پیمان قاسمخانی چند ماه بعد از پایان انتشار سریال «روزی روزگاری مریخ» از حالوهوا و شرایط نامناسب زمان تولید این سریال صحبت به میان آورد و گفت این سریال میتوانست تا ۶۰-۷۰ قسمت ادامه پیدا کند اما دیگر پروندهاش را بستهاند. پیمان و مهراب قاسمخانی در مصاحبه مفصلی با «فیلم امروز» درباره چگونگی ورود به عرصه فیلمنامهنویسی، افراد اثرگذار زندگیشان، مواجهه با کمدی و «روزی روزگاری مریخ صحبت کردهاند.
بخشهای جالب این مصاحبه مفصل بخصوص مواردی که به حالوهوای تولید «روزی روزگاری مریخ» اختصاص دارد را مرور میکنیم.
شاگرد آخر در کلاس انشا
پیمان: من توی کلاس انشا شاگرد آخر بودم. همین الان هم بهم موضوع بدن از پسش برنمیآیم. مثلا بهم بگویند بهاریه بنویسم نمیتوانم. فقط بلدم قصه خودم را بنویسم. در خانواده ما ریاضی اهمیت ویژهای داشت. به خاطر پدر و مادرم مدرک گرفتم و بعد از دوره سربازی دیدم یک جایی توی مجله فیلم آگهی زده برای دورههای فیلمنامهنویسی هنرجو میپذیرند و هر لیسانسی را قبول میکنند.
شکلگیری من زمین را دوست دارم
پیمان : امتحان دادم و قبول شدم. همه چیزم را مدیون سیفالله داد هستم. بهم انگیزه و اعتمادبفنس داد و در پایان کار هم کارگاه فیلمنامهنویسی۲ داشتیم و پایاننامه من را تبدیل کرد به فیلم «من زمین را دوست دارم». آن موقع ۲۷ سالم بود.
شروع از طراحی صحنه فیلم عاشقانه
مهراب: در دانشگاه نقاشی خواندم و چون از نقاشی بلد نبودم پول دربیاورم رفتم سراغ دکوراسیون داخلی. از طراحی صحنه و لباس فیلم «عاشقانه» وارد کار شدم. نوشتن اصلا توی فکرم نبود. اولین چیزی که نوشتم بابتش پول گرفتم. طراح صحنه یکی از آیتمهای «ببخشید شما» بودم که همینطوری ایده یکی دو تا آیتم به ذهنم رسید پیشنهاد دادم به سروش صحت. گفت خودت بنویس. با حداقل اعتمادبنفس نوشتم و دادم به آقای مدیری و بعد فرار کردم. نمیخواستم ببینم تحقیرم کند تا اینکه صدایم کرد و گفت خوبه.
شکلگیری روزی روزگاری مریخ
پیمان: به نظرم وقتی شخصیتها تعریف درستی داشته باشند خودشان جایشان را در داستان پیدا مینند. در «روزی روزگاری مریخ» قبل از هرچی کاراکتر آقاجون برایمان مشخص بود. رفتهرفته جلو رفتیم و شخصیتهای دورش را پیدا کردیم. بعد از آن شخصیت اسی برایمان روشن بود. میخواستیم برخلاف بقیه داستانها، زن کاراکتر محوریتری باشد و برای اولینبار داستانمان دو تا آدم اراذل و اوباش داشت که یک زن و یک مرد یعنی سام و ویشکا بودند. درواقع اینبار شخصیت اسی خارج از این جمع قرار میگرفت.
حساسیت کار در پلتفرمها
پیمان: در پلتفمرها دیگر مثل تلویزیون نیست که فرصت داشته باشیم مخاطب با صبر و حوصله دنبالمان کند. باید سریع کاری کنیم مخاطب همراهمان بیاید. مثلا ما در کارهای مهران مدیری نرمنرم میرفتیم جلو و خودمان را پیدا میکردیم. مثلا در پاورچین اگر نگاه کنید شخصیتها رفته رفته تغییر کردهاند و شکل گرفتهاند اما در مریخ باید از اول همه چیز روشن میبود.
دیسکانکت شدن پیمان با سنپطرزبورگ
مهراب: من شخصا دوست دارم کار ادامه پیدا کند اما پیمان وقتی یک کاری تمام میشود دیگر به طور کامل با آن دیسکانکت میشود. برعکس من که تازه دچار ارتباط عاطفی میشوم. اگر به این نتیجه برسیم که ادامه دهیم من استقبال میکنم اما سخت است پیمان را راضی کردن. مثلا از اول قرار بود «سن پطرزبورگ۲» را بسازیم اما یکی از دلایل که به دو نرسید این بود که پیمان دیسکانکت شده بود. نه جان نوشتنش را داشت نه بازی کردن. اما چون برادر بزرگتر است حرفش را گوش میدهم.
«روزی روزگاری مریخ» میتوانست شصت قسمتی شود
مهراب: ما هروقت سریال فضایی میسازیم یک اتفاقی در جامعه رخ میدهد. زمان «مسافران» خوردیم به ماجرای سال ۸۸ و حالا هم زمان «روزی روزگاری مریخ» شرایط به اینجا رسید. به نظرم دفعه بعد که اسم کار فضایی ما آمد باید از همان اول جلومان را بگیرند.
پیمان: از اواسط کار خوردیم به این داستانها و روحیههایمان هم آمد پایین. کات که میدادند همه میرفتند تو خودشان و درگیر این ماجراها میشدند. واقعا حالمان خوب نبود. هرچه جلوتر هم رفت قضایا پیچیدهتر شد. بچهها واقعا کار را دوست داشتند و این بهترین کستی بود که در کل سابقه کاریم داشتم. منتها حالمان خوب نبود. روزی که میخواستیم دکور را خراب کنیم بازیگرها میگفتند میخوابیم و نمیگذاریم خرابش کنید. ما حاضریم صبر هم بکنیم سیزن بعد هم با همین قیمت قرارداد ببندیم اما شرایط درست پیش نرفت. میفهمم چقدر حیف شد چون یک دنیایی ساختیم مثل برره و جا داشت تازه برود تا ۶۰ قسمت ادامه پیدا کند و تبدیل به پدیدهای شود اما متاسفانه نشد.
سریالی برای طرفداران خاص
پیمان: کسانی که طرفدار این سریال هستند طرفداران محبوب من هستند چون جنسی بود که طبیعی است همه باهاش ارتباط برقرار نکنند. میفهمم کسی تلویزیون را روشن کند و یک آدم سبز با دو تا شاخک را ببیند شاید نتواند تحمل کند برای همین وقتی کسی از این کار تعریف میکند حالم خوب میشود. ولی پروندهاش به نظر من بسته است.
سریال «روزی روزگاری مریخ» نخستین تجربه کارگردانی پیمان قاسمخانی در عرصه سریال سازی است. او علاوه بر طراحی فیلمنامه و سرپرستی گروه نویسندگان، ۱۴ اپیزود از این سریال را با همکاری محسن چگینی جلوی دوربین برد. مابقی قسمتهای این سریال یا به شکل مستقل توسط چگینی کارگردانی شد یا او به اتفاق مهراب و امیر مهدی ژوله آنها جلوی دوربین برد.