یادداشت| به نام دانشگاه به کام سیاست‌بازان - افق اقتصادی

یادداشت| به نام دانشگاه به کام سیاست‌بازان - افق اقتصادی
جمعه, ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ / قبل از ظهر / | 2025-05-09
کد خبر: 392020 |
تاریخ انتشار : ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰:۰۱ |
0 بازدید
۰
می پسندم
ارسال به دوستان
پ

مهدوی‌زادگان نوشت: امروز تندروی در تغییر مدیران انقلابی در دانشگاه‌ها به همراه فقدان برنامه‌ای شفاف و روشن برای دانشگاه جامعه دانشگاهی نگرانی‌هایی ایجاد کرده است و آنها با مقایسه مدیریت عتف با گذشته، افسوس دوره سه ساله شهید جمهور را می‌خورند.

یادداشت| به نام دانشگاه به کام سیاست‌بازان

– اخبار سیاسی – به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام داود مهدوی‌زادگان طی یادداشتی به شرح زیر نوشت:۱. اوایل آذرماه ۱۴۰۰ بود که برای گرفتن حکم ریاست سازمان سمت به دفتر وزیر وقت علوم، آقای دکتر زلفی گل بزرگوار دعوت شدم. استقبال گرم و صمیمی ایشان برای من اسباب خرسندی و امیدواری بود. با وصف این، قبل از اینکه ایشان حکم را امضا کند به ایشان عرض کردم من در امر مدیریت انقلابی، حداکثری می‌اندیشم و حداقلی عمل می‌کنم. ایشان از من توضیح خواستند و گفتم از عقیده انقلابی کوتاه نمی‌آیم ولی در مقام عمل بر اساس شرایط و مقتضیات زمان و مکان که از توصیه‌های امام خمینی (ره) است اقدام می‌کنم و اهل تحمیل عقیده نیستم. ایشان هم از این رویکرد استقبال کردند.به لطف خدا در مدت سه سال و اندی کار در سازمان سمت بر همین مرام پایبند بودم و همکاران علمی و غیر علمی دیدند که اهل گفتگو و مدارا هستیم اگر چه به هنگام شروع کار در اثر تبلیغات سؤ چنین تصوری نسبت به من نداشتند.۲. با شناختی که از روسای دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی دولت سیزدهم پیدا کردم مدیریت انقلابی اغلب آنان را به همین سبک و روش دیدم. آنان عموماً در چارچوب قانون و رفق با دانشگاهیان عمل می‌کردند و از تند روی پرهیز داشتند و دغدغه اصلی‌شان حل مشکلات دانشگاه به‌ویژه مساله کسر بودجه و امور رفاهی کارکنان بود. هیچگاه پیش نیامد آقای وزیر که انسانی نیک نفس و معقولی هستند به مساله تندروی اشاره کند و تذکر شفاهی و کتبی به روسای انقلابی دانشگاه‌ها بدهند.به نظرم دانشگاه ایرانی اسلامی در این سه سال یکی از آرام‌ترین و درخشان‌ترین دوران خود را پشت سر گذاشت و به همین خاطر از جهت رشد علمی پیشرفت‌های چشمگیری به دست آورد. بی‌جهت نبود که بدخواهان ملت و نظام در فتنه ۱۴۰۱ سعی در بر هم زدن آرامش دانشگاه‌ها را داشتند.۳. با این حال کسانی مانند آقای عباس عبدی به کمک رسانه اقتدارگرای مسئولیت‌ناپذیر و قلم و بیان نفرت‌افکن و کینه‌توزانه‌شان سعی دارند به نام مقدس دانشگاه ولی در حقیقت برای باز کردن مسیر قدرت‌طلبان و سیاست‌بازانی که کارنامه سیاهی در تبدیل دانشگاه به باشگاه احزاب و سوء استفاده از دانشجویان به عنوان پیاده نظام خود دارند، سعی در سیاه‌نمایی آن سه سال پر جنب و جوش دانشگاه دارند و مدیریت معقول آن دوره را به تندروی متهم می‌کنند!! ( ر.ک: عباس عبدی، برای دانشگاه، روزنامه اعتماد، ۳۱ فروردین ۱۴ ۴ ).۴. اما دلایلی که این جماعت اقتدارگرا ارائه می‌کنند برای فهم مقاصد مغرضانه غیر دانشگاهی آنان کافی است. مسلماً اعتقاد به علوم انسانی اسلامی و دانشگاه اسلامی دلیل بر تندی آن عقیده نیست. این عقیده هم مانند سایر عقاید است. تندروی در جایی است که نگذارند چنین عقیده‌ای مانند ایدئولوژی‌های سکولار در دانشگاه آزادانه تدریس شود.بازنشسته شدن اساتیدی که موعد خدمتشان سر رسیده امری قانونی است که از پیش از انقلاب تا کنون بدان عمل شده است. چنانکه در چند ماه اخیر در همین دولت مورد حمایت آنان، تعداد دیگری از اساتید بازنشسته شده‌اند. عباس عبدی مدعی است بازنشسته شدن اساتید در آن سه سال سیاسی بوده است! بدون این که پاسخی برای این سئوال داشته باشد که اگر چنین است که او ادعا می‌کند چرا در بین این اساتید چهره‌های منتسب به جریان اصول‌گرایی هم حضور داشته‌اند و آنها نیز بازنشسته شده‌اند؟بی‌تردید، دانشگاه الگویی برای قانونمندی و قانون‌مداری جامعه است. تندرو هم کسانی هستند که نخواهند ملتزم به قانون دانشگاه باشند. بر این اساس، آیا مدیریتی که تحت هر شرایطی خود را ملتزم به قانون می‌داند و سعی در حفظ محیط علمی دانشگاه و دعوت معترضین به اعتراض قانونی را دارد تندرو است یا معدود استاد و دانشجویان پرخاشگری که سعی در بر هم زدن محیط علمی و آرامش دانشگاه و تعطیلی کلاس درس و تخریب اموال دانشگاه را دارند تندرو هستند آقای عبدی و همفکرانش در حقیقت می‌خواهند بگویند مدیریت قانونمند دانشگاه در مثل فتنه ۴ ۱ تندرو بوده است ولی خشونت‌طلبان برهم زننده آرامش دانشگاه رفتاری منطقی داشته‌اند!!جالب تر اینکه عباس عبدی ضمن آن که اعتراف می‌کند رفتار غیر قانونی آن معدود استاد و دانشجوی معترض تندروی و مصداق رادیکالیزم بوده‌است اما تلاش می‌کند آن را چنان توجیه کند که باز هم نظام در جایگاه اتهام قرار گیرد و نه آن کسانی که شأن و حرمت دانشگاه رانگه نداشتند و سیمایی سخیف و چندش‌آور از دانشگاه به مردم نشان دادند. او می‌نویسد: « مشکل این بود که دانشگاه هنگامی در حوزه سیاسی موثر می‌شود که نهادهای سیاسی در جامعه قوی نیستند و به دلایل ساختاری دانشگاه غیرسیاسی در غیاب نهادهای مدنی سیاسی، به سوی رادیکالیزم حرکت می‌کند و چنین هم شد». این عذر بدتر از گناه در حالی مطرح می‌شود که مسئولیت اجتماعی دانشگاه در غیاب فرضی نهادهای مدنی، باید در جهت طرد و نفی رادیکالیزه شدن رفتارهای سیاسی باشد چرا که قطعا  دانشگاه رادیکالیزه شده نمی‌تواند معلم خوبی برای جامعه و حتی نهادهای مدنی باشد.این اعتراف و توجیه آن نشان‌دهنده استانداردهای دوگانه آقای عبدی و سایر  همفکرانشان که تندروی و رادیکالیزم را به خوب و بد تقسیم می‌کنند، برای دانشگاه، مردم و کشور بسیار زیان‌بار و خطرناک است.۵. این افراد با این قبیل استدلال‌ها نمی توانند جریان انقلابی را متهم به تندروی کنند. بلکه تندرو همان کسانی هستند که سوابق سیاسی آنها نشان از رادیکالیزم کور در راهبرد عبور از خاتمی، برنتافتن آرای مردم و عدم تمکین به نتایج انتخابات در فتنه ۸۸ و تحریم انتخابات به عنوان مهم‌ترین ابزار مقابله با رادیکالیزم و خیابانی شدن مطالبات و اعتراضات دارد. در روایات از جاهلانی نکوهش شده است که یا در افراط هستند یا در تفریط. مگر می‌شود روزی از دیوار لانه جاسوسی بالا رفت و روز دیگر با نماینده سیاسی آن کشور ملاقات و از این اقدام عذرخواهی کرد؟ مگر می‌شود روزی جریان انقلابی را در دهه ۶۰ که اوج بروز و ظهور چپ‌گرایی‌تان بود متهم به آسلام آمریکایی و محکوم و مخدوش کنید و امروز آن را به دلیل مخالفت و ستیز با آمریکا محکوم کنید؟ اصولا چگونه می‌توان به مواضع شما تکیه کرد؟ از کجا معلوم بنا به مقتضیاتی که متضمن منافع جناحی شماست از مواضع اخیر خود برنگردید و با ترفندها و شگردهایی که استاد به کارگیری آن هستید، تلون سیاسی خود را توجیه کنید؟۶. اما مساله مهم این است که بدانیم چرا امثال عباس عبدی به کمک رسانه‌های ایدئولوژیک‌شان پروژه‌هایی مانند تندرو و سوپر انقلابی را برای ملت و دولت و دانشگاه فاکتور می‌کنند. به نظر می‌رسد که کارنامه موفق مکتب مدیریتی شهید جمهور بر دانشگاه‌ها مدیریت گذشته و حال این جماعت را به شدت زیر سوال برده است.جامعه دانشگاهی بخصوص در دهه نود مشاهده کردند که نهاد دانشگاه در نظر دولت‌های اصلاح‌طلب محلی برای پیشرفت علوم دقیقه و هسته‌ای و تحول علوم انسانی و ایرانی اسلامی شدن آن نیست بلکه دانشگاه مکانی است برای تربیت فارغ‌التحصیلان غربزده عاری از اندیشه انتقادی و نیز مکانی است تشریفاتی برای تجلیل از سیاستمدارانی که فریب نیرنگ‌بازی‌های غرب را خوردند.عباس عبدی در حالی دولت روحانی را احیاگر دانشگاه معرفی می‌کند که با تعطیلی فعالیت هسته‌ای در زمان دولت تدبیر بخش مهمی از کار دانشگاه تعطیل شد.۷- در مرام مدیر انقلابی دانشگاه تندروی جایی ندارد. چون دین و آیین و رهبری فرزانه‌اش اجازه تندروی آن هم در محیط دانشگاه به او نمی‌دهد. اما امروز تندروی در تغییر مدیران انقلابی در دانشگاه‌ها به همراه فقدان برنامه‌ای شفاف و روشن برای دانشگاه جامعه دانشگاهی نگرانی هایی ایجاد کرده است و آنها با مقایسه مدیریت عتف با گذشته افسوس دوره سه ساله شهید جمهور را می‌خورد که امثال آقای عبدی و همفکرانش تلاش می‌کنند تا مدیریت آن دوره سه ساله را با اتهامات واهی چون تندروی به محاق ببرند.البته هر روز که می‌گذرد جامعه دانشگاهی بیشتر متوجه می‌شود که هیچ خیری برای دانشگاه در نبشته‌ها و توصیه‌های این جماعت واداده و مجری دستورات دیکته شده غربی نیست بلکه عمل به آنها دانشگاه را به ورطه نابودی می‌کشاند. اکنون باید جامعه دانشگاهی بیش از پیش پی به مقاصد سیاسی و غیر دانشگاهی این جماعت ببرد. انشاللهانتهای پیام/

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: ۰ میانگین: ۰]
نویسنده: 
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم افق اقتصادی در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام‌هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی‌پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت‌های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی میباشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نظرتان را بیان کنید