مشاور عالی رئیس ستادکل نیروهای مسلح گفت: شهید نیلفروشان فرماندهی بود که هم از نظر راهبرد حرفی برای گفتن داشت و توانمند بود هم در تاکتیک و هم در عملیات و همزمان که یک استراتژیست قوی بود.
– اخبار سیاسی – گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم ـ سیدمحمد طاهری: ششم مهرماه در جریان حمله رژیم صهیونیستی به منطقه ضاحیه بیروت سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان و سردار عباس نیلفروشان مستشار عالی سپاه پاسداران انقلاب در لبنان بههمراه جمعی از فرماندهان مقاومت به شهادت رسیدند.سردار نیلفروشان که تا پیش از این سمت معاونت عملیات کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را عهدهدار بود، از جمله رزمندگان اصفهانی بود که از ۱۴سالگی وارد دفاع مقدس شده و تا زمان شهادت مسئولیتهای مختلفی را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهعهده گرفته بود.دوران مسئولیت وی در معاونت عملیات سپاه همزمان با دوران فرماندهی سردار حسین اشتری در نیروی انتظامی بود ودر این دوران همکاری تنگاتنگی بین این دو همرزم قدیمی بهخصوص در سالهای ۹۸ و ۱۴۰۱ وجود داشت.علاوه بر این سردار اشتری بهسبب مسئولیتهای مختلفش در سپاه و بعد نیروی انتظامی، همکاریهایی با جبهه مقاومت داشته بود که همین امر سببساز آشنایی وی با شهید سیدحسن نصرالله شده بود، به همین جهت طی گفتگویی با سردار حسین اشتری مشاور رئیس ستادکل نیروهای مسلح، به بررسی ابعاد شخصیتی شهید نیلفروشان و شهید نصرالله پرداختهایم که در ادامه، متن کامل این گفتگو را میخوانید:تسنیم: بهعنوان سؤال اول بفرمایید آشنایی شما با شخصیت سیدحسن نصرالله و همچنین سردار نیلفروشان از کجا آغاز شد.سردار اشتری: شهادت آنها هم ضایعهای بود برای امت اسلامی و هم نویدبخش پیروزی مسلمانان بر رژیم صهیونیستی که انشاءالله خون پاک این شهدای عزیز همانطور که ما در دفاع مقدس هم این را تجربه کردیم، باز پیروزی را مثل گذشته نصیب جبهه مقاومت حزبالله و مسلمانان در مقابل رژیم کودک کش صهیونیستی کند.در خصوص حاج عباس نیلفروشان باید عرض کنم که، ایشان از دوستان قدیمی ما در سپاه پاسداران بودند. دورانی را در لشکر ما (لشکر ۱۴ امام حسین(ع)) و بیشتر در لشکر ۸ نجف اشرف در کنار سردار رشید اسلام شهید حاج احمد کاظمی بودند و در دوران دفاع مقدس بیشتر در آن یگان مشغول خدمت بود. از جمله رزمندگانی بود که در آن سنین پایین به جبهه آمده بودند و واقعا میتوانیم بگوییم جوانی ایشان در دفاع مقدس شکل گرفت و در حدود ۸ سال دفاع مقدس ایشان مشغول دفاع بودند. لذا یکی از رزمندگان و پاسدارانی که با اخلاص تمام در دفاع مقدس حضور داشت حاج عباس نیلفروشان بود.آشنایی ما یک بخشش به همان دوران مقدس برمیگشت اما ارتباط بیشتر ما بعد از آن بود و مسئولیتهایی که ایشان در سپاه پاسداران داشتند. مانند زمانیکه در نیروی زمینی و یک مدتی رئیس دانشکده فرماندهی ستاد دافوس شدند، بعد از آن هم معاون عملیات سپاه بودند. چند سالی را هم در لبنان در حال رفت و آمد بودند و ارتباط ما هرچه جلوتر میرفت بیشتر میشد. در برخی از جلسات زودتر همدیگر را میدیدیم مانند بعضی از جلسات شورای امنیت کشور یا جلساتی که در ستاد کل نیروهای مسلح تشکیل میشد. ایشان از طرف سپاه شرکت میکرد و همدیگر را میدیدیم. سعی میکردیم هر دو هفته یک بار همدیگر را ببینم. هرچقدر که میگذشت علاقهمان به این دو بزرگوار یعنی شهید زاهدی و شهید نیلفروشان بیشتر میشد. البته بنده سردار زاهدی را از دورهای که در لشکر امام حسین(ع) بودند خدمتشان ارادت داشتم.هر موقعی که جلسهای داشتیم، آقای نیلفروشان یادی از دفاع مقدس میکرد. با اینکه ما از دوره دفاع مقدس فاصله گرفته بودیم و سالها گذشته بود ولی ایشان همیشه آن زمان را یاد میکرد و این روحیه جهادی و انقلابی خودش را واقعا همه جوره حفظ کرده بود. یعنی افتخارش به رزمنده بودنش بود. افتخارش این بود که در جبهه مقاومت مدتی با سیدحسن نصرالله بوده و آنجا در خدمت حزبالله لبنان به عنوان مستشار نظامی سپاه حضور داشته است. واقعا من در ایشان میدیدم که عاشق جهاد و شهادت بود خصوصا جهاد در مقابل کفر به شکل مستقیم. اینکه در کنار حزبالله به شکل مستقیم با رژیم صهیونیستی در جنگ است و مقابله میکند را افتخار خودش میدانست. میگفت حتی الان از دوران دفاع مقدس برای من شیرینتر است که در این جبهه باشم و جانم را در این راه برای رضای خدا بدهم و در این سنگر حضور داشته باشم. ما بعضی مواقع به او میگفتیم که از آن پاسداران ۵۸، ۵۹ هستی و خلق و خویت مثل آنها باقی مانده است حاج عباس آقا!موقعی که بعد از شهادت سردار زاهدی بنا شد ایشان به لبنان برود با هم جلسه داشتیم و صحبت کردیم، با آمادگی کامل این مسئولیت را پذیرفته بود.تسنیم: فعالیت قبلیشان باعث شده بود که شناخت دقیق از مقاومت داشته باشد؟سردار اشتری: باید کسی به آنجا میرفت که شناخت داشته باشد. ایشان چند سالی را در لبنان و سوریه بود. شهید بزرگوار سیدحسن نصرالله به اسم او و خانوادهاش را میشناخت. این خیلی مهم بود. به منطقه و فرماندهان حزبالله آشنا بود. آقای سیدحسن نصرالله ایشان را تایید میکرد. باید کسی میرفت که این ویژگیها را داشته باشد و این ویژگیها در ایشان بود و واقعا هم کارهای خوبی را انجام دادند.شهید نیلفروشان یک استراتژیست قوی بودسردار نیلفروشان فرماندهی بود که از ردههای پایین شروع کرده بود و به مسئولیتهای بالا آمده بود. از یک رزمنده داوطلب که در حدود ۱۴ سالگی به جبهه رفته بود و آن موقع هنوز عضو سپاه نبود و یک رزمنده عادی بود تا اینکه در لشکر ۸ نجف اشرف مسئولیت بگیرد و معاون عملیات این لشکر شود. رشد ایشان یک رشد منطقی و خوب بود و در طول آن سالها آبدیده شده بود.او یک فرماندهی بود که هم از نظر راهبرد حرفی برای گفتن داشت و توانمند بود هم در تاکتیک و هم در عملیات. بعضی از فرماندهان ما که خیلی هم برایمان محترم هستند یک بُعد و دو بُعد را دارند اما یکی از کسانی که در حوزه دفاع مقدس چند بُعدی بود، حاج عباس بود. همزمان که یک استراتژیست قوی بود در میدان و در صحنه هم میتوانست تصمیمگیری خوبی داشته باشد.تسنیم: در مدتی که شما فرمانده فراجا بودید و ایشان هم معاون عملیات سپاه بودند، باعث شده بود که در رفع بحرانهای امنیتی و مشکلاتی که در کشور پیش میآمد اقدامات مشترکی داشته باشید؟ اینجا هم اثراتی از ویژگیهای سردار نیلفروشان مشاهده کردید؟سردار اشتری: وقتی یک نفر باشد که در سطح راهبرد، تاکتیک و عملیات حرف برای گفتن داشته باشد مطمئنا در این بحرانها خوب میدرخشد. ما چند بحران را در سالهای گذشته مانند سالهای ۱۴۰۱ و ۹۸ با ایشان طی کردیم.ایشان میآمد و در جلسات شورای امنیت شرکت میکرد و نظرات خوبی داشت. مدیریت میدان را فرماندهی کل سپاه به ایشان سپرده بود لذا در صحنه وقتی که نیروهای بسیجی و یا جاهایی که یگانهای سپاه لازم بود که حضور داشته باشند ایشان بخوبی همکاری و مدیریت میکرد.کاملا هماهنگ عمل میکرد و روحیه تعاملی داشت. اگر این روحیه را نداشت نمیتوانست از ظرفیتها استفاده کند. شهید نیلفروشان بخوبی بحران را میشناخت. یکی از ویژگیهایی که بعضی از فرماندهان ما دارند این است که در بحرانها خوب میتوانند عمل کنند. یکی از رشتههایی که در بعضی از دانشگاههای نظامی و انتظامی ما تدریس میشود رشته مدیریت بحران است حتی در دانشگاههای عمومی نیز این رشته تدریس میشود.ایشان کسی بود که میتوانست به خوبی در بحران حضور پیدا کند و برای پیشگیری و خنثی سازی بحران، فضا را مدیریت کند. ما ظرفیت و توان، فکر و اندیشه ایشان را در میدان میدیدیم که خیلی خوب میتواند با آن تعامل و تجربه و شجاعتی که دارد بحران را مدیریت کند.او در کنار اینکه اندیشهای قوی و از نظر علمی مطالعات خوبی داشت، تجربهاش هم خیلی خوب بود، از طرفی شجاعت میدانیاش را هم داشت. ایشان آن اقتدار و هوشمندیاش را با آن شجاعتی که در میدان داشت نشان میداد و واقعا یک مدیر موفق بود و ما صحنههای مختلفی را از ایشان دیدیم که میتوانست به خوبی با کمترین هزینه و کمترین خسارتها یک بحران را مدیریت کند. حتی در جلساتی که با حضور بسیاری از مسئولان عالیرتبه کشور تشکیل میشد نظراتی که ایشان میداد مورد توجه قرار میگرفت.سطح ایشان یک سطح عالی بود. وقتی هم به لبنان رفت همه تجارب دفاع مقدس، جبهه مقاومت و مدیریت بحران را به کار گرفت و شهید بزرگوار سیدحسن نصرالله هم از ایشان و نظرات و ایدههایش استقبال میکرد. در جلساتی هم که با ایشان داشتیم مشخص بود در همین مدت کوتاه موفق بوده و کارها را خوب توانسته پیش ببرد..تسنیم: به سابقه آشنایی شما با شهید نصرالله بپردازیم با ایشان از کی آشنا شدید؟سردار اشتری: آقای سیدحسن نصرالله یک چهره ملی و بینالمللی بودند. ما ایشان را از همان اوایلی که در لبنان فعالیت خودشان را شروع کرده بودند و قبل از اینکه حزبالله در عمل شکل بگیرد و آنجا مشغول بودند، میشناختیم اما شناخت ما یک طرفه بود و ما یک شناخت نسبی به ایشان داشتیم اما اینکه حضوری و ملاقاتی با ایشان داشته باشیم این نبود.درهمان دیدار اول مجذوب شخصیت سید حسن شدممن تقریبا حدودا ۲۰ سال پیش سفری را به سوریه و لبنان داشتم و برای اولین بار خدمت ایشان رسیدم و از نزدیک با هم روبرو شدیم. آن جلسه اول واقعا من جذب اخلاق ایشان شدم، آقای سیدحسن نصرالله یک جاذبهای داشت این هم لطف الهی بود. او یک فرمانده مقتدری بود که مستقیم در مقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا ایستاده بود، وقتی شما با ایشان دیدار داشتید سادگی، اخلاص و تواضع در ایشان میدیدید و در مقابل همه یک تواضعی داشت، لذا آن مسئولیتش باعث نمیشد که روحیهاش تغییر کند.ما هم شیفته اخلاق ایشان شدیم و هم از نظر سیاسی به دلیل ارادتی که ایشان نسبت به حضرت آقا داشتند، من خیلی به ایشان ارادت داشتم و خدمت ایشان هم گفتم که حاج آقا سیدحسن نصرالله، من بخش عمدهای از ارادتم نسبت به شما قبل از اینکه شما را ببینم بخاطر این ارادتی است که شما به آقا دارید. یعنی شما خودتان را در مقابل آقا، سرباز میدانید.به ایشان گفتم شما اینقدر به آقا ارادت دارید که به همین جهت شما را خیلی دوست داریم. اولین مطلبی که صریح به ایشان گفتم این بود که شخصیت شما برای ما خیلی خوب است در جبهه مستقیم با کفر میجنگید و این برای ما خیلی ارزشمند است ولی این ارادتی را که نسبت به آقا دارید من را مجذوب شما کرده است که ایشان میگفت سرباز آقا هستم. من کمترین هستم. عباراتی را به کار برد و اینکه سرباز آقا هستم را چندین بار تکرار کرد. در کنارش وقتی که وضعیت منطقه را از ایشان میپرسیدیم یا بحرانهایی که در منطقه هست را خیلی خوب تحلیل میکرد.به هر صورت درخصوص جبهه مقاومت در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، موضوعاتی که در یمن و … بود وقتی با ایشان صحبت میکردیم، به کل جبهه مقاومت خیلی مسلط بود. تحلیلی که ایشان در خصوص منطقه داشت بسیار تحلیل قوی و کاربردی بود و تصمیماتی هم که هر موقع برای دفاع از کشور و دین اسلام و اعتقادات و ارزشها داشت، خردمندانه بود. یعنی فرمانده شجاع و واقعا مجاهد فی سبیلالله بود و کاملا مسلط به منطقه عمل میکرد و به هیچ عنوان احساسی عمل نمیکرد.من چند بار با ایشان ملاقات داشتم. سال گذشته آخرین باری بود که من خدمت ایشان رسیدم و از نزدیک ایشان را زیارت کردم و هر وقت میرفتیم واقعا اشتیاق ما برای زیارت کردنش بیشتر میشد.تسنیم: چند عکس بود که شما، شهید نصرالله و آقای زاهدی هستند. یک عکس هم با آقای نیلفروشان دارید که عمق رفاقت شما با آقای نیلفروشان را نشان میدهد خاطره این عکسها را بفرمایید.سردار اشتری: من هم دوران شهید حجازی و هم دوران آقای سردار زاهدی چند مرحله به لبنان رفتم. هر وقت میرفتیم یک درخواستمان این بود که امکان زیارت سیدحسن نصرالله فراهم شود یا یک زمانی برویم که بتوانیم خدمتشان برسیم. هم شهید حجازی و هم شهید زاهدی مقدماتش را آماده میکردند یا یک مرحله بود که خود آقای سردار حاج قاسم سلیمانی ترتیب این ملاقات را داده بودند. باید قبل از آن به این بزرگواران میگفتند و هماهنگ میشد. خوشبختانه خدمت سیدحسن گفته بودند و ایشان هم استقبال کرده بودند البته بزرگواری ایشان بود و ما خدمت ایشان میرفتیم.یک بار با آقای حجازی میرفتیم خدمت سیدحسن نصرالله، گفتم آقای حجازی فرمانده ما بودند در نیروی مقاومت و من یک مدتی آنجا بودم.تسنیم: شما یکی از معاونتها بودید؟سردار اشتری: بله! این را که گفتم، ایشان (سید حسن نصرالله) گفتند که آقای حجازی فرمانده ما هم هستند! البته من دوره آقای زاهدی که رفتم هم گفتم آقای زاهدی هم فرمانده من بود و به شوخی گفتم که هرکس که میآید اینجا فرمانده ما بوده، واقعا هم هر دو نفرشان فرمانده ما بودند. ایشان از هر دوی این بزرگواران به خوبی یاد کردند هم از شهید حجازی و هم شهید زاهدی که اینها واقعا فرماندهان خیلی خوبی برای ما هستند.ما ملاقاتهایمان اصولا به اتفاق این عزیزان بود. در این دیدارها بحثهایی راجع به موضوعات داخلی ایران و فراجا هم مطرح میشد و این نشان میداد ایشان اشراف خوبی به مسائل ایران دارند و خیلی کامل موضوعات را تحلیل میکرد. همه موارد را میدانست و قدرت تجزیه و تحلیل خیلی خوبی داشت.زمانیکه درباره مسائل منطقه از ایشان سوال میکردیم یا مثلا درباره عراق از سیدحسن نصرالله پرسشی داشتیم، ایشان بخوبی مسائل را تحلیل میکردند و این نشان از هوش و استعداد و دقت و اشراف ایشان بود. هر وقت ایشان را میدیدیم افتخار میکردیم به چنین فرمانده شجاعی که چند بُعدی است. ابعاد مختلف این شخصیت را که میدیدیم تعجب میکردیم و از این جهت باید خدا را شکر کنیم که چنین افرادی را داریم. در سالهای اخیر خیلی مشکلات در لبنان بود و این حزبالله بود که در مقابل این توطئهها ایستادگی کرد.تسنیم: حضرت آقا هم در پیام اخیرشان اشاره کردند که حزبالله عزت را به لبنان برگرداند.سردار اشتری: بله. یعنی مردم لبنان واقعا خودشان را مدیون حزبالله میدانستند نه فقط شیعهها، اهل سنت هم همینطور. در لبنان مسیحی زیاد است اینها همه به آقای سیدحسن نصرالله ارادت داشتند و خودشان را به او مدیون میدانستند. حضور حزبالله باعث امنیت لبنان بود نه باعث ناامنی. برخلاف چیزی که رژیم صهیونیستی تبلیغ میکند، حضور اینها و مسلح بودن اینها آرامشآفرین بود و امنیت را ارتقاء میداد. الحمدالله تا الان هم محکم ایستاده است و هنوز هم اینطور است و الان لایههای میدانی خیلی قویتر از گذشته دفاع میکنند. حتی عزیزانی که به شهادت رسیدند که واقعا این خسارتی بود ولیکن آنهایی که جایگزین شدند خیلی با توان بیشتر و جوانتر هستند و با انرژی بیشتر الان دفاع میکنند و جای دلگرمی دارد..«پایان مأموریت من گلزار شهدای اصفهان است»تسنیم: ممنونم که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید اگر نکته پایانی دارید بفرمایید.سردار اشتری: در مدتی که سردار نیلفروشان به لبنان تشریف برده بودند من چند بار ایشان را زیارت کردم. خیلی علاقهمند بودم که هر وقت میرسد ایشان را ببینم، اما نمیشد خیلی راحت تماس بگیریم، ولی قرار شد که وقتی آمد یک پیامی بدهد، یا من میرفتم خدمت ایشان یا ایشان لطف میکردند و میآمدند. من سری قبل که ایشان را دیدم تقریباً فکر میکنم کمتر از دو ماه باشد و همان تصویری که شما میگویید، صبحانهای خدمت ایشان بودیم و پیش ما تشریف آوردند شاید دو سه ساعتی بود. ایشان مطرح کردند که سردار سلامی به او گفته است؛ “بالاخره شما آنجا (لبنان) هستید ولی باید بعداً برگردید!”من اینگونه برداشت کردم که میگوید؛ “ما به شما در سپاه نیاز داریم.”، سردار نیلفروشان گفتند؛ “من به سردار سلامی گفتم؛ «سردار! مأموریت من در بیروت، پایانش گلستان شهدای اصفهان است.»”، یعنی؛ «من با شهادت برمیگردم»! ایشان گفتند؛ «من میروم بوستان شهدا».صحبتش این بود؛ «پایان کار من همینجاست و من تا شهادت میایستم.»، خیلی عاشق شهادت بودند و این حرف را زد.من به ایشان گفتم؛ “حاج عباس، خیلی نوربالا میزنی! این حرفها را نزن.”، گفت؛ «نه.»، من هم گفتم؛ “پس یک عکس با شما بگیریم.”، پیشانیاش را بوسیدم و همان موقع دوستان آمدند و موقع خداحافظی ایشان بود، تصویر آنجا گرفته شد.عباراتی که ایشان بهکار میبرد از تواضع ایشان بود، یعنی واقعاً ایشان در عین حال که یک فرمانده رشید و شجاع و استراتژیست بود، اخلاص و توکل ایشان به خداوند و مردمداریاش هم خاص بود، اخلاص خیلی به ایشان کمک کرد و واقعاً لایق این شهادت بود و مزد خودش را گرفت.هرچند ما و جبهه مقاومت از اینها محروم شدیم ولیکن ایشان پاداش خودش را گرفت، یعنی یک ذره دنبال چیز دیگری نبود، این مسیر را برای دفاع جانانه و شکست دشمن رفته بود. حزبالله یکی از اهدافش این بوده که فلسطین اشغالی در دست مردم باشد، اما رژیم صهیونیستی دنبال زدن و کشتن مردم است. حزبالله به هدف خودش رسیده است و بسیاری از شهرکنشینان شمال فلسطین را تخلیه کردند و از این طرف هم که حزبالله سر جای خودش است، درست است که فرماندهان خودش را از دست داده است اما صهیونیستها به هدفشان نرسیدهاند.این اخلاص و این روحیه خیلی مهم بود، ما امیدواریم که شرمنده شهدای عزیزمان نشویم، دوم اینکه دست ما را هم بگیرند به ما کمک کنند و انشاءالله ما هم بتوانیم مسیر آنها را برویم و انشاءالله جبهه مقاومت هم که آقا فرمودند و حزبالله به پیروزی میرسد و ما این را میبینیم. ما در طول جنگ تحمیلی مواقعی داشتیم که در یک عملیات چندین هزار نفر از رزمندگان ما و فرماندهان ما همه شهید شدند اما جایشان پر شد و قویتر شدند و آخر سر هم پیروزی از آن رزمندگان ما بود، در این جنگ و جبهه هم انشاءالله این پیروزی است و امیدواریم که ما هم بتوانیم وظیفهمان را انجام بدهیم.انتهای پیام/