علم اقتصاد چگونه علمی است و چه تفاوتی با علوم دیگر دارد؟ این علم چه کارآمدیای دارد و به کدام پرسشهای نظری و عملی میتواند پاسخ دهد؟ کتاب روش شناسی علم اقتصاد با این سوالات آغاز میشود.
امیرحسین خالقی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، با موسی غنینژاد، اقتصاددان و مؤلف کتاب «گفتارهایی در روش شناسی علم اقتصاد» درباره این کتاب به گفتوگو نشسته است.
غنینژاد در قسمت اول از این گفتوگو، درباره روش شناسی پوزیتیویستی و تأثیر آن بر فلسفه معاصر توضیح میدهد و به تفاوت علوم انسانی و علوم تجربی و همچنین فرایند جذب شدن اقتصاددانان به پوزیتیویسم اشاره میکند.
پوزیتیویستهای اولیه، مانند اگوست کنت، هرگونه تفکر فلسفی را متهم به اندیشه ورزی صرف و بریده از واقعیات تجربی کردند. آنها که به شدت تحت تأثیر فیزیکالیسم و پیشرفتهای مکانیک نیوتونی بودند، میخواستند همه معارف انسانی را مطابق این مدل بازسازی کنند.
کنت با جعل اصطلاح جامعه شناسی و معادل دانستن آن با فیزیک اجتماعی مدعی شد که در علوم اجتماعی نیز باید به شناخت تحصیل یا پوزیتیو متوسل شد. پوزیتیویسم در نیمه قرن بیستم پا به عرصه علم اقتصاد گذاشت.
شاید بتوان علت اصلی استقبال اقتصاددانان از برخی مواضع گیریهای پوزیتیویستی را ناشی از توسعه روزافزون روشهای آماری در خصوص دادههای تجربی و تاریخی دانست.