موضوعی که اکونومیست به آن اشاره کرده به یکی از ایدههایش مشهور این اقتصاددان بهنام برمیگردد. مالیات-توبین (Tobin-tax) ایدهای بود که سال ۱۹۷۱ مطرح شد. جیمز توبین از مالیات مختصر بر تبادلات ارزی دفاع میکرد. اما علت این نه آنچیزی است مخالفان جهانیشدن میپندارند. اتفاقا این استاد سرشناس دانشگاه ییل، ایده خودش را برای تقویت […]
موضوعی که اکونومیست به آن اشاره کرده به یکی از ایدههایش مشهور این اقتصاددان بهنام برمیگردد. مالیات-توبین (Tobin-tax) ایدهای بود که سال ۱۹۷۱ مطرح شد. جیمز توبین از مالیات مختصر بر تبادلات ارزی دفاع میکرد. اما علت این نه آنچیزی است مخالفان جهانیشدن میپندارند. اتفاقا این استاد سرشناس دانشگاه ییل، ایده خودش را برای تقویت سازوکارهای بازار آزاد مطرح کرده بود. به باور او این مالیاتهای مختصر میتوانست کشورهای فقیر را در مقابل تصمیمات خرقالساعه اقتصادهای بزرگ حفاظت کند.
اکونومیست در این خصوص نوشت: «هرچند که در عمل مشخص شد که این ایده نواقص زیادی دارد اما هدف نهایی این مالیات [برخلاف نظر مخالفان تجارت آزاد] مشخص بود: تلاش برای رساندن منافع تجارت آزاد به فقرای جهان. اما جالب آنکه در عین حیرت او، سالها بعد، گروههای رادیکال تلاش کردند مالیات او را علیه تجارت آزاد علم کنند.»
برخلاف مخالفان جهانی شدن که از دور فقر را رمانتیزه میکنند، توبین بیواسطه آن را لمس کرده بود. او در نواحی غرب مرکزی و در زمانهای بزرگ شد که آمریکا درگیر رکود بزرگ بود؛ زمانهای که کشورهای ثروتمند مرزهای خودشان را به روی تجارت آزاد بستند. توبین میگفت او رشته اقتصاد را از این رو انتخاب کرد که دوست داشت زندگی اکثریت بشر را ارتقا دهد. با همین روحیه بود که در دوره کارشناسی، در سال ۱۹۳۶ با کارهای جان مینارد کینز آشنا شد.
کسی که ایدههای کینز را واقعیتر کرد
توبین دوره ابتدایی اشتغالش بهعنوان یک اقتصاددان را صرف توسعه و ترویج نظریات انقلابی کینز کرد. او آن نظریات را به دنیای واقعی نزدیکتر کرد. در نهایت نیز بهخاطر این تلاشهایش بود که جایزه نوبل اقتصاد را از آن خود کرد. قلم کینز ادبی بود و بخش قابل توجهی از بحثهایش رو به تفسیر و تخیل باز. یکی از نقاط کلیدی و حساسی که توبین روشن کرد، چگونگی محاسبه تقاضا برای نگهداشتن پول بود. کینز مرز مبهمی بین سرمایه و پول کشیده بود اما توبین نشان داد تنوع زیادی از سرمایه هست که میتواند در مواقعی نقش سرمایه و پول را هم زمان انجام دهد.
داستان تخممرغها و سبدهای متنوع
این شروع نظریه سبد انتخاب بود؛ نظریهای درباره نحوه تقسیم شدن ثروت خانوارها و بنگاهها بین دارایی متفاوت از زمین تا سهام و اوراق. تلاشهای او به همراه نوبلیستی دیگر – هری مارکوویتز- مسیر قریب به اتفاق نظریاتی بعدی را هموار کرد؛ از سرمایهگذاری و مالیه ابربنگاهها، تا ارتباط بین بازار سرمایه با جهان کالاها و خدمات.
همانطورکه اکونومیست نوشته است: «مردمی که امروزه پساندازهای بازنشستگی خود را در سبدهای متنوع سهام میگذارند، به آرامی به او ادای احترام میکنند. نکته او به زبان ساده این بود که همه تخممرغها را در یک سبد نگذار!»
نسلی از اقتصاددانهای بازار آزادی مدافع مداخله
جیمز توبین به نسلی از اقتصاددانها تعلق داشت که میخواستند مداخلات دولت را بهمنظور بهبود چرخهها و کارایی کلی بازار به کار گیرند. آنها به دو ابزار پولی و مالیاتی نظر داشتند. امیدشان هم این بود که بتوانند مانع از رکودهای بزرگ و رنج جانکاه بیکاری شوند. او در مقاطع مختلفی هم در جایگاههای مشاورهای مهمی قرار گرفت.
اما با شکست طرح رفاهی «جامعه بزرگ» در آمریکا، توبین متوجه شد که این سیاست، برای بیکاری انگیزه ایجاد کرده است. اینطور بود که او در اقدامی کمتر دیده شده، با میلتون فریدمن هم نظر شد و از «مالیات منفی بر درآمد» دفاع کرد.
دایره کاری توبین خیلی گسترده بود. او در پژوهشهایش به مسائل زیادی پرداخت. آنطور که همکارش، رابرت سولو، اقتصاددان برجسته و نوبلیست گفته بود «توبین هیچ وقت بهخاطر خود یک مساله درگیر آن نمیشد» او تا آخر به هدفی که او را به اقتصاد کشانده بود، وفادار ماند. از بانکداری تا جامعهشناسی و بحثهای مالیه همه در دایره کاری او جای داشتند. جالب آنکه بدانید توبین از اولین افرادی بود که هزینههای نامرئی محیطزیستی را برجسته کرد و بر آنها تاکید کرد.