به گزارش اکوایران، اقتصاددانها در کریسمس سال گذشته میلادی به شکل غیرمعمولی نظرات بدبینانه داشتند. به نوشته اکونومیست، نظرسنجی انجامشده از اقتصاددانان در سهماهه چهارم ۲۰۲۲ نشان داد که آنها انتظار داشتند رشد اقتصادی آمریکا در سال ۲۰۲۳ از نظر بدترین عملکرد در ۵۵ سال گذشته، در رتبه چهارم قرار بگیرد. پیشبینیهای نادرست و بیش […]
به گزارش اکوایران، اقتصاددانها در کریسمس سال گذشته میلادی به شکل غیرمعمولی نظرات بدبینانه داشتند.
به نوشته اکونومیست، نظرسنجی انجامشده از اقتصاددانان در سهماهه چهارم ۲۰۲۲ نشان داد که آنها انتظار داشتند رشد اقتصادی آمریکا در سال ۲۰۲۳ از نظر بدترین عملکرد در ۵۵ سال گذشته، در رتبه چهارم قرار بگیرد.
پیشبینیهای نادرست و بیش از حد منفی
بسیاری انتظار وقوع رکود اقتصادی در آمریکا را داشتند. حتی سایت اکونومیست نیز در آن زمان آینده اقتصادی آمریکا را تاریک میدید. اکنون اقتصاددانان باید بپذیرند که پیشبینیهای آنها اشتباه و بیش از حد منفی بوده و به شرایط کنونی با دید مثبتتری بنگرند، چراکه رشد اقتصادی آمریکا در سال ۲۰۲۳ احتمالا بیش از ۳ درصد بوده که بالاتر از حد معمول و آمارهای سال ۲۰۰۵ است که اقتصاد به شکل قابل توجهی رونق داشت.
در حالیکه اکثر تحلیلگران به دلیل پیشبینیهای اشتباه خود آشفته شده بودند، اعلام بانک مرکزی آمریکا در ۱۳ دسامبر مبنی بر کاهش نرخ بهره در سال ۲۰۲۴، آب سرد دیگری بر پیکر اقتصاددانان بود که انتظار این خبر را نداشتند؛ همین امر باعث شد تحلیلگران به بررسی و ویرایش دوباره پیشبینیهای خود از چشمانداز ۲۰۲۴ بپردازند.
اشتباهات در زمینه تحقیقات تجربی
فقط پیشبینیکنندگان نبودند که سال خوبی را پشت سر نگذاشتند. نتیجهگیریهای محققان و اقتصاددانهایی که در زمینه تحقیقات تجربی فعالیت دارند، در سال ۲۰۲۳ با چالش همراه شد. به طور مثال تحقیقات در زمینه نابرابری را در نظر بگیرید؛ شاید مشهورترین مطالعات اقتصادی ۲۰ سال گذشته مطالعات «توماس پیکتی» و همکارانش باشد که در موضوع شکاف فزاینده میان فقیر و غنی تحقیق کردند.
اما در نوامبر تحقیقی منتشر شد که نشان میداد بعد از پرداخت مالیات و سایر هزینهها، درآمد آمریکاییها از نظر نابرابری، تنها اندکی کمتر از نابرابری موجود در دهه ۱۹۶۰ بوده و تغییر چندانی نداشته است. اکنون آقای پیکتی، منتقدان خود را به انکار نابرابری متهم میکند.
اقتصاددانان مدتهاست بر سر این موضوع توافق دارند که اگر آمریکا اجازه دهد خانههای بیشتری در اطراف شهرهای محبوب ساخته شود، این کشور ثروتمندتر میشود و شواهد زیادی برای این موضوع وجود دارد.
اما مشهورترین تخمین از هزینههای محدودسازی ساختوساز خانه، زیر سوال رفته است. «چانگ تای هسیه» از دانشگاه شیکاگو و «انریکو مورتی» از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، دریافتهاند که آسان کردن قوانین ساخت خانه در نیویورک، سانفرانسیسکو و سن خوزه میتوانست تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال ۲۰۰۹ را تا ۳.۷ درصد افزایش دهد.
اکنون «برایان گرینی» از دانشگاه واشنگتن ادعا کرده پس از اصلاح اشتباهات در تخمینها، تأثیر واقعی آسان کردن قوانین ساخت خانه در شهرهای یادشده تنها باعث رشد ۰.۰۲ درصدی تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۹ میشد.
آخرین تحقیقات این تصور را به چالش می کشد که تحرک اجتماعی در آمریکا در حال حاضر کمتر از قرن نوزدهم است. «زاخاری وارد» از دانشگاه بِیلور با در نظر گرفتن مطالعات گذشته که فقط بر روی افراد سفیدپوست متمرکز شده بود و دارای اشتباهات ارزیابی در این زمینه بود، تخمینهای تحرک اجتماعی از سال ۱۸۵۰ تا ۱۹۴۰ را بهروز کرد. یافتهها نشان میدهند که اکنون برابری فرصتها بیشتر است، اگرچه این بهبود نسبت به یک زمینه تاریخی است که در آن فرصتها بدتر از آنچه قبلا تصور میشد، بوده است.
علاوه بر این، «آنگوس دیتون» و «آن کیس» از دانشگاه پرینستون این تصور را که افزایش خودکشی، مصرف بیش از حد مواد مخدر و بیماریهای کبدی منجر به کاهش امید به زندگی برای سفیدپوستان آمریکایی میشود را به عنوان «مرگ های ناامیدی» رایج کردند. آنها اعلام کردند ریشه این ناامیدی در چشمانداز تلختر زندگی از نگاه افراد بدون مدرک دانشگاهی است.
اما اقتصاددانان ایمان خود را به این ایده از دست دادهاند که مصرف بیش از حد مواد مخدر – که احتمالاً بزرگترین عامل مرگ آمریکاییهای ۱۸ تا ۴۹ ساله است – ارتباط زیادی با تغییرات در بازار کار دارد. تحقیقات جدید در عوض، در دسترس بودن مواد مخدر از جمله فنتانیل را عامل این اتفاق معرفی کرده است.
به نظر میرسد صحت یافتههای دیگر نیز نمیتواند قابل اعتماد باشد. کاهش اعتبار رشته «اقتصاد رفتاری» در سال ۲۰۲۳ نیز ادامه داشت. در ژوئن، مدرسه کسبوکار هاروارد اعلام کرد که پس از انجام تحقیقات بر این باور است که برخی از نتایج چهار مقالهای که توسط «فرانچسکا جینو»، دانشمند رفتارشناسی و دکترای اقتصاد نوشته شده است، به دلیل «تغییر دادهها» نامعتبر است.
درسهایی از سال پرچالش اقتصاددانان
از سال پر فراز و نشیب اقتصادانان چه درسهایی میتوان گرفت؟ یک درس این است که با وجود داشتن ویژگیهای روشنفکرانه، آنها هم مانند سایر افراد جامعه مرتکب خطا میشوند.
یک درس دیگر این است که بیزاری از نظریه اقتصادی به نفع واقعگراییِ فرضی از مطالعات تجربی، بیش از حد بوده است. به عبارت دیگر، شاید نیاز باشد که در موضوع ترجیح مطالعات تجربی بر نظریههای اقتصادی تجدیدنظر شود.
پس از بحران مالی جهانی از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹، فرض رایج نظریهپردازان درباره این موضوع که مردم پیشبینیهای منطقی انجام میدهند، با انتقاد شدید مفسران روبهرو شد و همین امر، ظهور اقتصاد رفتاری را به همراه داشت. با این حال، مدلهای پیشبینی منطقی که امکان کاهش سریع تورم در سال ۲۰۲۳ را بدون رکود اقتصادی محتمل میدانست، در پیشبینی کسانی که صرفا بر مطالعات تجربی متکی بودند، نادیده گرفته شد.
درس آخر این است که اقتصاددانان باید علیرغم چالشهایی که تحقیقاتشان با آن مواجه است، چشمانداز مثبت خود را حفظ کنند. تحقیقی که امسال مورد سوال قرار گرفت به یک دیدگاه بدبینانه از سرمایهداری مدرن کمک کرد؛ با این حال، تحولات مثبتی مانند اجتناب از رکود، کاهش نابرابری و کاهش ناامیدی، همگی خبرهای خوبی هستند. شاید رشته اقتصاد – که اغلب به عنوان «علم ناامیدکننده» شناخته میشود – باید کمی از دیدگاه یادشده فاصله بگیرد.