پرایس اکشن چیست؟ به زبان ساده (Price Action) بهمعنی تمرکز بر روی تغییرات قیمت یک دارایی، با هدف پیشبینی روند حرکتی آن در آینده است. حالا کاربرد پرایس اکشن چیست؟ اگر بخواهیم خلاصه بگوییم، با استفاده از پرایس اکشن بسیاری از حواشی غیرمفید در تحلیل تکنیکال فارکس کنار گذاشته میشوند. تحلیلگران تکنیکال در سالهای اخیر […]
پرایس اکشن چیست؟ به زبان ساده (Price Action) بهمعنی تمرکز بر روی تغییرات قیمت یک دارایی، با هدف پیشبینی روند حرکتی آن در آینده است. حالا کاربرد پرایس اکشن چیست؟ اگر بخواهیم خلاصه بگوییم، با استفاده از پرایس اکشن بسیاری از حواشی غیرمفید در تحلیل تکنیکال فارکس کنار گذاشته میشوند.
تحلیلگران تکنیکال در سالهای اخیر الگوهای پرایس اکشن گوناگونی را معرفی کردهاند و هر یک از این الگوها در شرایط خاصی، روی نمودار قیمت داراییهای مختلفی ظاهر میشوند. آشنایی با الگوهای پرکاربرد پرایس اکشن بهشما کمک میکند تا پیشبینیهای دقیقی از روند پیش روی قیمت در نمودار داشته باشید. بههمین دلیل تصمیم گرفتیم در این مطلب به معرفی تعدادی از مهمترین الگوهای پرایس اکشن در تحلیل تکنیکال بپردازیم. پیشنهاد میکنیم حتما تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
معرفی ۳ سبک پرکاربرد پرایس اکشن در فارکس
آموزش صفر تا صد پرایس اکشن در تحلیل تکنیکال ، موضوعی نیست که بتوان در این مطلب بهصورت کامل پوشش داد. بههمین دلیل در بین انواع پرایس اکشن، بر روی سه سبک پرکاربرد و پر طرفدار تمرکز میکنیم:
1. پرایس اکشن به سبک لنس بگز (Lance Beggs)
برای شروع بهسراغ سبک «لنس بگز» میرویم. یادگیری پرایس اکشن لنس بگز (Lance Beggs) و نحوه کسب سود از آن، در تمام معاملات فارکس و ارزهای دیجیتال برای شما مفید است. لنس بگز یک خلبان استرالیایی است که علاقهی زیاد به معاملهگری او را به بازار فارکس کشانده است.
بگز معتقد است که عامل «احساسات»، نقش تعیین کنندهای در معاملات بازارهای مالی دارد. بههمین دلیل وقتی شاخص ترس و طمع در بازار اوج میگیرد، اشتباهات تریدرها بهشدت افزایش پیدا میکند و در این حالت است که بازیگران بزرگ بازار، دامهای مختلفی را برای معاملهگران تازهکار پهن میکنند.
لنس بگز چند ستاپ را برای سبک اختصاصی معاملاتی خود پیشنهاد کرده است که عبارتاند از:
ستاپ تست حمایت و مقاومت
مهمترین آنها با نام (TST) یا «تست حمایت و مقاومت» شناخته میشود. در این حالت باید محدودههای حمایت و مقاومت را در نمودار ترسیم کنید. وقتی نمودار قیمت به محدوده حمایت یا مقاومت نزدیک شود و توان عبور از آنها را نداشته باشد، تغییر مسیر میدهد و شما میتوانید از این فرصت، برای ورود به پوزیشنهای معاملاتی استفاده کنید.
ستاپ شکست ناموفق
گاهی اوقات ممکن است که نمودار یکی از سطوح حمایت یا مقاومت را بشکند، اما در تثبیت موقعیت جدید خود ناکام بماند؛ در این حالت با ستاپ «شکست ناموفق» یا (BOF) سروکار داریم. رفتار نمودار، بعد از شکست ناموفق خطوط حمایت و مقاومت، دقیقا مانند ستاپ TST است.
ستاپ پولبک بعد از شکست
اما گاهی اوقات پس از شکست خطوط حمایت و مقاومت، نمودار خود را در موقعیت جدیدی تثبیت میکند. در این حالت ممکن است شاهد پولبک زدن نمودار به محدوده شکسته شده باشیم، اما نمودار هرگز به روند قبلی خود باز نمیگردد. پولبک زدن نمودار فرصت مناسبی را برای ورود معاملهگران خرد به پوزیشن معاملاتی فراهم میکند. این ستاپ معاملاتی تحت عنوان «پولبک بعد از شکست» یا (BPB) شناخته میشود.
2. پرایس اکشن به سبک RTM
در گام دوم بهسراغ پرایس اکشن آر تی ام میرویم. ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که پرایس اکشن (RTM) چیست؟ (RTM) مخفف عبارت (Read The Market) بهمعنی خواندن بازار است. آر تی ام، بر روی عرضه و تقاضا در بازارهای مالی تمرکز میکند و بهدنبال شناسایی نقاطی است که ورود و خروج به بازار با حجم سنگینی صورت میگیرد. هدف از این استراتژی، شناسایی نقاط ورود و خروج معاملهگران بزرگ در بازار است.
برای شناسایی نقاط ورود و خروج سنگین در نمودار قیمت، باید رفتار کندلها را تحلیل کنید و یک رویهی مشخص در معامله به سبک RTM برای این منظور وجود دارد؛ شما باید قدرت کندلها را با هم مقایسه کنید. دو کندل قیمت را در کنار هم در نظر بگیرید، اگر بدنه کندل سمت راست، بیش از نیمی از بدنه و سایه کندل سمت چپ را در بر بگیرد، اصطلاحا گفته میشود که کندل سمت راست بر کندل مجاور خود غالب است. در ضمن رنگ کندلها مشخص میکند که این غلبه با خریداران است یا با فروشندگان.
گاهی اوقات لازم است که دو یا چند کندل که در یک راستا قرار میگیرند را با هم ترکیب کنید و سپس به مقایسه آنها بپردازید. تصمیمگیری در این زمینه بر عهده تحلیلگر است و تجربه نقش بسزایی در این زمینه دارد. در مجموع شما برای تحلیل به سبک RTM با دو نوع کندل قیمت سروکار دارید که عبارتاند از:
- ۱- کندل مومنتوم
- ۲- کندل بیس
کندل مومنتوم نشان میدهد که غلبه در بازار با خریداران است یا فروشندگان. این نکته را بهخاطر داشته باشید که هر چه بدنه کندل بزرگتر و سایه آن کوچکتر باشد، قدرت آن نیز افزایش پیدا میکند. در حالت ایدهآل، یک کندل مومنتوم سایه ندارد و این موضوع نشان دهندهی نزدیک شدن عرضه و تقاضا به سطح تعادل در بازار است که به دلیل قدرت نسبتا برابر خریداران و فروشندگان رخ میدهد. کندل بیس هم نوع خاصی از کندلهاست که در آن بدنه کندل، از سایهی آن کوچکتر است.
برای تحلیل تکنیکال بهسبک پرایس اکشن RTM، ستاپهای مختلفی وجود دارد. در ادامه روی سه مورد از پرکاربردترین ستاپهای پرایس اکشن RTM تمرکز میکنیم و به معرفی و بررسی آنها میپردازیم.
الگوی اینگالف (Engulf)
«الگوی اینگالف» بر روی شکستن خطوط حمایت و مقاومت در نمودار تمرکز میکند. اگر بدنه یک کندل مومنتوم خط حمایت یا مقاومت را بشکند و قیمت بسته شدهی آن بالاتر از حمایت یا پایینتر از مقاومت باشد، الگوی اینگالف رخ داده است.
هر چه شکست خطوط حمایت یا مقاومت با کندلهای قویتر و بهشکل ناگهانیتری صورت بگیرد، اعتبار الگوی اینگالف نیز بالاتر میرود؛ در چنین شرایطی معمولا خط حمایت به مقاومت یا بالعکس تبدیل میشود. معاملهگرانی که از این فرصت برای ورود جاماندهاند، سفارش خود را در قیمت نزدیک به خطوط شکسته شده تعریف میکنند.
الگوی فلگ لیمیت (Flag Limit)
گاهی اوقات نمودار قیمت در یک محدودهی رنج، بین دو خط حمایت و مقاومت افقی قرار میگیرد. به بیان دقیقتر اگر شرایط زیر در نمودار برقرار باشد، الگوی فلگ لیمیت شکل گرفته است:
- نمودار با یک کندل مومنتوم قوی وارد ناحیه رنج شده باشد.
- برای شکستن و خارج شدن از محدوده رنج، کندل بیس تشکیل شود.
- بعد از آن یکی از شرایط RBR، DBR، DBD یا RBD در نمودار رخ دهد تا نمودار، بار دیگر به سطح محدوده رنج بازگردد.
اگر این شرایط برقرار باشد، الگوی فلگ لیمیت ایجاد شده است. دقت داشته باشید که در الگوی فلگ لیمیت، برای شناسایی کندلهای بیس، گاهی اوقات لازم است که بهسراغ تایم فریمهای کوتاهتر بروید. علاوه بر آن، هرچه نمودار سریعتر از محدودهی رنج خارج شود، اعتبار الگوی فلگ لیمیت به همان نسبت افزایش پیدا میکند. در این حالت شما میتوانید نقطه شکست محدودهی رنج را برای ورود به پوزیشن معاملاتی انتخاب کنید.
الگوی کازیمودو (Quasimodo)
کازیمودو (QM) مهمترین الگوی معاملاتی به سبک RTM در تحلیل تکنیکال است. در شکلگیری این الگو، بسیاری از خریداران و فروشندگان در بازار دچار سردرگمی شده و بهنوعی فریب معاملهگران بزرگ را میخورند. به زبان ساده میتوان گفت که کازیمودو از ترکیب دو الگوی اینگالف در کنار هم به وجود میآید.
الگوی کازیمودو هم در روند صعودی و هم در روند نزولی تشکیل میشود. در اینجا روند نزولی را در نظر بگیرید. ابتدا یک سقف قیمت در نمودار به وجود میآید. سپس نمودار روند نزولی پیدا میکند و وارد محدودهی رنج میشود. در محدودهی رنج، یک کف قیمت تشکیل میشود که این در واقع اینگالف اول است. سپس خیلی زود روند صعودی شکل میگیرد و این بار سقف قیمت، بالاتر از سقف قبلی به وجود میآید که این در واقع اینگالف دوم است.
پس از آن بار دیگر روند نزولی میشود، اما این بار نهایتا تا خط مقاومت محدودهی رنج ادامه پیدا میکند. پس از برخورد با این خط، نمودار بار دیگر روند صعودی خود را آغاز میکند. در این حالت شما باید نقطه ورود خود را جایی بالاتر از خط مقاومت محدودهی رنج و حد ضرر را نیز جایی پایینتر از خط مقاومت تعریف کنید.
3. پرایس اکشن به سبک ICT
سبک (ICT) توسط مایکل هادلستون (Michael Huddleston) معرفی شد. در این سبک از تحلیل تکنیکال، بههیچ عنوان از ابزارهایی مانند اندیکاتورها استفاده نمیشود و تمرکز اصلی این سبک بر روی شناسایی احساسات معاملهگران در بازارهای مالی است. با استفاده از پرایس اکشن ICT این طور فرض میشود که بازار دارای ۴ ساختار کلی است که عبارتاند از:
- انباشت (Accumulation)
- انباشت مجدد (Re-Accumulation)
- توزیع (Distribution)
- باز توزیع (Re-Distribution)
در مرحلهی «انباشت»، شاهد ورود نقدینگی به بازار هستیم. همان چیزی که در عرف رایج بازارهای مالی با نام «پول هوشمند» شناخته میشود. سرمایهگذاران بزرگ در مرحلهی انباشت خیلی آهسته وارد بازار میشوند. نمودار قیمت در مرحله انباشت معمولا روند نزولی یا رنج دارد. بعد از پایان این مرحله، روند صعودی آغاز میشود که معمولا با شیب تندی همراه است.
پس از پشت سر گذاشتن این روند صعودی، بخشی از خریداران دست نگه میدارند و منتظر فرصتهای بهتر برای خرید میمانند؛ بههمین دلیل حجم خرید کاهش پیدا میکند و بهنوعی توازن بین خریداران و فروشندگان در بازار برقرار میشود. این موضوع باعث شکلگیری روند رنج در نمودار میشود. اصطلاحا به این مرحله، «انباشت مجدد» میگویند. با پایان یافتن این مرحله، بار دیگر روند صعودی در نمودار آغاز میشود. این امکان وجود دارد که شیب روند صعودی جدید، کمتر باشد.
در مرحله سوم با «توزیع دارایی» سروکار داریم و سرمایهگذاران بزرگ که سود مدنظر خود را بهدست آوردهاند، در این مرحله بهآهستگی از بازار خارج میشوند. با شروع مرحلهی توزیع، شدت روند صعودی کاهش پیدا میکند اما همچنان روند صعودی با شیب ملایمی ادامه مییابد. در واقع بازیگران بزرگ سعی میکنند شرایط را عادی جلوه دهند تا معاملهگران خرد در بازار باقی بمانند. در پایان این مرحله، روند نزولی آغاز میشود.
در میانهی روند نزولی سفارشهای فروش کاهش پیدا میکنند. بههمین دلیل شرایط بهگونهای پیش میرود که توازن قدرت بین خریدار و فروشنده در بازار شکل میگیرد. بهاین ترتیب وارد مرحله «باز توزیع» میشویم. در پایان این مرحله بار دیگر روند نزولی ادامه مییابد، مرحله انباشت آغاز میشود و این چرخه ادامه پیدا میکند.
در پرایس اکشن به سبک ICT، رفتار معاملهگران بزرگی چون بازارگردانها زیر نظر قرار میگیرد. بهاین ترتیب شما میتوانید نقاط ورود یا خروج نقدینگی با حجم بزرگ در بازار را شناسایی کنید.
کلام پایانی
نمیتوان به سوال « فارکس چیست؟ » بدون در نظر گرفتن الگوها و سبکهای معاملاتی، جواب دقیقی داد.
در این مطلب با ۳ سبک پرکاربرد پرایس اکشن حرفهای در بازار فارکس آشنا شدیم. همانطور که مشاهده کردید، در استفاده از الگوهای پرایس اکشن، شما نیازی به استفاده از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال ندارید.
در عین حال میتوانید از الگوهای بازگشتی و ادامه دهنده نیز استفاده کنید که یادگیری آنها خیلی سادهتر است. تمرین و تکرار نیز نقش تعیینکنندهای برای دستیابی به مهارت لازم در استفاده از الگوهای مختلف پرایس اکشن دارد، پس حتما برای آموزش Price Action زمان بگذارید و بر روی نمودارهای داراییهای مختلف در فارکس، این الگوها را بررسی کنید.
ممنون از مقاله خوبتون واقعا استراتژی های خیلی خوبی آموزش دادید