نایب رئیس مجمع عالی کارگران ایران در یادداشتی نوشت: کامتان تلخ شود وقتی کام کارگران و خانواده هایشان را در این عید تلخ نمودید.
به گزارش نبض بازار،اعتراض شدید نایب رئیس مجمع عالی کارگران ایران به حقوق کارگران ۱۴۰۳ حسابی جنجالی شد.
مزدی را که شما تعین نمودید پول یک دست کت شلوار معمولی اتان نیست.
دولت رئیسی برای بار دوم قانون را دور زد. شما حتی قانون خود نوشته را دور می زنید. مگر به صراحت اضافه دستمزد بر اساس نرخ تورم اعلامی از سوی بانک مرکزی نیست، هرچند جامعه کارگری آن را هم باور ندارند پس چرا مر قانون را اجرا نکردید.
سال گذشته کارگران را به هوای ترمیم مزدی دور زدیدو امروز به هوای دل خوش بودن به آینده ای مبهم از سوی وزیر کار که وضعیت معیشت شما برای سال آینده بهتر خواهد شد.
کدام سال حال دل کارگر خوب بود و قدرت خریدش بالا رفت که فردایی خوب در انتظار آن باشد.شما حال کارگران را سوزاندید،چه برسد به آینده آنها،، مطمئن باشید دیشب آه و ناله ی میلیون ها کارگر وخانواده هایشان در سراسر این ایران پهناور یقه و دامن شما را خواهد گرفت.
خانواده های کارگری هرساله شرمنده زن وبچه هایشان با بی تدبیری تصمیم گیران در تعین مزد هستند.
شماها کارگر را از همه چیز بدبین نمودید شما ها بدون در نظر گرفتن وجدان بدون در نظر گرفتن،اعداد و ارقام قانونی از، سوی نمایندگان کارگر،بدون توجه به قانون،بدون توجه به حال نامساعد کارگران ضربه مهلکی به کارکران زدید.
شما همه چیز کارگران را گرفتید،عزت کارگر، کرامت کارگر،قامت کارگر، و زندگی ساده کارگر.سال گذشته کارگران زیادی به دلیل همین مزد غیر منصافه و عدم تبادل هزینه با درآمد به آغوش و استقبال مرگ رفتندتا کمتر شرمنده خانواده باشند. آیا شما وجدان درد نمی گیرید؟ شما مگر تورم را حس می کنید تا ببیینید کارگر چه می کشد؟ زندگی فرزندان شما و کارگر یکی است؟ لباس تن بچه های خودتان، تفریح آنها پول ته جیب آنها برابر یک ماه حقوق سرپرست خانوار کارگری است آیا کارگران حق حیات ندارند؟
رفتار شماها مرا یاد ضرب المثل معروف انداخت، سهم ما از دویدن و تلاش نرسیدن بود و آنان که ندویدند رسیدند و بردند.
تا این وجه نظارتی دولت بر کارگر و نماینده آن حاکم است بی شک کارگران امیدی نخواهند داشت .کارگر صرفا اسمی و جهت حضورها است. اما در این تصمیم گیری ها نگاه به کارگر غیر خودی است .
همین نمایندگان کارگرانی که از حق و حقوق تضیع شده کارگر دفاع می کنند از آن ترسم که برای فردایی نه از تاک نشانی باشد و نه از تاک نشان .
چون اگر می خواهی بزرگ شوی باید در زیر پرچم آنان و با نظر آنان سینه زنی در غیر اینصورت جایگاهی نخواهی داشت.
فقط می توانم بگویم، سکوت کارگر فریاد است.