشاند و تنها راه حل، بازگشت به پولمحوری بازار آزاد و سیاستهای انضباط مالی است.
شاخص آسمانخراش
یکی از نظریههای مشهور تورنتون «نفرین آسمانخراش» است. این ایده میگوید هر زمان که رکورد جدیدی برای بلندی آسمانخراشها ثبت شود، معمولاً یک بحران اقتصادی مهم در شرف وقوع است. در مقاله منتشر شده در نشریه اقتصاد اتریشی (QJAE: Quarterly Journal of Austrian Economics) تورنتون توضیح میدهد که این پدیده در یک قرن گذشته بارها مشاهده شده است: اولین بار در قرن بیستم با «ساختمان متروپولیتن لایف» و رکود ۱۹۰۷، سپس در چرخههای بعدی اقتصادی مانند ۱۹۲۹.
تورنتون با استفاده از مثالهای تاریخی نشان میدهد که قلههای شاخص آسمانخراش در هر دوره رونق، اندکی پیش از آغاز بحران ظاهر شده است. برای نمونه، برجهای ۴۰ والاستریت (۱۹۲۹)، کرایسلر بیلدینگ (۱۹۳۰) و امپایر استیت (۱۹۳۱) که هر سه در اوج رونق دهه ۱۹۲۰ به پایان رسیدند، در پیشبینی رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ عملکرد خوبی داشتهاند. این نمونهها از «دقت چشمگیر» شاخص آسمانخراش در ثبت پایان دورههای رونق حکایت دارد.
تورنتون در سال ۲۰۰۵ مدل نظری مفصلی ارائه کرد که کاهش نرخ بهره واقعی و اشتغال بیش از حد سرمایه در ساخت آسمانخراشهای بلند را عامل مشترک آنها معرفی میکند. بر اساس نظریه او، کششهای بازار و هجوم اعتبار ارزان باعث میشود پروژههای بلندمرتبه به سرانجام برسند، درست زمانی که حباب اقتصادی ترکیده و بازار سقوط کند. این دیدگاه اتریشی تأکید میکند که خود آسمانخراشها علت رکود نیستند، بلکه علائم جانبی رونق مصنوعی پول و سرمایهاند. مطالعات بعدی تورنتون و همکارانش نیز همبستگی آماری این پدیده را تأیید کردهاند.
کتاب «نفرین آسمانخراشها: و چگونه اقتصاددانان اتریشی هر بحران اقتصادی بزرگ قرن گذشته را پیشبینی کردند»
یک زندگی علمی و ژورنالیستی
تورنتون در زمینههای پژوهشی فعالیت گستردهای داشته است. او سردبیر سابق نشریه «اخبار اقتصاد اتریشی» بود و عضو هیئت تحریریه مجله مطالعات لیبرتارین نیز بوده است. از سال ۲۰۱۰ بهعنوان ویراستار نقد کتاب فصلنامه اقتصاد اتریشی فعالیت میکند. علاوه بر تألیف کتابها، او مقالات زیادی در مجلات اقتصادی و نشریات آکادمیک منتشر کرده و در همایشهای متعددی سخنرانی کرده است. تورنتون همچنین دورههای آموزشی اقتصاد اتریشی را در دانشگاههای مختلف از جمله آلاباما و آوبورن ارائه داده است.
در کنار کار دانشگاهی، وی جوایز علمی متعددی نیز دریافت کرده است. از جمله جایزه «پژوهش دانشگاهی» در کالج کلمبوس (۲۰۰۲) و کرسی افتخاری اقتصاد اتریشی موسسه میزس (۲۰۲۱–۲۰۲۳) است. او با امثال موریس رابرت و لودویگ فون میزس همکاری داشته و همواره از مؤلفههای جدید اقتصادی لیبرتارین حمایت کرده است. بسیاری از مقالات او در کتابهای درسی و پژوهشهای دانشگاهی در حوزه آزادی اقتصادی و تاریخ اندیشه اقتصادی نقل شدهاند.
تورنتون علاوه بر کار پژوهشی، چهرهای شناختهشده در رسانههای اقتصادی است. او بیش از ده سال است که در مؤسسه میزس بهعنوان مفسر و نویسنده فعالیت میکند و مقالات او در «میزس دیلی» و «میزس وایر» منتشر میشود. تورنتون دو پادکست محبوب به نامهای «مسائل جزئی» (Minor Issues) و «اتفاق آراء» (Unanimity) را تولید و اجرا میکند. سخنرانیها و مصاحبههای او در مطبوعات بینالمللی مانند بلومبرگ، اکونومیست و والاستریت ژورنال انعکاس داشته است.
خبر مرتبط
ریشهیابی «تورم» و «چرخههای رونق و رکود» بر مبنای قضیه رگرسیون
پول خلق شدهای که ابتدا از طریق نظام بانکی وارد اقتصاد میشود، باعث سوء سرمایهگذاری و تخصیص نادرست سرمایه و سایر منابع میشود. در نتیجه انحراف مسیر سرمایه موجب میشود که هر رونق تورمی ناشی از پول، بذر رکود اقتصادی اجتنابناپذیر را در درون خود داشته باشد.