سعید آقاخانی را سالها به عنوان بازیگر و کارگردان آثار کمدی میشناختیم تا اینکه اوایل دهه نود، فرزاد موتمن برای بازی در «خداحافظی طولانی» دست روی او گذاشت و برای اولین بار با گریمی متفاوت و بسیار جدی او را مقابل دوربین برد. آقاخانی با درخشش در این فیلم، به گزینه مهمی برای آثار جدی بدل شد. یک سیمرغ و یک نامزدی برای سیمرغ، مهمترین افتخارات آقاخانی برای ایفای نقشهایی جدی است. به بهانه اکران فیلم «زنبور کارگر» به کارگردانی افشین صادقی، نگاهی داریم به مهمترین نقشهای جدی این بازیگر.
سعید آقاخانی همزمان با بازی در نقشهای جدی، از ایفای نقشهای کمدی هم دست نکشید. او بعد از درخشش در این نقشها تصمیم گرفت «نون.خ» را کارگردانی کند و خودش نقش اصلی آن را به عهده بگیرد. از این جهت تصمیمهای آقاخانی قابل تمجید است.
خداحافظی طولانی| فرزاد موتمن| یحیی| ۱۳۹۳
سعید آقاخانی بعد از بیست سال فعالیت در عرصه کمدی، اولین بار در فیلم «خداحافظی طولانی» برای ایفای نقش مردی زخمخورده و تنها توسط فرزاد موتمن انتخاب شد. یحیی به اتهام قتل همسرش سالها در حبس بوده و بالاخره آزاد میشود. او خودش را مقصر مرگ همسرش میداند و تصویر همسرش و خاطرات او یک لحظه هم از جلوی چشمهایش دور نمیشود. با اینکه تبرئه شده اما هیچکس تحویلش نمیگیرد و حتی فامیلهای همسرش با او جدال میکنند. در این بین فقط یکی از کارگرهای زن کارخانه که پیشینهی او را نمیداند با او گرم میگیرد و به او کمک میکند از این تنهایی و تصوارت عجیب بیرون بیاید. آقاخانی که تا قبل از «خداحافظی طولانی» همیشه کمدی بازی میکرد، در این قالب بسیار متفاوت به نظر میرسید و بهخوبی توانست خودش را با موقعیت جدید همراه کند. او برای این نقش از جشنواره سیوسوم سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفت. نقش یحیی سکوی پرتاب آقاخانی برای بازی در نقشهای مهم و همکاری با کارگردانهای مطرح شد.
اروند| پوریا آذربایجانی | یونس| ۱۳۹۴
فیلم «اروند» براساس اتفاقهای عملیات کربلای ۴ و شهادت ۱۷۵ غواص دست بستهای بود که سال ۹۴ پیکرهایشان در یک گور دستجمعی کشف شد. سعید آقاخانی نقش رزمندهای به نام یونس را داشت که در این عملیات به دلیل مجروحیت، توان ادامه مسیر با همرزمهایش را نداشته و از لای نیزار شاهد زنده به گور شدن دوستانش بوده و هیچ کاری از دستش برنمیآمده است. این نقش برای آقاخانی چالش بسیار بزرگی بود. درست است که او از «خداحافظی طولانی» به بعد نقشهای جدی زیادی بازی کرد اما ایفای نقش رزمندهای که سی سال بعد از عملیات کربلای ۴ با بیماری روحی و روانی دستوپنجه نرم میکند یکی از نقاط عطف مهم کارنامهاش بود.
آباجان | هاتف علیمردانی | هاشم | ۱۳۹۵
آقاخانی در فیلم «آباجان» هاتف علیمردانی، نقش جدی متفاوتی ایفا کرد. او به عنوان هاشم، همسر دوم دختر خانواده معرفی میشد و مهمترین ویژگیاش کفتربازی بود. علاوه بر این، خالکوبیهای زمان شاه را هنوز روی بدنش داشت و آنطور که در فیلم اعلام میشد، یک زمانی پخشکننده اعلامیههای مجاهدین خلق بوده. همسرش مرده و با شمسی ازدواج کرده و حالا یکی از اعضای موثر این خانواده بود. از آنجایی که فیلم در دهه شصت روایت میشد و وجه غالب شخصیت هاشم کفتربازی بود، شیوه لباس پوشیدن و حرف زدن و رفتارش حالوهوای نقش متناسب به نظر میرسید.
کامیون| کامبوزیا پرتوی | بهروز | ۱۳۹۶
کامبوزیا پرتوی در مصاحبهای گفته بود که اگر قرار بوده بهترین بازیگر را برای این فیلم انتخاب میکرده، بهروز وثوقی بوده اما چون این امکان را نداشته به عنوان گزینه بعدی، سعید آقاخانی مدنظرش بوده و او در شمایل یک راننده کامیون کارکشته که مسئولیتی در قبال این خانواده دارد، همان بازی را به نمایش گذاشته که مدنظرش بوده. بهروز یکی از نقشهای موفق آقاخانی است و در آن با گریمی کاملا متفاوت و سنوسالی بالاتر از خودش ظاهر شده است. اکثر منتقدان معتقد بودند مهمترین نقطه قوت فیلم، بازی بینظیر آقاخانی و رابطهای است که میان او با آن زن و پسربچه شکل میگیرد. آقاخانی برای «کامیون» نامزد سیمرغ شد اما این فیلم در سیوششمین جشنواره فیلم فجر فقط سیمرغ بهترین فیلمنامه را گرفت.
بنفشه آفریقایی| مونا زند حقیقی| رضا| ۱۳۹۶
کاراکتر رضا در «بنفشه آفریقایی» با چالش بسیار مهمی روبهروست. او باید در خانهاش از مردی بیمار مراقبت کند، مردی که شوهر سابق همسرش است و طبیعتا زندگی کنار او در یک خانه بسیار سخت است. از یکطرف باید هوای مرد را داشته باشد و ضعفهایش را مقابل زنش بپوشاند و از طرف دیگر، نمیتواند تحمل کند که زنش با همسر سابقش مهربان باشد. درست است که شخصیت اصلی فیلم، شکوه با بازی فاطمه معتمدآریا است اما درواقع میتوان گفت که مهمترین چالش فیلم برای رضا است. آقاخانی با آرامش همیشگی در قالب نقش رضا فرو میبرد و اعتراضی نمیکند اما از نگاهها و رفتارهای عصبیاش میشود فهمید چه غوغایی در دل دارد. از این جهت در این نقش اثرگذار ظاهر شده است.
قسم | محسن تنابنده | خسرو| ۱۳۹۷
داستان اصلی درباره زنی است که پنجاه نفر از اعضای فامیلش را از گرگان با اتوبوس روانه مشهد میکند تا در مراسم قسامه برای قصاص قاتل خواهرش شرکت کنند. مدت زمان حضور آقاخانی در فیلم زیاد نیست اما کل داستان روی محور این شخصیت میچرخد. او در نقش خسرو، همسر زن، اواسط راه خودش را به اتوبوس میرساند تا جلوی آنها را بگیرد و مانع شود که در این مراسم شرکت کنند. خودش را به آب و آتش میزند تا همسرش راضی شود از اجرای این حکم بگذرد تا شوهرخواهرش به اتهام قتل همسرش یعنی خواهر زن قصاص نشود اما زن مصر است و کوتاه نمیآید. آقاخانی در همین حضور کوتاه، اثر خودش را روی فیلم میگذارد. بازی درخشانی دارد و نهایتا متوجه میشویم قتل خواهر زن به دست خسرو بوده و علت تمام این سرسختی هم همین بوده است.
خون شد | مسعود کیمیایی | فضلی| ۱۳۹۸
ماجرای فیلم از این قرار است که مردی بعد از سالها از زندان آزاد میشود و میفهمد اعضای خانوادهاش با حبس او دوران سختی را گذراندهاند و حالا در صدد جبران برمیآید تا آنها را دورهم جمع کند. فضلی متفاوتترین نقش سعید آقاخانی در هفت سال گذشته است. او در شمایل یک قهرمان قدرتمند ظاهر شده که برای حفظ خانواده و جمع کردن اعضای آن که هرکدام در شرایط نامناسبی قرار گرفتهاند در کنار یکدیگر و جلوگیری از غارت خانهی پدری، دست به هرکاری میزند. او تکتک اعضا را کنار هم جمع میکند و سند خانه را به خانوادهاش برمیگرداند اما نهایتا جانش را از دست میدهد. خیلیها معتقدند کیمیایی در این فیلم قصد داشته «قیصر» زمانه امروز را بسازد و آقاخانی در جایگاه بهروز وثوقی دهه پنجاه ایستاده است.
زنبور کارگر | افشین صادقی | بیوک | ۱۳۹۸
سعید آقاخانی در «زنبور کارگر» نقش مردی به اسم بیوک را بازی کرده که سالها قبل همسرش را به خاطر قصور پزشکی از دست داده و از عصبانیت قصد جان دکتر را داشته. او بعد از این اتفاق، یک جورهایی قید آدمها را میزند و به تنهایی دخترش را بزرگ میکند تا اینکه به خاطر یک اتفاق، زندگیاش به مخاطره میافتد. در این فیلم بازی آقاخانی را در دو دوره زمانی با بیست سال اختلاف میبینیم. نقشش طولانی نیست اما حضورش بخصوص در ابتدای فیلم بسیار اثرگذار است و به طور کلی ماجراهایی که برای زندگی او رخ میدهد، روی زندگی کل شخصیتها اثر میگذارد و از این جهت بسیار اهمیت دارد.