به گزارش اکوایران، در سال ۱۴۰۲، هزینههای خانوارهای دهک دهم بیش از ۱۰ برابر خانوارهای دهک اول بوده است. نسبت هزینه ده درصد پرهزینهترین به ده درصد کم هزینهترین جمعیت از سال ۱۴۰۰ سیری نزولی داشته که نشاندهنده کاهش فاصله طبقاتی میان اغنیا و فقرا است. از این موضوع میتوان استناد کرد که با توجه […]
به گزارش اکوایران، در سال ۱۴۰۲، هزینههای خانوارهای دهک دهم بیش از ۱۰ برابر خانوارهای دهک اول بوده است. نسبت هزینه ده درصد پرهزینهترین به ده درصد کم هزینهترین جمعیت از سال ۱۴۰۰ سیری نزولی داشته که نشاندهنده کاهش فاصله طبقاتی میان اغنیا و فقرا است. از این موضوع میتوان استناد کرد که با توجه به بدتر شدن شرایط اقتصادی، قدرت خرید خانوارهای دهک دهم نیز کاهش یافته است.
در مواقعی همچون هدفمندسازی یارانهها قدرت خرید خانوارهای دهک پایین افزایش و در نتیجه شکاف طبقاتی نیز کاهش یافته است. از طرفی، کاهش اختلاف طبقاتی در شرایط دشواری همچون بعد از جنگ تحمیلی و دوران بعد از تحریمها نیز دیده میشود. این اتفاق به دلیل وخیم شدن وضعیت معیشتی دهک ثرتمند اتفاق افتاده است.
معیار سنجش شکاف طبقاتی
یکی از شاخصهایی که نابرابری درآمدی را نشان میدهد، سهم دهکهای هزینهای از کل هزینه است. اگر تمام خانوارهای کشور به ترتیب میزان هزینه از کمترین به بیشترین مرتب شوند و هر ۱۰ درصد آنها در یک گروه قرار گیرند، دهکهای هزینهای ایجاد میشوند. به این ترتیب، دهک اول شامل فقیرترین خانوارها در جامعه و دهک دهم شامل ثروتمندترین آنها است. در این گزارش نسبت هزینه ده درصد پرهزینهترین به ده درصد کم هزینهترین جمعیت از سال ۱۳۶۳ تا ۱۴۰۲ بررسی شده است که در واقع بیانگر شکاف طبقاتی و اختلاف توزیع درآمد میان فقیرترین و ثروتمندترین خانوارهای کشور است.
دلیل اهمیت شاخص هزینه این است که معمولا خانوارها متناسب با درآمدشان خرج میکنند. به همین دلیل، هزینه میتواند شاخص مناسبی برای سنجش رفاه خانوارها باشد. البته مبنا قراردادن سطح هزینه بهعنوان درآمد کاملا هم درست نیست، زیرا که ممکن است قسمتی از افزایش هزینهها به دلیل تورم باشد، نه مصرف حقیقی.
شکاف طبقاتی چهل ساله در یک قاب
در سال ۶۷ که جنگ ۸ ساله به پایان رسیده، هزینههای دهک دهم ۹.۵۹ برابر بیشتر از دهک دهم بوده که کمترین مقدار در آن دوره بوده است. با اتمام جنگ، این نسبت با شیب تندی افزایش یافته و در سال ۶۹ به بیشترین مقدار خود در چهار دهه گذشته رسیده است. بهطوریکه، هزینه طبقه ثروتمند ۱۷.۵۸ برابر طبقه فقرا بوده است.
از اوایل دهه ۷۰ تا اواخر دهه ۸۰ میانگین نسبت هزینه دهک دهم به دهم اول حدود ۱۳ بوده است. در سال ۸۹ با طرح هدفمندسازی یارانهها قدرت خرید خانوارهای دهک اول افزایش یابد. ولی این یارانه تاثیر چندانی بر سبد مصرفی خانوارهای دهک دهم نداشته و باعث کاهش شکاف طبقاتی میان این دو دهک شده است.
با آغاز تحریمهای بینالمللی در اوایل دهه ۹۰، تورم اقتصاد ایران افزایش قابل توجهی یافت. به همین سبب، اثر کمکی یارانههای نقدی نیز کاهش یافته و به ندرت اثر آن در سبد مصرفی خانوارهای دهک اول از بین رفته است. از سوی دیگر، به دلیل شرایط سخت اقتصادی، وضعیت خانوارهای دهک دهم نیز رو به وخامت داشته است. به دنبال این اتفاق، شکاف طبقاتی به کمترین سطح تاریخی خود رسیده است. بهطوریکه، هزینه خانوارهای دهک دهم تنها ۸.۲۳ برابر هزینههای دهک اول بوده است.
بیشترین نسبت هزینه دهک دهم به اول ثبت شده در دهه ۹۰، مربوط به سال ۹۷ بوده که هزینه دهک دهم ۱۰.۶۸ برابر دهک اول بوده است. پس از آن، در سال ۱۴۰۰ این نسبت مقدار قابل توجه دیگری را در ۱۰.۷۶ تجربه کرده است. بر اساس آخرین گزارش توزیع درآمد مرکز آمار ایران، در سال ۱۴۰۲ هزینه خانوارهای دهک دهم ۱۰.۲۶ برابر دهک اول بوده که به سطح سال ۱۴۰۰ نزدیک است. مقدار این شاخص از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ نزولی بوده که نشان از کاهش اختلاف طبقاتی میان دهک دهم و اول میدهد. البته این روند کاهشی را میتوان به شرایط تورمی اقتصاد نیز ربط داد که باعث شده قدرت خرید خانوارهای دهک دهم نیز کاهش یابد.