این روزها حدودا سه هفته است که از شروع اکران «بچه زرنگ» میگذرد و در این مدت استقبال از آن با توجه به شرایط سینما، قابل توجه بوده. این فیلم تا الان نزدیک به ۱۱ میلیارد فروش داشته و هنوز بچهها که مخاطبان اصلی آن هستند، برای دیدن این انیمیشن ذوق دارند. از نظرات و نقدهایی که تا امروز درباره «بچه زرنگ» نوشته شده هم میتوان به این نتیحه رسید که این انیمیشن توانسته با شناسایی درست جامعه هدفش، مسیر اکران را به خوبی پشت سر بگذارد.
دهه شصت و هفتاد، سالهای اوج سینمای ایران در حوزه کودک بود. اما پس از آن توجه و پرداخت به این ژانر تا حد زیادی پایین آمد و حتی با مرور تاریخ سینما، به سالهایی در دهه هشتاد و ۹۰ میرسیم که در طول یک سال حتی یک فیلم هم برای کودکان اکران نشده. اما با پیشرفت تکنولوژی و تلاش شرکتهای انیمیشنسازی ایرانی برای خلق فیلمهای انیمیشنی بلند، در سالهای اخیر دوباره فیلمهای کودک جانی دوباره گرفته. درست است که جامعه کودکان و نوجوانان ایران نسبت به دهههای گذشته کوچکتر شده، اما هنوز هم وقتی انیمیشن یا فیلمی در با موضوع کودک، داستانی سرراست و پرداختی درست داشته باشد، مخاطب حداکثری را جذب میکند. «بچه زرنگ» محصول شرکت هنر پویا، این روزها یکه تاز فیلمهای کودک در سینماها است و بچهها به همراه خانواده و یا در قالب اردوهای مدرسه به تماشای آن مینشینند. این فیلم، ماجرایی ابرقهرمانی، یک دغدغه ملی و یک مضمون مذهبی را با هم ترکیب کرده و داستانی را روایت میکند که برای بچهها جذاب است. از نظر تکنیک و صداپیشگی هم «بچه زرنگ» در سطح قابل توجهی قرار دارد. به همین بهانه با جزییات بیشتری به ویژگیهای این فیلم پرداختهایم.
ماجرا چیست؟
پسر کوچکی به نام محسن عاشق ابرقهرمانها است. او در طول یک سفر کوتاه به جنگل ابر در مازندران، با یک ببر آشنا میشود که از دست شکارچیان غیر قانونی در حال فرار است. محسن ببر را در صندوق عقب ماشین پدرش مخفی کرده و به تهران میآورد. محسن توانایی صحبت کردن با حیوانات را دارد و همین باعث میشود ببر با او ارتباط برقرار کند و مدتی در اتاق او پناه بگیرد. با حضور ببر در شهر تهران، اوضاع به هم میریزد و محسن در تلاش است که این حیوان را به محل زندگیاش برگرداند. اما این تصمیم سخت، زندگی تحصیلی و خانوادگی این پسر را دگرگون میکند. او به جنگل پا میگذارد و علاقهاش به ابر قهرمانها او را به سمت نجات حیوانات در حال انقراض از دست شکارچیان غیرقانونی میکشد. این خلاصه داستان فیلم «بچه زرنگ» است.
«بچه زرنگ» در روایت قصهاش موفق عمل کرده و توانسته مخاطب هدفش را با خود همراه کند
محتوای فیلم
در انیمیشن هم مانند فیلمهای رئال فیلمنامه اهمیت ویژهای دارد و سازندگان نباید به این فکر کنند که چون مخاطب کودک است میتوان داستانی بدون منطق روایی را پیش روی تماشاچی بگذارند. «بچه زرنگ» اما در این زمینه تلاش کرده که داستانی منسجم را روایت کند. قصهای که با هدف قراردادن علایق بچههای نسل جدید در همان سکانسهای ابتدایی جذابیتش شروع میشود. از آنجایی که بچهها این روزها با شبکههای ماهوارهای، تبلت و تلفنهای همراه احاطه شدهاند و مدام از طریق آنها با شخصیتهای ابرقهرمانی که در دنیای مارول و کمیک استریپهای هالیوودی طراحی میشوند، روبرو هستند، این موضوع علاقه نسل جدید را به این شخصیتها بسیار بالا برده. «بچهزرنگ» ابتدای داستان خود را با دستمایه قراردادن همین موضوع شروع میکند که محسن از شدت علاقه به ابرقهرمانها، حتی قدرتهای ماورایی مثل صحبت با حیوانات دارد. اما در ادامه او از وجه ابرقهرمانی در راه کنجکاوی کودکانه و نجات جنگل استفاده میکند.
تمرکز بخش دوم داستان انیمیشن «بچه زرنگ» بر روی موضوع شکار غیرقانونی حیوانات و گونههای کمیاب در جنگلها است. مثلا همان ببری که با محسن دوست میشود از نژاد ببر مازندران، گونه در حال انقراضی است که تنها چند اصله از آن در کشور باقی مانده. در این بخش مخاطب کودک و نوجوان با موضوع انقراض و افرادی که باعث این موضوع میشوند، آشنایی پیدا میکنند. در میانه فیلم هم بخشی از زندگی سخت محیطبانان روایت میشود. محیطبانهایی که در قصه، دوستان صمیمی همه حیوانات هستند، اما عملا قدرت کمتری نسبت به شکارچیان ظالم دارند.
وجه دیگر داستان ورود قصه به مضامین مذهبی است. از آنجایی که جنگل ابر در میان راه تهران به مشهد قرارگرفته، در واقع این جنگل محافظ مخصوصی دارد که به آن قلب جنگل میگویند. محافظی که نظر کرده امام رضا است و حیوانات برای او احترام خاصی قایل هستند. این وجه از داستان حتی به روند روایت کمک میکند تا در پایان افراد بد قصه را به سزای اعمالشان نرساند و آنها خودشان از اشتباهشان آگاهی پیدا کنند. پایانبندی که برای سنین کودک و نوجوان قابل پذیرشتر است. اما به هرحال شاید از نظر برخی منتقدان پرداختن صریح و مستقیم به مضامین دینی کمی در طیف مخاطبی که میخواهند فیلم را ببینند، اثر گذار باشد.
تکنیک در خدمت ایده
«بچه زرنگ» محصول گروه هنر پویا است. شرکت انیمیشنسازی که در سالهای قبل محصولات پرمخاطبی مانند «شاهزاده روم» و «فیلشاه» را تولید و روانه اکران کرد. هنر پویا به دلیل سابقه مذهبی صاحبانش، این خط سیر را در آثار خود هم رعایت میکنند و در نهایت همه چیز با آموزههای دینی پیوند میخورد. اما از نظر تکنیکی هنر پویا سعی کرده هر اثر چندین قدم از اثر قبلی جلوتر باشد. «بچه زرنگ» براساس استانداردهای انیمیشنسازی از نوع سهبعدی ساخته شده و شخصیت سازیها و طراحی کاراکترها و مدلسازی، به باورپذیر بودن شخصیتها بسیار کمک کرده. همچنین در بخش کامپوزیتینگ یا همان ترکیببندی چند تصویر، متحرک سازی و استفاده از متریال مختلف و نزدیک به واقعیت که در بخش اصطلاحا تکسچرها قرار میگیرد، با انیمیشنهای روز جهان قابل قیاس است. موسیقی و ترکیب آن با تصویر در جهت بهبود پیشبرد داستان دیگر مزیت تکنیکی «بچه زرنگ» است.
صداهایی که میشنویم
یکی از نکات برجسته و مهم انیمیشن «بچه زرنگ» گروه صداپیشهگان آن است. دوبله یکی از هنرهای قدیمی و قوی در سینمای ایران است و در سالهای اخیر که فیلمهای بلند انیمیشنی ایرانی هم به مجموعه آثار نیازمند دوبله اضافه شدهاند، گروههای حرفهای این مسئولیت را برعهده میگیرند. اما نکته قابل توجه این است که در گروه صداپیشگان «بچه زرنگ» تنها یک بازیگر مشهور و اصطلاحا ستاره وجود دارد و سایر دوبلورها از قدیمیهای این عرصه هستند. چون معمولا در انیمیشنهای بلند قبلی که در سینمای ایران ساخته میشد تاکید زیادی بر حضور و صدای بازیگران مشهور بود. اما اینبار تکیه بر تکنیک دوبله اهمیت بیشتری دارد.
هومن حاجی عبداللهی با لهجه مازندرانی به جای کاراکتر «ببری» حرف زده است.
سعید شیخزاده سرپرست گویندگان گروه «بچه زرنگ» است و سایر کاراکترهای فیلم بر عهده صداپیشگان شناخته شده عرصه دوبله است. صدای شخصیت محسن بر عهده مینا قیاسپور است که معمولا صداپیشگی شخصیت کودکان را برعهده دارد. همچنین جواد پزشکیان، ژرژ پطرسی، تورج نصر، اردشیر منظم و… دیگر صداپیشگان این فیلم هستند.
هومن حاجی عبدالهی به عنوان مشهورترین بازیگری که در گروه صداپیشهگان این فیلم حضور دارد، عهده دار دوبله شخصیت ببری است. حاجی عبدالهی که سالها سابقه صداپیشگی به جای عروسکها در برنامههای کودک را داشته، با دنیای کار کودکان آشنا است. از طرفی به دلیل ماهیت مازندرانی ببری، او با همان لهجه و کاراکتری صحبت میکند که در نقش رحمت امینی در مجموعه سریالی «پایتخت» حضور داشت. این کاراکتر به راحتی از مخاطب خنده میگیرد و میداند نقاط اوج کجاست که میتواند بر روی آنها بیشتر انرژی بگذارد. دیگر بازیگرانی که در این فیلم به عنوان صداپیشه حضور دارند. هدایت هاشمی و میرطاهر مظلومی هستند. مظلومی که سالها است دوبله و بازیگری را همزمان انجام میدهد به کار خود اشراف کامل دارد و نقش منفی اصلی فیلم را برعهده دارد. اما هدایت هاشمی چون دوبله برایش تجربه تقریبا جدیدی محسوب میشود در مقابل انرژی و سطح صدای دیگر کاراکترها، مشخصا اجرای ضعیفتری دارد. البته چون به جای یک پیرمرد مشهدی محیطبان صحبت میکند، پیر بودن و انرژی پایین شخصیت سطح کیفی دوبله او را پوشش داده.