علم اقتصاد متعارف مفروضاتی برای بازیگران اقتصادی دارد که همیشه در صحنه عمل با واقعیت جور درنمیآیند. مفروضاتی مانند «تقارن اطلاعات»، «تشخیص درست منفعت» یا «تحت تاثیر دیگران و نتایج پیشین قرار نگرفتن».
در مقابل، علوم رفتاری ابزارهایی را در اختیار سیاستگذار قرار میدهد که بتواند با استفاده از آن بتواند حتی با لحاظ شرایط عدم برقراری مفروضات بالا، نتایج بهتری کسب کند. چرا مردم در تصمیمگیریهای خود دچار تورش در زمان و اطلاعات میشوند؟
مداخلات رفتاری چیستند و چگونه برای اقتصاد مفید میشوند؟ چرا باید بازارهای مالی توسط دولتها به خوبی رصد و تنظیمگری شوند؟
آیا اگر بازارها را در رفتارهای نامناسب و مضر مثل هجوم گلهوار به بازار سهام در سال ۱۳۹۹ ایران یا سفتهبازی در بازار مسکن پیش از بحران ۲۰۰۸ آمریکا یا بازارهای ارز رها کنیم ممکن است اتفاقات بدی بیفتد؟
ناترازیهای مختلف از انرژی تا بانکی مسئله روز اقتصاد ماست که اصلاح همه اونها بخشی از ذینفعان فعلی رو متضرر خواهد کرد اما این اصلاحات به نفع کل جامعه است. چگونه با کمک گرفتن از علوم رفتاری میتوان اصلاحات را سادهتر کرد؟
«آترینا اورعی» مدرس مدرسه اقتصاد لندن (LSE) در گفتگوی نوروزی با اکوایران پیرامون کاربردهای علم رفتاری در سیاستگذاری و ضعفهای اقتصاد متعارف توضیح میدهد.