براساس تحلیلهای اقتصادی در شرایط کنونی در حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر هستند و ۴۰ درصد دیگر از جمعیت در آستانه افتادن به زیر خط فقر هستند. این در حالی است که با ریزش ۴۰ درصد در سالهای اخیر میزان کسانی که زیر خط فقر رسیده اند در حدود ۶۰ درصد مردم کشور است.
به گزارش نبض بازار؛ مشکلات و چالشهای اقتصادی در جامعه ایران مدت هاست شکل پیچیدهای به خود گرفته و هر روز نیز ابعاد تازه پیدا میکند. براساس آنچه فرشاد مومنی اقتصاددان عنوان کرده از بین جمعیت فقرای ایران ۸۹ درصد جز شاغلین سابق و امروز بوده اند. این آمار به خوبی نشان میدهد که مردم ایران از نظر اقتصادی در وضعیت حداقلی قرار دارند و از بسیاری از لذتهای زندگی به دلیل فشار اقتصادی فاصله گرفته اند.
در سالهای اخیر به دلیل تورم مزمن و بالای اقتصاد ایران، روند رشد حداقل دستمزد کمتر از افزایش سبد هزینه خانوار بوده است و این باعث شده دستمزد کارگری تنها حدود ۶۰ درصد از هزینههای خانوار را پوشش دهد. این در حالی است که در برخی مواقع این درصد کاهش نیز پیدا کرده است.یافتههای موجود نشان میدهد که رشد اقتصادی که دولت سیزدهم مدعی آن است همسویی چندانی با نظام اشتغال ایران ندارد و طی بیش از یک دهه، با وجود اعلام اعداد مختلفی برای رشد اقتصادی، میزان تولید اشتغال نقش پایینی در رشد اقتصاد ایران داشته و در واقع رشد «بیکیفیت» روی داده است.
نرخ نسبتا بالای بیکاری در ایران حاکی از آن است که بهرغم تلاشهای گسترده در جهت سیاستگذاری مناسب برای اشتغالزایی، دستیابی به این هدف میسر نشده است. ارزیابی وضعیت کنونی بازار کار ایران، چالشهایی نظیر بیکاران دلسرد، رشد بدون اشتغال و کارگران فقیر را آشکار میکند. روند نرخ بیکاری و نرخ مشارکت نشانگر حرکتی این نرخ به ویژه در ۵ سال اخیر است که روند رو به کاهش نرخ بیکاری مترادف با افزایش اشتغال نیست، بلکه افراد بیشتری از جمعیت بیکار، از یافتن شغل دلسرد شدهاند و دیگر در جستوجوی شغل نیستند.روند رشد تولید و رشد اشتغال نیز نشان میدهد به ویژه از ابتدای ۹۰، بین رشد اقتصادی و رشد اشتغال ارتباط معناداری وجود ندارد. یعنی عامل تولید اشتغال در رشد اقتصادی نقش موثری بازی نمیکند. در مقابل رشد اقتصادی نیز به ایجاد اشتغال منجر نمیشود و اقتصاد به پدیده «رشد بدون اشتغال» مبتلا شده است.۶۰ درصد مردم زیر خط فقر قرار دارندبراساس تحلیلهای اقتصادی در شرایط کنونی در حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر هستند و ۴۰ درصد دیگر از جمعیت در آستانه افتادن به زیر خط فقر هستند. این در حالی است که با ریزش ۴۰ درصد در سالهای اخیر میزان کسانی که زیر خط فقر رسیده اند در حدود ۶۰ درصد مردم کشور است.اگر سخنان مومنی درباره اینکه ۸۹ درصد فقرای کشور را شاغلین تشکیل میدهند ملاک قرار بدهیم به این نتیجه بسیار مهم خواهیم رسید که تمرکز صرف دولت بر کمیت اشتغال بدون توجه به کیفیت آن زمینههای رشد فقر را بیش از گذشته فراهم کرده است. دولت عموما به رابطه بین فقر و مشاغل غیررسمی توجه نمیکند در حالی که رشد مشاغل غیررسمی یکی از عوامل ازدیاد فقر است.
اغلب فقرا بیکار نیستند، اما از محل شغل خود نمیتوانند نیازهای اساسی خود را تامین کنند. این یعنی شغلهایی با دستمزدهایی پایین، بدون امنیت لازم و بدون داشتن پوشش بیمهای مسبب سقوط خانوارها به زیر خط فقر شده است.براساس آمارهای بانک جهانی، در سال ۲۰۱۱، حدود ۲۰ درصد از جمعیت ایران زیر خط فقر بودند؛ اما در سال ۲۰۲۱، بیش از ۲۸/۱ درصد جمعیت ایران، زیر خط فقر قرار گرفتند؛ این یعنی با فرض متوسط جمعیت ۸۰ میلیون نفری طی دهه اخیر، طی سالهای ذکر شده، تقریبا ۶ و نیم میلیون نفر به افراد زیر خط فقر اضافه شدهاند. خط فقر، همان شاخصی که به گواه برخی کارشناسان نرخ آن بیش از ۳۰ درصد است؛ به این معنا که بیش از ۳۰ درصد از مردم ایران که نزدیک به ۲۶ میلیون نفر را شامل میشود زیر خط فقر زندگی میکنند؛ یعنی تقریبا از هرسه ایرانی یک نفر زیر خط فقر قرار دارد و این، همان چهره ناعادلانه اقتصاد در ایران است که کمتر کسی است، با آن مواجه نشده باشد.
این در حالی است که از سال ۱۴۰۰ تاکنون متاسفانه این آمار به روز نشده، اما با توجه به افزایش نرخ تورم طی دو سال اخیر، میتوان حدس زد که این آمار اکنون در چه وضعیتی قرار دارد. از طرفی با افزایش تفاوتهای اقتصادی، جامعه ایران در حال تبدیل شدن به دو طبقه برخوردار و کمبرخوردار است، چراکه در طی دههها، طبقه متوسط جامعه به تدریج از بین رفته و محدودیتهای مالی در کشور افراد به دسته کم برخوردار منتقل شدهاند.