معاویه در میان اکثریت اهل سنت جایگاه ویژهای ندارد و مثل دیگر صحابه نقد او خط قرمز نیست.
محسن فایضی در کانال تلگرامی خود با عنوان انتفاضه فلسطین به بررسی سریال پرحاشیه معاویه پرداخت و با اشاره به یادداشتی از مهدی مسائلی؛ پژوهشگر نوشت:
احتمالا سریال معاویه و حاشیههایش را شنیدهاید!
برخلاف آنچه تصور میشود معاویه در میان اکثریت اهل سنت جایگاه ویژهای ندارد و مثل دیگر صحابه نقد او خط قرمز نیست.
اتفاقا یک دلیل بر انتخاب و اصرار بر انتشار سریال برای معاویه از سوی سعودی (طیف فکری خاص و اقلیتی از جهان اهل سنت) همین مسئله است.
یک چیز واضح است و آن هم تلاش برای هم ردیف کردن معاویه با صحابه با هدف مخاطب اهل سنت است.
مشخصا مخاطب سریال اهل سنت هستند و ظاهرا سریال قصدش تحریک یا خطاب قرار دادن شیعیان نیست و از برخی موضوعات مثل جانشینی بعد نبی اکرم هم بدون هیچ روایتی آرام عبور میکند!
روایتی با هدف تغییر برخی نگرشها در طیفی از اهل سنت در مسئله حاکمیت، اسلام سیاسی، جهاد، حماس، فلسطین و… خواهد داشت؟
گویا در فتح فلسطین هم روایتی کاملا بدون شمشیر و بدون هیچ تعدی یا تلاش بر تغییر دین دیگر ادیان در قدس است.
مطلب زیر از آقای مسائلی هم به خوبی بخشی از نقد اهل سنت به معاویه را توضیح میدهند:
نقد معاویه در میان اهلسنت
بسیاری از علمای اهلسنت دوره معاویه را آغاز پادشاهی در اسلام میدانند و خلافت اسلامی را درباره آن صادق نمیدانند. در اینباره حتی به روایتی استناد میکنند که احمد بن حنبل در کتاب مسند و ابویعلى و ترمذى و ابنحیان و ابوداود و حاکم نیشابوری آوردهاند که پیامبر(ص) فرمود: «پس از من خلافت سى سال است و از آن پس سلطنت خواهد بود»
از طرفی دیگر قاطبهی اهلسنت جنگ معاویه با امام علی(ع)، را شورش دانسته و حق را به امام علی(ع) میدهند. (هرچند با طرح بحث خطا در اجتهاد، گناه را از معاویه میزدایند)
بنابر نقلی از ابوحنیفه پیشوای مذهب حنفی وی میگفت: «میدانید چرا اهل شام با ما دشمناند؟»
گفتند: نه.
گفت: «علت دشمنی ایشان آنست که ما معتقدیم که اگر لشکر علی را درک میکردیم، او را کمک نموده و بهخاطر او با معاویه میجنگیدیم، بدین جهت است که ما را دوست نمیدارند.»(محمد بن عبدالسعیدکشی حنفی، التمهید فی بیان التوحید، دهلی: المطبعه الفاروقی، ۱۳۰۹ق، ص۱۸۳)
اما در میان علمای معاصر سید ابوالاعلی مُودودی، از علمای معروف شبه قاره، با صراحت و دقت بیشتری درباره این مسائل سخن میگوید و انتقادات صریحی را نسبت به معاویه و عملکرد وی بیان میکند. او حتی به نقد عملکرد عثمان خلیفه سوم در انتصابات خانوادگی و توسعه و دوام قدرت معاویه میپردازد و این موضوع را عامل شورش معاویه میداند. (سید قطب نیز مشابه همین انتقادات را دارد)
البته مودودی از دایرهی تفکر اهلسنت خارج نمیشود و خلافت عثمان را ایدهآل میداند. مودودی همچنین به عنوان یک سنی، معاویه را به خاطر صحابی بودن و اینکه جهان اسلام را بار دیگر تحت یک درفش منظم ساخت و دایره اسلام را وسعت بخشید، قابل احترام میداند و لعن و طعن او را جایز نمیداند. اما برخلاف اکثر سنیمذهبان از اینکه اشتباهات معاویه را اشتباه بنامد ابایی ندارد. او میگوید کارهای غلط وی (معاویه) را باید غلط گفت، اگر کار غلط و نادرست او را درست بگویم مفهومش این است که ما معیار کار درست و نادرست خویش را به مخاطره میاندازیم. مُودودی روایات مختلفی از صحابه و بزرگان اهل سنت ذکر میکند که آنها نیز همین روش انتقادی را داشتند و اشتباهات صحابه را نادیده نگرفته یا توجیه نمیکردند. مثلاً در همین مورد از حسن بصری نقل می کند که میگوید:
«چهار عمل معاویه طوری است که اگر شخص یکی آنها را مرتکب شود ، برایش باعث هلاکت است: ۱. شمشیر کشیدن بر امت و تسلط بر حکومت بدون مشورت ۲. جانشین ساختن پسرش یزید که فاسق و فاجر بود ۳. زیاد را در دودمان خود قرار دادن ۴. قتل حجر و رفقایش.»
در مجموع، عملکرد معاویه خط قرمز اهلسنت نیست هرچند آنها برای وی احترام قائل هستند. البته تقابل مذهبی و موضعگیری در برابر طعن شیعه به معاویه، گاهی به معاویه در میان اهلسنت قداست بخشیده و مانع نقد عملکرد او شده است.
محمد حسینزاده در سایت قدس دیلی (مشهد) نوشت: «ماه رمضان امسال، عربستان سعودی با پخش سریال معاویه، واکنشهای مختلفی را در کشورهای مختلف اسلامی برانگیخته است و بعضی از کشورها پخش آن را ممنوع کردهاند. با توجه به رفتارهای سیاسی و کنشهای مذهبی که سعودی در سالهای اخیر در جهان اسلام رقم زده است، محتوای سریال معاویه هم غیرقابل پیشبینی نیست.
همزمان در تلویزیون ایران، سریال امام علی(ع) پس از سالها بازپخش میشود، سریالی که با اصلاحات فنی که در تصویرش ایجاد شده است کیفیت بصری خوبی پیدا کرده و متن فیلمنامه قوی و بازیهای درخشان هنرمندان ایرانی روایتی دیدنی از دوران حکومت امیرالمؤمنین(ع) رقم زده است.
همزمانی پخش این دو سریال اگر چه ممکن است اتفاقی باشد ولی تلنگری است به سیاستگذاران و مدیران فرهنگی امروز کشور که ایران قبل از بسیاری از کشورها به روایت تاریخ صدر اسلام پرداخته و در روایت زندگی پیامبران(ع) نیز در جهان اسلام جزو نخستینها بوده است. مریم مقدس، مردان آنجلس و یوسف پیامبر(ع) نه تنها مخاطب داخلی را جذب کرد بلکه در کشورهای اسلامی دیگر نیز مورد استقبال قرار گرفت.
نباید فراموش کنیم قرآن کریم هم برای سخن با انسانها بارها با قصهگویی مفاهیم و آموزههای الهی خود را منتقل کرده و امروز که جبهه مقاومت در مقابل جبهه شیطانی صهیونیسم سینه سپر کرده است و در جهان اسلام نیز بعضی از حکام ترسوی کشورهای منطقه از هر گونه مواجهه مستقیم با اسرائیل بیم دارند، جنگ فقط در میدان سخت نظامی تعریف نمیشود.
نباید فراموش کنیم طبق اسناد آمریکاییها، داعش با حمایت دولت اوباما شکل گرفت و همزمان رسانههای غربی دستور داشتند چهره اسلام و پیامبر رحمتش را سیاه، منفی و خشن نشان دهند. در حقیقت اتاق فرمان یکی بود. یکی به اسم اسلام سر میبرید، دیگری کاریکاتور موهن پیامبر(ص) را میکشید و یکی گزارش از رفتارهای خشونتآمیز مسلمانان میداد.
در چنین جنگی، جبهه مقاومت نمیتواند فقط روی توان نظامی خود تکیه کند و باید برای حوزه نرم خود برنامه و تولید داشته باشد. از این منظر ساخت فیلم موسی کلیمالله را باید یک اقدام راهبردی در روایت شیعی از زندگی پیامبری دانست که قومش هم او را و هم دیگر پیامبران بنیاسرائیل را آزردند و حالا وارثان همان قوم امروز دست به کشتار مردم فلسطین میزنند.
روایت صحیح و جذاب از زندگی انبیا(ع) به خصوص پیامبر گرامی اسلام(ص) میتواند در بسیاری از مسائل مبنایی که بشر امروز با آن روبهرو است گرهگشا باشد و نباید فراموش کنیم اگر ما روایت نکنیم، دیگران روایت میکنند؛ روایتی دروغین و انحرافی.
زندگی پیامبر گرامی اسلام(ص) اگر چه چند باری توسط فیلمسازان سوژه فیلمسازی شده است و دو فیلم مصطفی العقاد و مجید مجیدی بیش از دیگر فیلمها مورد توجه مخاطبان قرار گرفت ولی زندگی پر فراز و نشیب پیامبر(ص) و تلاش حضرت در دعوت مردم به اسلام آن قدر داستان و درسها دارد که میتواند یک سریال بلند و جذاب برای بیش از یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون مسلمان در جهان باشد.
فراموش نکنیم در جهانی که سازمانهای رسمی بینالمللی وظایف خود را در قبال مسلمانان مظلوم غزه و لبنان انجام نمیدهند، انتظار بیهودهای است که انتظار داشته باشیم سینمای غرب با فیلمهایش اسلامهراسی نکند! یا حاکمان کشورهای اسلامی که در مقابل غرب تسلیم هستند، برای ساخت فیلمهایی با روایتهای تحریف شده از تاریخ اسلام که سکوتشان را توجیه میکند، پولپاشی نکنند.
پس درستترین کار همان است که جمهوری اسلامی با ساخت سریالهایی همچون امام علی(ع) و یوسف پیامبر(ع) و مختار و حالا با موسی کلیمالله سراغش رفته است. فقط نباید فراموش کرد چه در سینما و چه در قالب سریال همان قدر روایت درست و صحیح مهم است که تکنیک در ساخت و جذابیت بصری هم مهم است. فیلمی که بیننده نداشته باشد با بهترین محتوا، به هدفش نخواهد رسید.
در این میان نقش اعتاب مقدسه، خیران و ارادتمندان به ساحت انبیا(ع) و ائمه معصومین(ع) نقشی برجسته است چه در ترغیب و تشویق و چه حمایت و هدایت تولیدات. ما صدها داستان نگفته داریم از زندگی پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) و قصههای نگفته از زندگی حضرت خدیجه(س) تا دلاورمردیهای حضرت حمزه و جعفر طیار.»