محمد بحرانی، صداپیشه شخصیتهای عروسکی محبوب «ببعی»، «آقای همساده» و «جنابخان»، مهمان قسمت بیستوچهارم مجموعه «مهمونی» شده است. او با لحن هرسه این شخصیتها حرف میزند و پشه واکنشهای جالبی نسبت به این ماجرا دارد.
محمد بحرانی از همان نقطه شروع مجموعه شروع به صحبت درباره «ببعی» میکند. وقتی دیجی سوال همیشگیاش را به زبان انگلیسی درباره اعتقاد به عشق در نگاه اول میپرسد، بحرانی میگوید که زبانش خوب نیست. آنها تعجب میکنند و میگویند شنیدهاند خوب انگلیسی حرف میزند و او توضیح میدهد دوستی دارد که زبانش عالی است. هم ترجمه میکند و هم آموزش میدهد اما پول نمیگیرد و به جای آن، کاهو میخواهد اگرنبود نهایتا کلم و کرفس.
بعدتر در گفتوگو با بچه وقتی صحبت کودکان کار میشود مجددا بحث را به یکی از دوستانش به اسم جنابخان میکشد و درباره او حرف میزند.
اوج ماجرا جایی است که روحی، برای درمان روح بحرانی یک معجون به او میدهد. معجون را میخورد و میخوابد. توی خواب شروع میکند به هذیان گفتن و حرف زدن به زبان ببعی و آقای همساده و جنابخان.
با صدای بلند بع بع میکند و پشت هم میگوید کاهو و کلم و کرفس. بعد به شیوه آقای همساده میخندد و خاطره تعریف میکند و با صدای جنابخان «محض رضای دخترو خودمو تو گل میپلکونم» میخواند و شانههایش را تکان میدهد.
جالب اینجاست که ایرج طهماسب واکنش خاصی نسبت به شخصیتهای ببعی و آقای همساده ندارد. آنها را نمیشناسد و حتی از دست بحرانی تعجب میکند که با لحن آنها حرف میزند.
پشه هم خیال میکند که بحرانی سه نفر را نیش زده و اخلاق آنها را پیدا کرده است. مدام میپرسد که چطوری یکی را زده و اصلا با چی زده؟
دست آخر هم بحرانی با لحن آقای همساده خاطرهای از نیش زدن یک پشه تعریف میکند. وقتی میگوید که پشه تمام خونش را مکیده و رگهایش را خالی کرده و طحالش به کلیهاش رسیده و کل دهلیز چپش خالی شده، پشه اعتراض میکند و اصرار دارد کار او نبوده و بهتان است.
«مهمونی» به کارگردانی ایرج طهماسب، چهارشنبهها منتشر میشود.