به گزارش اکوایران، نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به فضای نامناسب سیاسی در آمریکا پرداخته است و استدلال میکند که این شرایط میتواند دستاوردهای درخشان اقتصادی آن را تحت تاثیر قرار دهد. به نوشته اکونومیست، در ۱۳ اکتبر یک موشک تقویت کننده غول پیکر ساخت شرکت «اسپیس ایکس» به آسمان پرتاب شد و […]
به گزارش اکوایران، نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به فضای نامناسب سیاسی در آمریکا پرداخته است و استدلال میکند که این شرایط میتواند دستاوردهای درخشان اقتصادی آن را تحت تاثیر قرار دهد.
به نوشته اکونومیست، در ۱۳ اکتبر یک موشک تقویت کننده غول پیکر ساخت شرکت «اسپیس ایکس» به آسمان پرتاب شد و سپس به زیبایی به سمت زمین بازگشت. به لطف این مهندسی شگفت انگیز اکنون راکتهای بزرگ میتوانند دوباره مورد استفاده قرار گیرند و اکتشافات فضایی ارزانتر و جسورانهتر خواهند شد. با اینحال، همانطور که این پرتاب گواهی بر نبوغ آمریکایی است، ایلان ماسک، موسس اسپیس ایکس نیز نمایانگر همه مشکلاتی است که در سیاست این کشور وجود دارد. آقای ماسک با حمایت از دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوری خواه اطلاعات نادرستی را درباره تقلب در رای و کمک به طوفان داده است و مخالفان خود را احمقهای بدنیت خوانده است.
آمریکا اما باوجود سمیتر شدن شرایط سیاسیاش، همچنان عملکرد اقتصادی درخشانی از خود نشان میدهد. جمهوری خواهان و دموکراتها کمتر از ۲۰ روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری هیچگاه تا این اندازه نسبت به یکدیگر بیاعتماد یا مخالف نبودهاند. اما در پس این زمینه ناامیدکننده، اقتصاد خیره کننده آمریکا میتواند پابرجا بماند؟
عملکرد درخشان اقتصاد آمریکا و پشتسر گذاشتن باقی اقتصادهای بزرگ
در طول سه دهه گذشته آمریکا بقیه کشورهای ثروتمند جهان را پشت سر گذاشته است. در سال ۱۹۹۰، دوپنجم تولید ناخالص داخلی (GDP) گروه هفت متعلق به آمریکا بوده است، و امروز این نسبت به یکدوم رسیده است. درآمد سرانه آمریکا امروز حدود ۳۰ درصد از اروپای غرب و کانادا و ۶۰ درصد از ژاپن بالاتر است؛ شکافهایی که از سال ۱۹۹۰ تقریبا دوبرابر شدهاند. میسیسیپی احتمالا فقیرترین ایالت آمریکاست، ولی مردمان سختکوش آن بهطور میانگین بیش از انگلیسیها، کاناداییها یا آلمانیها درآمد دارند. اخیرا چین هم عقب رفته است؛ درحالی که این کشور در سالهای پیش از همه گیری به سرعت به آمریکا نزدیک شد، تولید ناخالص داخلی اسمی آن از حدود سهچهارم آمریکا در سال ۲۰۲۱، اکنون به دوسوم آن رسیده است.
خطرات سیاسی برای اقتصاد
این رکورد اما امروز در خطر است. با حزبیتر شدن شرایط سیاسی آمریکا، هم کامالا هریس و هم دونالد ترامپ برای حفظ طرفداران خود به جای بزرگتر کردن کیک اقتصاد روی سیاست متمرکز شده اند. از منظر اکونومیست، آمریکا قرار نیست تسلط اقتصادی خود را از دست بدهد اما دیر یا زود سیاست پوسیده بهای سنگینی برای آن خواهد داشت و در آن زمان تغییر مسیر دشوار خواهد بود.
عوامل موفقیت اقتصادی آمریکا
برای اینکه بفهمید چرا اینطور است، ابتدا عوامل موفقیت آمریکا را درنظر بگیرید. مزایای ذاتی نقش مهمی در آن دارند. آمریکا کشور بزرگی است که از منابع انرژی گستردهای برخوردار است. انقلاب نفتی شیل از اوایل دهه ۲۰۰۰ حدود یکدهم اقتصاد آن را هدایت میکند، و اندازه عظیم بازار مصرف و سرمایه آن به این معناست که یک ایده خوب که در میشیگان به وجود می آید میتواند در ۴۹ ایالت دیگر هم موفقیت بزرگی کسب کند.
بااینحال، سیاستگذاری خوب هم مهم بوده است. آمریکا مدتهاست که مقررات آسان را با هزینههای سریع و سخاوتمندانه در زمان بحران ترکیب کرده است. گرچه محرکهای چندبرابری در دوران همه گیری سبب ایجاد تورم شد، ولی رشد بیش از ۱۰ درصدی آمریکا از سال ۲۰۲۰ را تضمین کرد، که سه برابر سرعت رشد باقی کشورهای گروه هفت است. این درحالی است که آلمان برای دومین سال متوالی در رکود فرو رفته است.
این ترکیب عوامل، یک چرخه فضیلت قدرتمند را به حرکت درآورده است. بخش خصوصی پویای آمریکا، مهاجران، ایده ها و سرمایه گذاری را به سمت خود جذب میکند، که خود پویایی بیشتری ایجاد میکند. این کشور نهتنها خانه بزرگترین صنعت پرتاب موشک است، بلکه غولهای اینترنتی و استارت آپ جهان نیز در این کشور قرار دارند. هفت شرکت بزرگ تکنولوژی آمریکا به همراه هم بیش از بازارهای سهام بریتانیا، کانادا، آلمان و ژاپن ارزش دارند. شرکت آمازون به تنهایی بیش از کل کسبوکارهای بریتانیایی روی تحقیق و توسعه هزینه میکند. به دلیل آنکه دلار آمریکا ارز ذخیره جهان است، سرمایه گذاران نیز تمایل زیادی به اوراق بدهی آن دارند. آنها در زمان بحرانها به سمت اوراق خزانه آمریکا هجوم میبرند که به دولت اجازه میدهد بستههای محرک اقتصادی عظیمی را ارائه کند.
اثر سیاستهای سمی بر اقتصاد
تاکنون بدتر شدن شرایط سیاسی آمریکا اثرات قابل رویت اندکی بر اقتصاد داشته است. در طول هشت سال گذشته جو بایدن و دونالد ترامپ به نام کمک به کارگران کارخانهها به سراغ «حمایت گرایی» و «مداخله در اقتصاد» رفتهاند، که به قیمت آسیب به کل اقتصاد تمام شده است. به دلیل اینکه قدرت اقتصاد آمریکا بسیار فراگیر بوده است این مساله نتوانسته آن را واژگون کند، و محرکهای اقتصادی نیز برای سالها به آن سرعت بخشیده است. با اینحال، اقتصاد از جانب سیاست ایمن نیست. و با رشد اختلافات سیاسی در کشور، خانم هریس و آقای ترامپ سیاستهای آسیبزای بیشتری را ارائه میدهند.
در وهله اول، هردوی کاندیداها با حمایت از برخی شرکتها، نیروی بازاری را که به آمریکا خدمت زیادی کرده است را دستکاری میکنند. این مساله میتواند دامنه حرکت دولت برای اقدام سریع نجات در زمان وقوع بحران بعدی را محدود کنند. هردوی کاندیداها قول بذل و بخششهای مالیاتی و هزینهای را میدهند ولی هیچکدامشان برنامهای برای کاهش کسری بودجه ندارند، که حدود ۶ درصد تولید ناخالص داخلی است؛ سطحی که معمولا در زمانهای جنگ یا رکود دیده میشود. کسری بودجه کنترل نشده میتواند سرمایه گذاری خارجی را کاهش دهد و اعتماد به اوراق بدهی آمریکا به عنوان یک دارایی بدون ریسک را تضعیف کند.
عامل بحرانی
از منظر نشریه اکونومیست دونالد ترامپ ریسک بزرگتری برای اقتصاد آمریکاست. چراکه درباره اعمال تعرفه بر واردات و اخراج میلیونها نفر غیرشهروند صحبت میکند که بسیاری از آنها بطور کامل در بازار کار آمریکا ادغام شده اند. او در قبال نهادها، از جمله فدرال رزرو و حاکمیت قانون نیز بیتوجه است. اگر استقلال هرکدام از آنها تضعیف شود آمریکا دیگر استعدادها و پول لازم برای ادامه پیشروی را نخواهد داشت.
رشد امری مسلم نیست، بلکه هدیهای است که باید گرامی داشت و پرورش داد. اگر چرخه فضیلتی که اقتصاد آمریکا را به جلو میراند معکوس شود سیاستهای سمی در آن نقطه ریشهدار شدهاند. تا زمانی که همه چیز شروع به فروپاشی کند مشخص نمیشود که ایدههای یک رئیس جمهور چقدر میتواند بد باشد. این نقطه بازگشت ممکن است فردا یا حتی تا چهارسال آینده اتفاق نیفتد، اما با هر اشتباهی که سیاستمداران مرتکب میشوند یک قدم به آن نزدیک می شوند.