اکوایران: تحلیلگران فارین پالیسی همزمان از یک دانشجوی کارشناسی و یک نسخه پیشرفته از چت جیپیتی درخواست کردهاند تا اقدام به نگارش یک مقاله تحلیلی درباره الحاق کریمه به اوکراین، و توضیح علیت میان آن و تجاوز نظامی روسیه به اوکراین کنند. آنها در ادامه به بررسی نتایج برآمده از مقایسه دو مقاله پرداختند.
به گزارش اکوایران، تحلیلگران فارین پالیسی از جدیدترین سیستم هوش مصنوعی مولد خواستهاند تا درباره حمله روسیه به کریمه در سال ۲۰۱۴ اقدام به نگارش یک مقاله تحلیلی کند.
در ادامه، دو مقاله در مورد الحاق کریمه به روسیه ارائه شده است. یکی توسط یک دانشجوی کارشناسی نوشته شده است، و دیگری توسط آخرین مدل زبان OpenAI، GPT-4، با استفاده از ChatGPT Plus، که یک نسخه پولی و ممتاز از چتبات است، نوشته شده است. هر دو به یک درخواست پاسخ دادهاند: «لطفا یک مقاله ۶۰۰-۷۰۰ کلمه ای بنویسید با این استدلال که اجازه دادن به روسیه برای الحاق کریمه راه را برای یک جنگ بزرگتر در اوکراین هموار کرد و استدلال اصلی خود را در چند پاراگراف اول بیان کنید. لطفاً همه منابع را با استفاده از پاورقی ذکر کنید.»
مقاله اول؛ جنگ روسیه و اوکراین: یک دههٔ پرتنش/ نویسنده: لورن گراچوک
الحاق کریمه به روسیه، شبه جزیرهٔ سابق اوکراین، بزرگترین تصرف زمینهای خارجی از پایان جنگ جهانی دوم را به خود اختصاص داد. این موضوع تفاهم جهانی و بین المللیای که در نیمه دوم قرن بیستم به وجود آمد را به چالش کشید. تهاجم به اوکراین نشاندهندهٔ انحراف عظیمی از هنجارهای بین المللی بود. تصرف کریمه یک سری از تهاجمات کوچکتر را در شرق اوکراین آغاز کرد که همه آنها بدون شک به جنگ اوکراین مرتبط میشوند. فقدان واکنش بینالمللی به الحاق کریمه حاکی از انفعال مشابه در صورت تهاجم بزرگتر به اوکراین بود که تلاش برای اقدامات تجاوزگرانه را کاهش داد و روسیه را در این راستا تشویق و تحریک کرد.
الحاق کریمه در مارس ۲۰۱۴ با واکنش بین المللی یا اعتراض اندکی مواجه شد. اتحادیه اروپا در ژوئن ۲۰۱۴ تحریم های اقتصادی ناکارآمدی را بر سرزمین تازه تحت کنترل روسیه وضع کرد. سازمان ملل با انتشار بیانیهای به طور رسمی بر استقلال کریمه تاکید کرد، اما اقدامات بیشتری فراتر از این بیانیه را دنبال نکرد. هیچ پاسخی از سوی ناتو به تجاوز روسیه نیز وجود نداشت. فقدان استقرار نیرو یا کمک نظامی فیزیکی به این معنی بود که کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی تمایلی به ورود به درگیری نداشتند. پوشش خبری تهاجم، همراه با توجه و اعتراض عمومی، به سرعت و به میزان قابل توجهی کاهش یافت. محققان، کمبود کمکهای بین المللی را محکوم کردند. این محققان پیشبینی کردند که این الحاق نشاندهنده شروع یک درگیری بزرگتر در منطقه است و معتقد بودند که واکنش بیاثر غرب، به توسعه و تهاجم بیشتر روسیه دامن میزند. این نگرانیها خیلی زود محقق شدند.
روسیه پس از حمله اولیه به کریمه در سال ۲۰۱۴، دقیقاً همانطور که محققان پیشبینی کرده بودند، به طور مداوم درگیر تصرفات بیشتری شد. این الحاق یک سری درگیریهای مسلحانه را در شرق اوکراین آغاز کرد که منجر به کشته شدن بیش از ۱۴۰۰۰ نفر شد. این درگیریها شامل حادثهای در سال ۲۰۱۸ بود که در آن کشتیهای روسی به چند کشتی نیروی دریایی اوکراین در آبهای بینالمللی شلیک کردند.
واکنش بینالمللی به این درگیریهای مستمر، حتی در خارج از مرزهای اوکراین و روسیه، محدود و بیاثر باقی ماند. اتحادیه اروپا تحریمهای بیشتری را اعمال کرد – که عمدتاً بیاثر بود – و بسیاری از کشورها علناً این درگیریها را محکوم کردند، اما کشورهای غربی همچنان از ارائه پشتیبانی نظامی خودداری کردند. این تهاجمات و درگیری های کوچکتر برای نزدیک به یک دهه بدون مداخله نظامی قابل توجه غرب یا توجه بین المللی ادامه یافت.
واضح است که این درگیریها، که با تهاجم کریمه آغاز شد و در طول دهه ۲۰۱۰ ادامه یافت، بخشی از به کارگیری «تاکتیکهای سالامی» روسیه برای ضمیمه کردن کامل اوکراین بود. «تاکتیکهای سالامی» به روشی اشاره دارد که به آرامی کنترل یک منطقه را با اشغال مداوم بخشهای کوچک متعدد انجام میدهد. روسیه در طول تمام این مدت اندک اندک و تکه تکه به اوکراین حمله کرد.
اشغال کریمه به روسیه اطمینان داد که جامعه بین المللی به الحاقات در مقیاس کوچک پاسخ درخوری نخواهد داد. این امر به روسیه اعتماد به نفس کافی داد تا به اقدام خود در جهت ادامه تصرف قطعات کوچک از زمین های اوکراین – از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۱ – ادامه دهد.
عدم پاسخ بین المللی به درگیری اوکراین در نهایت روسیه را متقاعد کرد که استفاده از تاکتیک های سالامی دیگر ضروری نیست. فقدان حمایت بین المللی از اوکراین پس از کریمه به طور مستقیم اعتماد و توانایی روسیه را برای افزایش درگیری در منطقه و توسعهی ارضی تضمین کرد.
آمادگی روسیه برای به دست گرفتن کنترل در این منطقه با حمله به کریمه در سال ۲۰۱۴ آغاز شد و نزدیک به یک دهه ادامه یافت. فقدان واکنش بین المللی به الحاق اولیه، روسیه را به ادامه کار تشویق کرد. این مساله به طور مستقیم راه را برای شروع یک درگیری بزرگتر در اوکراین هموار کرد.
مقاله دوم؛ الحاق کریمه: مقدمهای برای درگیری بزرگتر در اوکراین/ نویسنده: ChatGPT Plus
در بازی شطرنج ژئوپلیتیک، الحاق کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ تغییر قابل توجهی را در مناسبات قدرت نشان داد. این رویداد، به دور از اینکه صرفاً یک مناقشه سرزمینی باشد، نشانگر تجدید حیات بالقوه توسعهطلبی روسیه بود و عملاً نظم پس از جنگ سرد را تضعیف کرد. این مقاله استدلال میکند که الحاق کریمه با بیثبات کردن منطقه، تقویت قاطعیت روسیه و افشای ضعف واکنش جامعه بینالمللی، راه را برای جنگ بزرگتری در اوکراین هموار کرد.
الحاق کریمه یک اقدام حساب شده بود که اوکراین و منطقه را بی ثبات کرد. کریمه، با موقعیت استراتژیک و جمعیت زیاد روسی زبان، یک هدف ایده آل برای جاه طلبی های توسعه طلبانه روسیه بود. الحاق، با تغییر تمامیت ارضی و حاکمیت اوکراین، یک اثر دومینویی ایجاد کرد، منطقه دونباس را بی ثبات کرد و منجر به درگیری طولانی در شرق اوکراین شد.
روسیه با الحاق کریمه آمادگی خود را برای استفاده از نیروی نظامی برای دستیابی به اهداف ژئوپلیتیکی نشان داد. این اقدام& روسیه را جسورتر کرد و قاطعیت آن را در منطقه تشدید کرد. این الحاق یک حادثه منفرد نبود، بلکه بخشی از الگوی بزرگتر تجاوز روسیه بود که با دخالت مستقیم و غیرمستقیم آن در جنگ در شرق اوکراین مشهودتر بود.
واکنش بین المللی به الحاق کریمه، محدودیتها و ضعفهای مکانیسمهای موجود برای جلوگیری از چنین تخلفاتی را آشکار کرد. با وجود محکومیت های شدید و اعمال تحریمها توسط غرب، روسیه با عواقب نظامی یا سیاسی قابل توجهی مواجه نشد. این فقدان بازدارندگی موثر به تشدید درگیریها در اوکراین کمک کرده است.
بنابراین، الحاق کریمه یک رویه خطرناک را ایجاد کرد. آنچه به عنوان یک مناقشه ارضی آغاز شد، به یک جنگ بزرگتر تبدیل شد، هنجارهای تثبیت شده روابط بین الملل را به چالش کشید و سوالات عمیقی را در مورد آینده صلح و امنیت در منطقه ایجاد کرد.
بیثباتی اوکراین پس از الحاق کریمه به احساسات جداییطلبانه در منطقه دونباس دامن زد که منجر به درگیریهای خشونتآمیز و طولانی شد. این الحاق همچنین خلاء قدرتی را در منطقه ایجاد کرد و امکان ظهور گروههای مسلح مختلف و تشدید درگیری را فراهم کرد.
قاطعیت نشان داده شده توسط روسیه در جریان الحاق کریمه، درگیری در اوکراین را تشدید کرده است. روسیه با نشان دادن تمایل خود به استفاده از زور برای تغییر مرزها، پیامی روشن به جامعه بین المللی درباره جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی خود ارسال کرد. این نمایش وقیحانه قدرت، کاتالیزوری برای تهاجم بیشتر بود.
در نهایت، ناکافی بودن واکنش بین المللی به الحاق کریمه، درگیری در اوکراین را تشدید کرده است. اعمال تحریمهای اقتصادی توسط غرب روسیه را از ادامه سیاستهای تهاجمی خود منصرف نکرده است.
الحاق کریمه به روسیه نقطه عطفی در درگیری در اوکراین بود. منطقه را بیثبات کرد، روسیه را جسور کرد و محدودیتهای جامعه بین المللی را آشکار کرد. به این ترتیب، راه را برای یک جنگ بزرگتر در اوکراین هموار کرد و تهدیدی عمیق برای صلح و امنیت در منطقه به بار آورد.
ارزیابی نهایی
ChatGPT، با وجود خروجیهای شاعرانه و سرگرمکنندهاش، مهارت حل معما، و ترکیببندیهایش، اساساً یک کار را انجام می دهد: تدوین یک متن به این صورت که محتملترین کلمات و عبارات را در یک دنباله در نظر میگیرد.
سارا مایرز وست، مدیر عامل موسسه AI Now و مشاور سابق کمیسیون تجارت فدرال ایالات متحده در زمینه هوش مصنوعی میگوید: «سیستمهای هوش مصنوعی مولد در تقلید از الگوهای زبان انسان بسیار خوب هستند. اما، او افزود، «آنها فاقد هرگونه زمینه یا عمق درک انسانی هستند و اغلب بر روی مجموعه دادههای ثابتی مبتنی بر آن دست تاز رویدادهای جهان که به روز نیستند، آموزش میبینند.» نتیجه؟ آنها بیشتر مبتنی بر تصویری از آنچه مردم تا یک یا دو سال پیش در اینترنت ارائه میدادند عمل میکنند تا اینکه بازتابی معنادار از واقعیتی باشند که ما در آن زندگی می کنیم.
چت جیپیتی میتواند مقلد خوبی و بامهارتی باشد. با این حال، وقتی نوبت به تولید محتوای تحلیلی اصیل میرسد، با مشکل مواجه میشود – و لحن آن ممکن است بیش از اندازه مبهم یا بیش از حد کلی به نظر برسد.
همانطور که فلین کولمن، وکیل بین المللی حقوق بشر و نویسنده کتاب الگوریتم انسانی، از طریق ایمیل به فارین پالیسی گفت: «این ابزارها قادر به تفکر انسانی اصیل، معتبر یا همدل نیستند.» او افزود: «آنها نمیتوانند خلاقیت، تفاوتهای ظریف و تفکر انتقادی که ما داریم را تکرار کنند، و همچنین نمیتوانند استدلالهای اصلی را ایجاد و واکاوی کنند.»
در حالی که چتبات قادر به اصلاح خود است، نوشتن و بازنویسی آن نه مبتنی بر تخیل بلکه مبتنی بر فرمول است. محدودیتهای آن در انجام این تکلیف مشهود است- مانند زمانی که به آن دستور دادیم که متنی را بازنویسی کند که در مورد آتشبس مورد مذاکره بحث میکند و با اینکه مخالفتهای احتمالی اوکراین را در نظر گرفت اما نتوانست هیچ تحلیل واقعیای از چگونگی یا چرایی مخالفت اوکراین ارائه دهد. GPT-4 در عوض به سادگی متن را به صورت مکانیکی اصلاح کرد و از کشورهای غربی خواست که «به تصمیمات حاکمیت اوکراین احترام بگذارند.»
در دانشگاه، نگرانی های موجهی وجود دارد که محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی توسط ابزارهای موجود مانند نرم افزار سرقت ادبی قابل شناسایی نباشد. دانشآموزان در حال حاضر از ابزارهایی مانند ChatGPT برای تولید مقالههایشان استفاده میکنند و با این حال میتوانند نمره قبولی بگیرند. پل ماسگریو، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه امهرست ماساچوست که به تسهیل این پروژه کمک کرد – با درخواست از دانشجویانش برای ارسال مقالات، مشاهده کرد که «این چتبات برای بازگرداندن خرد متعارف ابزاری عالی و کارآمدبوده اما مانند همه حکمتهای متعارف، نادقیق و بیاساس است.» با این حال، او گفت: «نکته اساسی در مورد همه اینها برای من این است که با استفاده از ChatGPT گرفتن نمره C یا B آسان است. اما چقدر سخت است که یک A یا حتی یک B+ به دست آوریم.»
در ماه مارس، نوام چامسکی و ایان رابرتز، زبان شناسان، و جفری واتومول، کارشناس هوش مصنوعی، مقاله ای در نیویورک تایمز نوشتند و به این نکته اشاره کردند که مدل های زبان بزرگ کنونی نمیتوانند فراتر از توصیف بروند و به همین دلیل، «در مرحله ماقبل انسانی یا غیرانسانی گیر کرده اند.»
همانطور که دیوید شارد در مقالهای در ماه مارس خاطرنشان کرد، «حتی زمانی که اطلاعات دقیق ارائه شود، ChatGPT ممکن است اشتباه کند. گاهی اوقات کلمات، نامها و ایدههایی را در کنار هم قرار میدهد که به نظر منطقی هستند اما در واقع به هم تعلق ندارند.» در واقع، بسیاری از کاربران ارجاعاتی را به مقالاتی که وجود ندارند فهرست کردهاند».
همانطور که چامسکی و همکارانش نوشتند، «سیستمهای یادگیری ماشینی میتوانند هم مسطح بودن زمین و هم گرد بودن زمین را بیاموزند.»
عدم تشخیص حقیقت از دروغ یا تمایل به تولید محتوای توهمآمیز که به عنوان اطلاعات قابل اعتماد آنلاین ارائه میشود – و سپس پذیرفته میشود – پیامدهای شومی دارد. به عنوان مثال، این نگرانی وجود دارد که برخی از رسانههای خبری و انتشاراتی در حرفه خود از مدلهای بزرگ زبانی استفاده کنند.»
وقتی صحبت از تصاویر و ویدیوهای تولید شده توسط هوش مصنوعی میشود، این نگرانیها افزایش مییابد، که این ابزار احتمالاً ظرفیت بیشتری برای ارائه معوج واقعیت و فریب بینندگان را در بر دارد- بهویژه در مواردی که ویدیوهای جعلی یا تصاویر تکاندهنده ایجاد شده از چهرههای عمومی توسط چتبات تولید میشوند. کریس مزرول و آلینا پلیاکوا در سال ۲۰۱۸ در فارین پالیسی به این موضوع پرداختند و خاطرنشان کردند که مقابله با چنین تصاویری دشوار است زیرا «الگوریتمهایی که تصاویر تقلبی را تولید میکنند به طور مداوم یاد میگیرند که چگونه بهطور مؤثرتر، نمایی دروغین و فریبنده از واقعیت را به نمایش بگذارند».
این هنوز آغاز کار مدل های زبان بزرگ است و سرعت توسعه این ابزار بسیار سریع است. کولمن، محقق هوش مصنوعی، اخیرا گفته است: «واقعیت این است که این ابزارها راه به جایی نمیبرند و تنها محبوبیتشان افزایش می یابد.»