در زمانهای که تعزیهخوانهای حرفهای از تحریف این هنر ثبت جهانی شدهی ایرانی انتقاد میکنند، ۲۰ سال قبل یک کارگردان مشهور سینما، نمایشی را در اروپا اجرا کرد که سبب معرفی و تحسین تعزیه در رسانههای خارجی شد.
تیرماه سال ۱۳۸۲ روزنامه گاردین در خبری اعلام کرد که عباس کیارستمی قصد دارد برای اولین بار در رم، نمایشی را کارگردانی کند.
کیارستمی در آن زمان ۶۳ سال سن داشت و گاردین با انتشار این نقل قول از او که «امام حسین(ع) رهبر معنوی تمامی مظلومان عالم است» نوشته بود: «تعزیه یکی از فرمهای تئاتر سنتی و ماندگار جهان اسلام است و به نظر میرسد که انتخاب چنین ژانری برای یک کارگردان سینمایی نظیر کیارستمی امری نادر است و نشان میدهد که کیارستمی علاوهبراین که حکم یک کارگردان را دارد؛ یک مخاطب ایرانی نیز هست.»
محل اجرای نمایش کیارستمی از نگاه روزنامه گاردین اینطور توصیف شده بود: «اجرای این نمایش در صحنهای شش ضلعی و چوبی و روباز است که اطرافش صندلیها به ردیف چیدهشدهاند. دور این صحنه ۶ پردهی سینما وجود دارد که بر روی آنها چهرههای تماشاچیان ایرانی که در حال تماشای تعزیه هستند، دیده میشود. تاثیر این نمایش بسیار زیاد است، چرا که تماشاگر در حین اینکه که در حال تماشای یک نمایش است، خودش را نیز به عنوان تماشاچی میبیند.»
کیارستمی هم درباره تعزیه گفته بود: «تعزیه به شدت به مخاطبش متکی است. در حقیقت این نمایش در رابطه نزدیک بین بازیگران و تماشاچیان شکل میگیرد. کارگردانان این شکل از نمایش همواره سعی میکنند آن را به عنوان یک واریتهی ملودرام ارائه دهنـد.»
این روزنامه در ادامه نوشته بود: «کیارستمی درنظر دارد با این فـرم از تعـزیه صحنههای خاص تئاتر را به یک صحنهی سنتی زنده تبدیل کند. چهرهی مخاطبین بر روی پرده و عکسالعملهای آنان، بسیار قابل توجه است؛ زنان در حالی که در گوش هم در حال نجوا کردن هستند یا یک پسر بچه در حال گفتوگو با پدربزرگش؛ اما همین که تعزیه به مرحلهی حساسش نزدیک میشود، چشمها پر از اشک میشوند. زنان به سینه میکوبند. مردان با دست به سرشان میزنند. در چشم غربیان، یک چنین نمایشهای بیشتر جنبهی پانتومیم دارد. برای مثال زمانی که آب را به روی امام حسین(ع) میبنـدند و وی خود را برای شهادت آماده میکند، مردی در لباس شیر به روی صحنه میآید و سایبان حسین (ع) میشـود. در این صحنه مخاطبین ایرانی میگرینـد اما مخاطبان غـربی گریهی آنان را نمیفهمند. تعـزیه کیارستمـی چیزی بیشتر از شهادت امام حسین است، این نمایشی است از انتقال مفاهیم تعزیه در اسلام در برابر دیدگان غربیان.
عباس کیارستمی این روایت از تعزیه را در فیلمی با همین نام «تعزیه» ساخت که در دهه ۸۰ خورشیدی در موزه ویکتوریا و آلبرت هم نمایش داده شد.
او سال ۱۳۸۴ پس از پایان کار، در یک نشست پرسش و پاسخ که با حضور احمد کریمی -حکاک پژوهشگر و استاد دانشگاه مریلند آمریکا- و جف اندرو -منتقد فیلم و دبیر بخش سینمایی مجله تایم اوت لندن- برگزار شد، درباره اینکه چرا و چگونه جذب تعزیه شده، توضیح داده بود: «وقتی فیلم «طعم گیلاس» در رم به نمایش در آمد درباره صحنه آخر فیلم از من سوال شد که آیا تحت تاثیر برتولت برشت و تکنیک فاصلهگذاری او بودم، و من گفتم خیر؛ تحت تاثیر تعزیه این صحنه را ساختم. مدیر جشنواره رم از من خواست که درباره تعزیه بیشتر توضیح بدهم و این انگیزهای شد برای اینکه ویدیویی از تعزیه تهیه کنم و برای او بفرستم.»
کیارستمی با اشاره به اینکه «خود را کارگردان این کار نمیداند و هنگامی که به صحنه رفته، دیده که تعزیه سوژه او نیست بلکه تماشاگران تعزیه سوژه اصلی هستند» گفته بود: تماشاگر تعزیه تماشاگر معمولی تئاتر نیست. بلکه او با گریستن، سینه زدن، لعنت فرستادن، دعا کردن، تبرک جستن و شفا خواستن در اجرای نمایش مشارکت می کند.
این کارگردان سینما در پاسخ به سوالی مبنی براینکه با چه انگیزهای تصمیم گرفته بود این فیلمش را به دنیای غرب نشان دهد؟ گفته بود: ابتدا چنین قصدی نداشتم ولی الان هیچ بدم نمیآید که نگاه کنند. برخورد تماشاگران اروپایی پس از دیدن نمایش تعزیه در ایتالیا بسیار متفاوت بود ؛ مثلا فرانچسکو رزی به من گفت که یک دوره ملت ایتالیا شبیه ملت شما بود ولی ما این معصومیتمان را با اوضاع اقتصادی عوض کردیم. به تدریج وضعمان بهتر شد ولی معصومیتمان را از دست دادیم.
آنچه کیارستمی از تعزیه در ایتالیا اجرا کرد، چنان تاثیرگذار بود که در گزارشهای منتشر شده در آن مقطع آمده است که محمد رضایی (امامخوان تعزیه) گفته بود: «کار کیارستمی آنقدر زنده از آب درآمد که درخواستهای زیادی شد تا در شهرهای مختلف برنامه را ادامه دهند. اجرای دو روزه در شهر سیسیل منجر به این شد که شهردار، کلید شهر را به عباس کیارستمی تقدیم کند. استقبال مردم و مسئولان از کار کیارستمی جالب و غیرمترقبه بوده است. بعد از این اجرا، شهرهای دیگر هم پیشنهاد برگزاری برنامه را به آقای کیارستمی داده بودند چون آنها از دید هنری کار را میدیدند. کار کیارستمی یک اثر هنری بود اما انتخاب او از صحنه عاشورایی آنقدر اثرگذار بود که اگر تماشاگری روز اول بیحجاب پای تعزیه میآمد، روزهای بعدی پوشیده میآمد. خیلیها هم در صحنههای مظلومیت امامحسین (ع) تحتتاثیر قرار گرفته و گریه میکردند.»