گاها دولت یا قانونگذار اقداماتی را انجام میدهند تا کارایی در اقتصاد ایجاد شود. اما یک سوال این است که آیا همیشه نیاز به مداخله در روابط خصوصی افراد وجود دارد؟ آیا کارایی توسط اقدامات خود افراد ایجاد نمیشود؟ در چه مواقعی دولت باید مداخله کند؟
کوز معتقد است که اگر قواعد مالکیت و قواعد حقوق قراردادها وجود داشته باشند، توزیع اولیه منابع چندان اهمیتی ندارد و مبادلات باعث میشوند کارآمدترین نتیجه حاصل شود. این نظریه چه کارکردهایی در حقوق دارد و کدام قواعد حقوقی را توجیه میکند؟
نظریه کوز، فرض را بر این میگذارد که افراد میتوانند بدون هزینه یا با هزینه اندک با یکدیگر مبادله کنند. آیا این نظریه در عمل واقعیت داشته و صحیح است؟
نظریه کوز چه محدودیتهایی دارد و در اعمال آن باید به چه نکاتی توجه کرد؟
در قسمت نهم برنامه تراز، شهریار صادقی همراه با حمید قنبری پژوهشگر حقوق اقتصادی به تحلیل و بررسی پرسش های فوق پرداختهاند.