این روزها در جامعه و در میان قشر جوان و نوجوان و بهخصوص در شبکههای اجتماعی بهویژه اینستاگرام، افراد بسیاری در تلاش هستند تا تصویر و جزئیات دقیقی از داشتهها و سبک زندگیشان را به نمایش بگذارند و در این فرهنگ نوظهور، بینقص بهنظر آمدن بسیار مهمتر از واقعی بودن است.
این قبیل افراد که به غلط کمالگرایی را بهعنوان نوعی ارزش و نماد موفقیت میشناسند بسیار ایدهآلگرا هستند و جز به کمال و بهترین بودن رضایت نمیدهند و درجستوجوی کمالگرایی و بیعیب و نقص بودن، خواب و آسایش را بر خود و خانوادهشان حرام میکنند. روانشناسان معتقدند داشتن توقعات و معیارهای بالا برای موفقیت و ترس زیاد از شکست، سلامت روان را به خطر میاندازد و طبق گزارشهای بالینی تنها دستاورد کمالگرایی، افسردگی، ضعف عزتنفس، کاهش اعتماد به نفس، اضطراب، بیقراری، ناامیدی و حتی خودکشی است.
شکست اهداف بلندپروازانه
کمالگرایی در سالهای رشد شکل میگیرد، پس جوانان آسیبپذیرترین قشر هستند که انرژی بسیاری را در راه رسیدن به کمال هدر میدهند. افراد کمالگرا در همسریابی، همسرگزینی، مراسم ازدواج، تحصیل، خرید خانه و ملزومات زندگی، انتخاب شغل و حتی رفتار با فرزندان میخواهند بهترین باشند و چون معیارشان واقعبینانه و گاهی دستیافتنی نیست، همواره احساس ناخرسندی، نارضایتی، ضعیفبودن و ناقصبودن میکنند.
شیوا شریعتپناهی، کارشناس ارشد روانشناسی میگوید: برخی خانوادههای امروزی و بهخصوص نسل جوان دچار درجاتی از کمالگرایی هستند. گرایش افراطی به بیعیب و نقص بودن دارند و کوچکترین اشتباه خود را گناهی نابخشودنی میپندارند و مضطربانه انتظار پیامدهای شوم شکست را میکشند و اگر به اهداف بلندپروازانهشان نرسند، خود را شکستخورده میدانند. آنها نسخه همه اتفاقهای دنیا را با قانون همه یا هیچ میپیچند؛ یعنی نتیجه هر کاری را یا شکست کامل میدانند یا موفقیت کامل. به همین دلیل اینگونه خانوادهها که بهدنبال بهترینها هستند، همیشه در حالت تنش و اضطراب بهسر میبرند.
ریشهیابی کمالگرایی
برای اینکه در وجود یک فرد، یک خصیصه شخصیتی پرورده شود و شکل بگیرد، از لحظه تولد تا بزرگسالی چندین عامل باید دست به دست هم دهند. بهگفته شریعتپناهی آنهایی که بیش از حد کمالگرا هستند در کودکی والدینی قدرتطلب داشتهاند. پدر و مادری که مدام به فرزندشان القا کردهاند که «همیشه ما درست میگوییم»، «حق با ماست»، «بهترین رفتار درست از سوی ماست»، به اجبار و زور به فرزندانشان میآموزند که بهترین ویژگیها را دارند و با تنبیه، کودکانشان را مجبور میکنند که توقعاتشان از زندگی زیاد باشد و به معیارها و درجات بالای موفقیت دست یابند. درحالی که این معیارها بهقدری غیرواقعبینانه است که در کمتر موردی بچهای بتواند به آن دست یابد.
این روانشناس ادامه میدهد: علاوه بر والدین قدرتطلب، والدین کمالگرا هم بچههای کمالگرا تحویل جامعه میدهند. پدر و مادری که خودشان کمالگرا هستند نه تنها موفقیتهای فرزندانشان را کوچک میشمارند بلکه موفقیتهای خودشان را هم قبول ندارند. آنها یک شخصیت وسواسی و بیش از حد منظم دارند و به همین دلیل کودکان این افراد هیچوقت احساس خوبی نسبت به موفقیتهایشان ندارند و در نتیجه احساس خوبی هم نسبت به خودشان ندارند، چون هیچوقت نتوانستهاند والدینشان را خشنود کنند.
کمالگرایی بهنجار و نابهنجار
جالب است بدانید کمالگرایی نوع مثبت و روی خوشی هم دارد. افرادی که کمالگرای بهنجار یا سازگارانه هستند معیارهای بالایی را برای خود درنظر میگیرند اما بهجای اینکه رسیدن یا نرسیدن به آن معیارها برایشان مهم باشد، نقش تلاشکردن برای رسیدن به هدف برایشان اهمیت دارد. شریعتپناهی میگوید: کمالگرایان مثبت از کار و تلاش زیاد لذت میبرند و وقتی در انجام دادن یا ندادن کاری آزادند، سعی میکنند آن را به بهترین نحوی که میتوانند انجام دهند. کمالگرایی بهنجار نه تنها سبب ایجاد مشکلی نمیشود بلکه باعث میشود که فرد استعدادهای خود را شکوفا کند و به احساس رضایت شخصی بالایی دست یابد. اما کمالگرایان نابهنجار یا روانرنجور بیشتر در فکر آن هستند که مبادا اشتباهی از آنها سر بزند. آنها هیچوقت کاملا احساس پیروزی نمیکنند و حتی اگر از دیگران بهتر کار کنند، باز هم احساس رضایت ندارند. این افراد هر چقدر هم که به موفقیت دست پیدا کنند راضی نمیشوند و خود را سرزنش میکنند و هدف بالاتری را درنظر میگیرند. آنها در این زنجیره بیانتها گیر افتاده و همیشه با خودشان درگیرند.
۴ گام برای تغییرکردن
تغییردادن یک خصوصیت شخصیتی که سالها با آن زندگی کردهایم خیلی سخت است. شیوا شریعتپناهی به کسانی که کمالگرا هستند و آنهایی که در کمالگرا شدن افراد نقش دارند چند راهکار موثر برای اصلاح ارائه میدهد. در ابتدا باور کنید که میتوانید تغییر کنید. علت کمالگراییتان را بشناسید.
همین که بدانید والدینتان قدرتطلب بودهاند یا کمالگرا باعث میشود بهتر خود و کمالگراییتان را بشناسید و این بسیار کمککننده خواهد بود. باورهای غیرمنطقیتان را بازسازی کنید. با شناسایی باورهای کمالگرایانهتان میتوانید باورهای کمی منصفانهتر را جایگزین کنید. تکرار این کار باعث میشود که بهتدریج ذهنتان یاد بگیرد خود به خود به همان باورهای منصفانه و عقلانیتر فکر کند و نه باورهای کمالگرایانه. اگر والدین آگاه باشند که تربیت کردن بچههایشان به شیوه اربابمنشانه تاثیری اینچنین ناخوشایند روی فرزندانشان دارد، احتمالا کمی خودشان را کنترل خواهند کرد.
شریعتپناهی تصریح میکند: شمایی که کمالگرایید و احتمالا والدین قدرتطلب یا کمالگرایی داشتهاید، هم اکنون که جوان رشیدی شدهاید و در آستانه ازدواج و تشکیل خانواده هستید، بدانید که اگر این خصوصیت منفیتان را تغییر ندهید در آینده آن را به فرزندانتان انتقال خواهید داد. فرزندانی که همیشه برای رسیدن به بهترینها در تنش و اضطراب بهسر میبرند و هیچگاه مفهوم آرامش و خشنودی را نخواهند فهمید.