در بوداپست متولد شد، در بیستونهمین روز پنجمین ماه از سال ۱۹۲۰. همانجایی درس خواند که چهرههای شناختهشدهای چون ایگون ویگنر و جان فوننیومن از آنجا فارغ التحصیل شده بودند، دبیرستان لوتران جیمناسیوم در بوداپست. در ۱۷ سالگی و زمانی که از این مدرسه فارغالتحصیل شد مقام اول مسابقات سالانه ریاضیات مجارستان دبیرستانیها را کسب […]
در بوداپست متولد شد، در بیستونهمین روز پنجمین ماه از سال ۱۹۲۰. همانجایی درس خواند که چهرههای شناختهشدهای چون ایگون ویگنر و جان فوننیومن از آنجا فارغ التحصیل شده بودند، دبیرستان لوتران جیمناسیوم در بوداپست. در ۱۷ سالگی و زمانی که از این مدرسه فارغالتحصیل شد مقام اول مسابقات سالانه ریاضیات مجارستان دبیرستانیها را کسب کرد.
پدر و مادرش یک داروخانه در پایتخت مجارستان داشتند و جان زندگی مرفهی داشت. تک فرزند بود و والدینش میخواستند او هم داروساز شود. اما تمایل شخصی جان به فلسفه و ریاضیات بود اما درست در زمانی که باید برای ادامه تحصیل در دانشگاه انتخاب رشته میکرد، آرزوهای پدر و مادرش را تمایل خودش ترجیح داد و رشته داروسازی را برای تحصیل برگزید.
خودش میگوید: « این کار را به این دلیل انجام دادم که در آن زمان هیتلر در آلمان قدرت داشت و نفوذ او در مجارستان نیز به طور پیوسته در حال افزایش بود. که به عنوان دانشجوی داروسازی معافیت سربازی را دریافت خواهم کرد. از آنجایی که من یهودی الاصل بودم، این بدان معنا بود که مجبور نیستم در یک واحد کار اجباری ارتش مجارستان خدمت کنم.»
در نتیجه، تا زمانی که ارتش آلمان، مجارستان را در مارس ۱۹۴۴ اشغال کرد، او از خدمت طفره رفت. بعد از آن بود که از ماه مه تا نوامبر ۱۹۴۴ در یک واحد کارگری خدمت کرد.
در نوامبر همان سال، مقامات نازی سرانجام تصمیم گرفتند واحد کار جان را از بوداپست به اردوگاه کار اجباری اتریش تبعید کنند، جایی که در نهایت بسیاری از رفقای او کشته شدند. اما جان به اندازه کافی خوش شانس بود که درست قبل از حرکت قطار به اتریش، از ایستگاه راه آهن در بوداپست فرار کرد.
در سال ۱۹۴۶، دوباره در دانشگاه بوداپست ثبت نام کرد تا مدرک دکترای فلسفه را در گرایش جامعهشناسی و روانشناسی اخذ کند. بعد از یک سال مدرک دکترای فلسفه را گرفت و یکسال هم صرف نوشتن رسالهاش کرد.
ترک مجارستان و ورود به جامعه آکادمیک
از سپتامبر ۱۹۴۷ تا ژوئن ۱۹۴۸ در موسسه جامعهشناسی دانشگاه مشغول فعالیت شد و در آنجا با آنه کلاوبر، دانشجوی روانشناسی که بعدا همسرش شد، آشنا شد. جان در ژوئن ۱۹۴۸ به دلیل شرایط سیاسی و مخالفت دانشگاه با عقاید ضد مارکسیستیاش از کار استعفا داد. بعد از رفتن جان همکلاسیهای کمونیست آنه او را به خاطر نگرش سیاسی همسرش مورد آزار قرار میدادند. زندگی در مجارستان استالینیستی آن زمان آنقدر برای جان و آنه سخت شد که تصمیم گرفتند جلای وطن کنند آن هم به صورت عبور غیرقانونی از مرز. چند ماه در اتریش منتظر ماندند تا مجوز ورود به استرالیا را بگیرند و در نهایت در دسامبر ۱۹۵۰ به سیدنی رسیدند.
از آنجایی که تسلط کمی به زبان انگلیسی داشت و مدرک دانشگاه مجارستان هم در استرالیا به رسمیت شناخته نمیشد مجبور شد ۳ سال صبحها در یک کارخانه کارگری کند و عصر سر کلاس اقتصاد دانشگاه سیدنی حاضر شود بعد از مدتی برخی از واحدهایی که در مجارستان خوانده بود را دانشگاه پذیرفت و در نهایت مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد را در سال ۱۹۵۳ از دانشگاه سیدنی دریافت کرد. سه سال برنده فلوشیپ راکفلر شد و به دانشگاه استنفورد رفت و در آنجا دکترای اقتصاد گرفت. در آنجا بود که با کنث آرو آشنا شد و پایههای ورودش به دنیای نظریه بازی شکل گرفت.
در سال ۱۹۵۸ همراه با آنه به استرالیا برگشت و یک پروژه تحقیقاتی بسیار جذاب در دانشگاه ملی کانبرا را پذیرفت. اما خیلی زود گوشهگیر شد چون در آن زمان نظریه بازی در استرالیا یک موضوع ناشناخته بود. از کنث آرو کمک خواست و با کمک او و جیم توبین، به عنوان استاد اقتصاد دانشگاه وین استیت دترویت منصوب شد و در سال ۱۹۶۴ به دانشگاه کالیفرنیای برکلی رفت .
تحول در نظریه بازی
در اوایل دهه ۱۹۵۰ مقالاتی در مورد استفاده از توابع سودمندی فون نویمان-مورگنسترن در اقتصاد رفاه و در اخلاق و در مورد اقتصاد رفاه سلیقههای متغیر منتشر کرد. با خواندن چهار مقاله درخشان جان نش، که در حد فاصل ۱۹۵۰-۱۹۵۳ منتشر شد، برای اولین بار به نظریه بازی علاقمند شد. بازیهای مشارکتی و غیرمشارکتی، بازیهای چانهزنی دو نفره، استراتژیهای تهدید بهینه متقابل و تعادل نش موضوعاتی بود که در آن سالها به آنها علاقمند شد.
در سال ۱۹۵۶ معادل ریاضی مدلهای چانهزنی زوتن و نش را نشان داد و معیارهای جبری را برای استراتژیهای تهدید بهینه بیان کرد.
در سال ۱۹۶۳، مقدار شیپلی (Shapely value) را به بازیهای بدون ابزار قابل انتقال تعمیم و نشان داد که مفهوم راهحل جدیدش هم برای مقدار شیپلی و هم راهحل چانهزنی نش با تهدیدات متغیر عمومیت دارد.
هارسانی در مقالهای سه قسمتی که در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ منتشر شد، نشان داد که چگونه میتوان یک بازی با اطلاعات ناکامل (incomplete) را به بازی با اطلاعات کامل و در عین حال ناقص (imperfect) تبدیل کرد تا بتوان آن را برای تجزیه و تحلیل نظری بازیها در دسترس قرار داد. در سال ۱۹۷۳ هم نشان دادکه «تقریباً همه» تعادلهای نش با استراتژی مختلط را میتوان بهعنوان تعادلهای استراتژیک محض یک بازی مناسب انتخابشده با توابع بازده با نوسان تصادفی تفسیر کرد.
در سال ۱۹۹۴ جایزه Sveriges Riksbank در علوم اقتصادی به یاد آلفرد نوبل به طور مشترک به جان سی. هارسانی، جان اف. نش جونیور و راینهارد سلتن برای تحلیل «تعادل در تئوری بازیهای غیرمشارکتی» اعطا شد.