آیا نغمه غمانگیزِ “هرکه آمد بار خود را بست و رفت” برای بازنشستگان کارگری نواخته میشود؟ در حالی که دولت جدید هنوز برنامههای خود را برای صندوقهای بازنشستگی به طور مشخص صندوق تامین اجتماعی، رونمایی نکرده اما سایه سنگینِ بحران و فساد بر سر این صندوق سنگینی میکند.
به گزارش نبض بازار،گزارشهای تحقیق و تفحص از شستا، زیرمجموعه تامین اجتماعی، از فساد و اختلاسهای گسترده و سوءمدیریت در داراییهای طبقه کارگر پرده برداشته است. در همین حال، دولت به عنوان سهمدار اصلی تامین اجتماعی، بدهیهای سنگینی به این صندوق دارد که به گفته کارشناسان، “بمب ساعتی” برای صندوقهای بازنشستگی محسوب میشود.
وعدههای دولت جدید برای حل بحران صندوقهای بازنشستگی
دولت جدید در حالی زمام امور را به دست گرفته که وعدههایی برای حل مشکلات صندوقهای بازنشستگی و بهبود وضعیت معیشتی مستمریبگیران داده است.
یکی از مهمترین وعدههای دولت جدید، پرداخت معوقات بازنشستگان است. دولت اعلام کرده است که در تلاش است تا معوقههای بازنشستگان را تا پایان سال جاری به طور کامل پرداخت کند.
علاوه بر این، دولت وعده داده است که برای ساماندهی اوضاع صندوقهای بازنشستگی و افزایش درآمد آنها اقدام کند.
ایلنا مینویسد:۲۵ اردیبهشت سال جاری، نمایندگان مجلس با ارجاع گزارش کمیسیون اقتصادی در مورد تحقیق و تفحص از شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی (شستا) و شرکتهای زیرمجموعه آن از سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ به قوه قضاییه موافقت کردند. حال مشخص نیست سرنوشت این گزارش به کجا میکشد، آیا تغییرات بنیادین و ساختاری در شستا اتفاق میافتد؟
در هر حال، سرفصلهای گزارش مذکور، از وضعیت وخیم شستا حکایت دارد؛ « واردات کُک و زغال سنگ در انحصار یک شخص» یا « چنبره یک حلقه شبهامنیتی در اپراتور رایتل» و یا « اختلاس ۱۶ میلیون دلاری در کشتیرانی» نشان میدهد در حالیکه چند میلیون بازنشستهی کارگری در انتظار پرداخت مبالغ متناسبسازی هستند –که علیرغم وعدهها واریز نمیشود- و کمرشان زیر بار فشار مشکلات سنگین معیشتی خم شده و از روی ناچاری ماهها در صف دریافت یک وام ۳۰ میلیون تومانی ناچیز منتظر میمانند، «گروهی» بر سفرهی کارگران نشسته و لقمههای بزرگ برمیدارند.
اما همهی مشکلات بازنشستگان و صندوق تامین اجتماعی به فساد و اختلاس و برداشت منابع در شستا خلاصه نمیشود؛ دولت به خصوص در سالهای اخیر اهتمامی برای پرداخت بدهی انباشتهی خود به تامین اجتماعی ندارد. اوضاع به سمت وخامت پیش رفته و این روزها در آستانهی آغاز به کار دولت جدید، از بدهیهای سنگین دولت به نهادها و از جمله صندوقهای بازنشستگی تحت عنوانِ «یک بمب ساعتی» یاد میشود. این بمب ساعتی بایستی با پرداخت مبالغی کلان خنثی شود؛ امروز حجم مطالبات تامین اجتماعی از دولت به مرزِ غیر قابل باورِ ۷۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.
در روزهای اخیر، غلامرضا سلامی، اقتصاددان، در ارتباط با بدهیهای دولت به رسانهها گفته است: «بدهیای که صرفا دولت به بانکها دارد، در حدود ۱۱۰۰همت است که ۵۰درصد آن تقریبا در همین دوره سه سال گذشته ایجاد شده است. بدهیای که دولت به سازمان تامین اجتماعی دارد، ۷۰۰ همت است. چند بدهی دیگر هم داریم و یکی از آنها، اوراق (سررسید سه ساله) است که در حدود ۸۵۰ همت است.» او تاکید کرده «صندوقهای بازنشستگی مثل بمب ساعتی کار میکنند؛ مگر اینکه ما بهطور کلی تغییر اساسی در سیاستها داشته باشیم؛ یعنی برگردیم به اقتصاد جهانی، تجارت بینالمللی و تحریمها برداشته شود و نفت صادر کنیم».
سوال این است که آیا این شرایط ناگوار در آیندهای نزدیک تغییر خواهد کرد؛ آیا ورق به گونهای اساسی برمیگردد و صندوقهای بازنشستگی از لبه پرتگاه نجات مییابند؛ که اگر اینگونه نشود، یک قلم «سازمان تامین اجتماعی» با سرعت نور سراشیبی سقوط را طی خواهد کرد و بازنشستگان و مستمریبگیران را با خود به ته دره خواهند کشاند.
وضعیت ناگوار بازنشستگان کارگری
وضعیت بازنشستگان کارگری همین امروز در قیاس با سه یا چهار سال قبل، به سمت وخامت پیش رفته؛ حقوق ماهانه بازنشستگان با چند روز تاخیر پرداخت میشود و گویا «کمبود اعتبار» عاملیست تا تامین اجتماعی براساس جدول اعلامی عمل نکند. خبری از اجرای متناسبسازی حقوق بازنشستگان نیست و علیرغم نامهی مخبر به صندوقهای بازنشستگی برای پرداخت علیالحساب متناسبسازی تا زمان تصویب نهایی و اجرا، در تیرماه، مبلغ علیالحساب به حساب بازنشستگان نیامد. تامین اجتماعی دو سه روز قبل از دور دوم انتخابات، سه میلیون تومان به عنوان علی الحساب متناسبسازی بابت ماههای ابتدای سال به حساب بازنشستگان ریخت و کار را تمام شده انگاشت!
در تیرماه، کارگران بازنشسته هرچه انتظار کشیدند نه خبری از آن یک میلیون تومان شد و نه سازمان اطلاعیه داد که چرا متناسبسازی که تکلیف قانون برنامه هفتم توسعه است و باید از فروردین اجرا شود، به اغما رفته است….
«عبدالله بلواسی» فعال صنفی و بازنشسته کارگری در این رابطه به ایلنا میگوید: مدیران تامین اجتماعی چه پاسخی برای ما دارند؟ ما اعانه و کمک نمیخواهیم، چرا از صندوقی که متعلق به خود ماست، همه بهرهمند میشوند الّا خودمان، چرا حقوقمان را با تاخیر می پردازند؟! بازنشستگان سالها حق بیمه دادهاند به امید اینکه روزی که توان کار ندارند، از سرمایهای که سالها اندوختهاند برداشت کنند، حالا چرا به این حال و روز افتادهایم؟!
به گفته وی، کارگران در زمان اشتغال حق بیمهی خود را به موقع میپردازند و بنابراین وظیفه سازمان است که در زمان بازنشستگی مستمریها را به موقع واریز کند، مگر یک حداقلبگیر چقدر حقوق میگیرد که برای یک ماه و چند روز کفاف کند، آن هم با این وضعیت گرانی و بیمدیریتی بازار؟
بلواسی خطاب به مدیرعامل تامین اجتماعی میپرسد: متناسبسازی چه شد؟ علیالحسابتان فقط مربوط به همان شبهای قبل از انتخابات بود و همه چیز تمام شد؟ دل بازنشستگان به همان یک میلیون تومان خوش بود که آن را هم ظاهراً دریغ کردهاید….
از جزئیات برنامههای دولت جدید برای صندوقهای بازنشستگی و به طور مشخص صندوق تامین اجتماعی اطلاع نداریم اما تا زمانی که اختیار تام و کمال تامین اجتماعی در دست دولت است و دست یغمای خواص از خوانِ شستا کوتاه نشده، تا وقتی که سهم طبقهی کارگر از خزانه بیتالمال ناچیز است و تامین اجتماعی، عرصهایست برای زورآزمایی و سهمخواهی اصحاب قدرت، چیزی عوض نمیشود و امیدی به بهبود نمیرود؛ بلواسی در توصیفِ وضعیت تامین اجتماعی و بازنشستههای آن در این سالهای اخیر، یک بند شعر میخواند: «هرکه آمد بار خود را بست و رفت، ما همان بدبخت و خوار و بینصیب»…..
آیا امیدی به نجات صندوقهای بازنشستگی هست؟
با وجود این بحران عمیق، هنوز امیدی به نجات صندوقهای بازنشستگی وجود دارد. اما این امر مستلزم اقدامات عاجل و اساسی است.
-اولین قدم، ریشهکن کردن فساد و سوءمدیریت در شستا است. باید با عاملان این فساد برخورد قاطع شود و ثروتهای به یغما رفته به بیتالمال بازگردانده شود.
-دومین قدم، پرداخت فوری و کامل بدهیهای دولت به تامین اجتماعی است. این امر به این صندوق نقدینگی لازم برای ایفای تعهدات خود به بازنشستگان را میدهد.
-سومین قدم، اصلاحات ساختاری در نظام تامین اجتماعی است. باید قوانین و مقررات حاکم بر این نظام به گونهای اصلاح شود که از بروز بحرانهای مشابه در آینده جلوگیری شود.
-امید به نجات صندوقهای بازنشستگی با دولت جدید
با روی کار آمدن دولت جدید، امیدهایی برای نجات صندوقهای بازنشستگی و مستمریبگیران به وجود آمده است. برخی کارشناسان معتقدند که دولت جدید با اتخاذ تدابیر درست و اصلاحات ساختاری میتواند به این چالشها رسیدگی کند.
اصلاحات ساختاری ضروری برای نجات صندوقهای بازنشستگی
برخی از اصلاحات ساختاری که برای نجات صندوقهای بازنشستگی ضروری است عبارتند از:
-کاهش فساد و سوءمدیریت در شستا و سایر صندوقهای بازنشستگی
-وصول بدهیهای دولت به صندوقهای بازنشستگی
-اصلاح قوانین مربوط به صندوقهای بازنشستگی
-افزایش سهم حق بیمه دولت و کارفرمایان
-ایجاد منابع جدید برای تامین مالی صندوقهای بازنشستگی
-توسعه سرمایهگذاریهای صندوقهای بازنشستگی