به گزارش اکوایران، هفته نامه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به مساله جهانی شدن در ورزش پرداخته است. از منظر این نشریه، دو تغییر بزرگ در سمت عرضه و تقاضا به روند جهانی شدن ورزش به عنوان یک سرگرمی کمک میکنند. به نوشته اکونومیست، از تیم مغولستان با کفتانهای گلدوزی شده گرفته تا کاناداییهایی که […]
به گزارش اکوایران، هفته نامه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به مساله جهانی شدن در ورزش پرداخته است. از منظر این نشریه، دو تغییر بزرگ در سمت عرضه و تقاضا به روند جهانی شدن ورزش به عنوان یک سرگرمی کمک میکنند.
به نوشته اکونومیست، از تیم مغولستان با کفتانهای گلدوزی شده گرفته تا کاناداییهایی که کاپشن خلبانی به تن داشتند، راهپیمایی تیمها در المپیک به عنوان نمادی برای جمع شدن مردم از کشورهای مختلف طراحی شده است. پیام المپیک به مخاطبان روشن است: در جهان از هم گسیخته تنها ورزش میتواند مردم را دورهم جمع کند.
این ایدهای الهام بخش است، ولی تاحد زیادی هم نادرست است. گرچه بازیهای المپیک و جام جهانی فوتبال مردان هر دو مخاطبانی از سراسر کره زمین دارند، ولی باارزشترین تیم های ورزشی جهان سرسختانه در برابر جهانی سازی مقاومت میکنند. لیگ ملی فوتبال آمریکا ۹۸ درصد از درآمد حقوق رسانهای خود را در داخل بدست میآورد. لیگ برتر کریکت هند، که حقوق رسانه ای آن بطور سالانه بیشتر از المپیک است ۹۶ درصد درآمد خود را در داخل کشور میزبان خود بدست میآورد.
ولی سرانجام جهانی سازی برای تغییرات مهم آماده میشود. تکنولوژی، نحوه پخش ورزش و لذت تماشاگران از آن را متحول کرده و به انواع لیگهای ورزشی فرصتی برای جهانی شدن میدهد. این مساله نشان دهنده یک فرصت بزرگ برای کسبوکارها و فرصتی بزرگتر برای تماشاگران است چراکه بازیهایی که قبلا تنها طرفداران یک کشور را به وجد میآورد حالا مردم سایر کشورها را نیز هیجان زده میکند. و این فرصتی است که شرکتهای رسانهای باید از آن استفاده کنند.
شکست ورزش به عنوان یک صادرات در مقایسه با سایر صنایع سرگرمی به خوبی نشان داده میشود. از اواخر قرن گذشته، هالیوود بیش از نیمی از درآمد باکس آفیس خود را از خارج کشور بدست آورده است. هنرمندان موسیقی آمریکا حدود یکسوم استریمهای خود و بخش بزرگی از فروش بلیط کنسرتهای خود را به شنوندگان خارجی وابسته هستند. در بازیهای ویدئویی نیز کنسولهای ژاپنی و اپلیکیشنهای چینی بازیکنانی در سراسر جهان دارند.
دو انقلاب در ورزش
دو تغییر بزرگ به جهانی شدن ورزش کمک میکنند. اولین مورد، انقلابی در سمت عرضه است، چراکه پخش ورزشی از پخش ملی و کانالهای کابلی تلویزیون به پلتفرمهای استریم جهانی تبدیل شده است. نتفلیکس اکنون مخاطبانی در سراسر کره زمین دارد. مستند «رانندگی کن تا زنده بمانی» آن آمریکاییها را با فرمول یک آشنا کرد. اپل نیز در سال گذشته پخش مسابقات لیگ برتر فوتبال را برای ۱۰۰ کشور جهان شروع کرد.
انقلاب دوم اما در سمت تقاضا اتفاق افتاده است. بزرگترین مانع برای پذیرش ورزشهای خارجی این است که برخلاف دیگر انواع سرگرمی، تماشاگران میخواهند به جای بهترین تیمها، تیم خودشان را ببینند. ولی وابستگی طرفداران به تیمها به آرامی جای خود را به ارادت به بازیکنان خاص داده است. رسانههای اجتماعی به بازیکنان اجازه میدهند دنبال کنندگان جهانی داشته باشند که هیچ ارتباطی با تیم آنها یا حتی ورزششان ندارند. ستارگان ورزشی هواداران سراسر جهان را به لیگ برتر انگلستان جذب کردهاند. لیونل مسی با پانصد میلیون دنبال کننده در اینستاگرام خود تماشاگران جدیدی را به لیگ برتر فوتبال آمریکا جذب کرد.
اما چه کسی میتواند در این بازی جدید پیروز شود؟ در میان شرکتهای رسانهای، بهترین جایگاه متعلق به آنهایی است که وسیع ترین توزیع را دارند. لیگها بیش از هر چیزی به دنبال ایجاد دسترسی هستند، و مایلند معاملات کم سودتری را با سرویسهای استریم داشته باشند، که میتواند بازیهای آنها را در برابر تماشاگران در همه جای جهان قرار دهد. در این میان، نتفلیکس، آمازون و دیگر پلتفرمهای جهانی نسبت به دیگر شرکتهای فعلی برتری دارند.
در میان سازمانهای ورزشی، لیگهای بزرگتر بیشترین سود را از توزیع وسیعتر خواهد برد، درست همانطور که استریم موسیقی شنوندگان را به سمت ستارههایی چون تیلور سوئیفت هدایت میکند. ولی استریم به تقویت محتوای خاص نیز کمک کرده است. ورزش زنان که مدتها نادیده گرفته میشد، حدود نیمی از خروجی استریم شبکه ESPN را تشکیل میدهد.
با جهانی شدن، ورزشها با شکایتی روبرو میشود که قبلا متوجه سایر صنایع سرگرمی بود: اینکه محتوای خارجی بیارزش، علاقه مندان ارزشمند محلی را جلب میکند. سیاستمداران یک قرن پیش نگران بودند که برنامههای رادیویی شنوندگان را وسوسه کند تا به جای گروههای محلی، به گروههای موسیقی شهرهای بزرگ توجه کنند. اخیرا، سیاستمداران اروپایی شکایت کردهاند که برنامههای آمریکایی بینندگان را از برنامههای محلی دور میکند.
از منظر نشریه اکونومیست، باید منتظر بیش از اینها هم باشیم، زیرا هواداران به جای ستارگان محلی به دنبال افراد مشهور دور افتاده هستند. ولی این حق آنهاست که انتخاب کنند چه ورزشی را میخواهند دنبال کنند، همانطور که انتخاب میکنند چه موسیقی گوش کنند یا چه فیلمی ببینند. در ورزش، مهم ترین چیز رقابت است. سازمانهای ورزشی که نگران ازدست دادن هوادارانشان در این بازی جدید جهانی هستند باید به شعار المپیک توجه کنند: زمان سریعتر و قویتر شدن است.