یک دانشآموخته حوزه علمیه قم در یادداشتی با اشاره به مطلبی که اخیراً از سوی محسن کدیور منتشر شده، نسبت به مواضع متناقض این فعال سیاسی اصلاحطلب در مواجهه با مسائل سیاسی در داخل و خارج کشور واکنش نشان داد.
– اخبار سیاسی – گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، جناب آقای کدیور در ششم مهرماه ۱۴۰۳ با ارائه متنی انتقادی ذیل عنوان «تأملاتی فراتر از سیاست های روزمره در باره مصالح ملی» تلاش کرده است جمهوری اسلامی را به دلیل همراهی با حزب الله لبنان و مردم غزه، متهم به نادیده گرفتن حقوق ملت و توجه بیش از حد به مقوله امت معرفی نماید. فارغ از وجوه شخصیتی، مبانی فکری و مواضع سیاسی آقای کدیور، لازم است بر اساس مقدماتی که خود در این «متن نوشته» پذیرفته اند با ایشان به گفتگو بپردازیم.ایشان معتقدند که امریکا و برخی از کشورهای اروپایی به حمایت بی قید و شرط اقتصادی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی از رژیم صهیونیستی می پردازند. آنها از رژیم اشغالگری حمایت میکنند که «تروریستی ترین رژیم سیاسی» در خاور میانه است و به مدت هفت دهه به نسل کشی و قتل عام مردم بی گناه و به مسلخ بردن انسانیت اهتمام دارد.ایشان مینویسد: امریکا و برخی دولتهای اروپایی در این راه به هیچیک از ضوابط بین المللی و حقوق بشری وقعی نمیگذارند و در صورت سرپیچیِ هر دولتی از «نظام سلطه»؛ هزینههای بسیار سنگینی از تحریم و ترور و ناامنی گرفته تا حمله نظامی را بر آن تحمیل میکنند. امپراطوری رسانهای غرب نیز با قلب حقیقت جای ظالم و مظلوم و اشغالگر و اشغال شده را عوض میکنند.با پذیرش این مقدمه، اکنون باید بیان کنند که:چرا و با چه منطقی ملت گرایی در اروپا و امریکا می تواند به هر قیمتی به سوی اتحادیه گرایی و جهان گرایی توسعه یابد اما ایران اسلامی باید محصور در میان مرزهای خود بماند تا جهان گرایان بتدریج عرصه را بر او تنگ و تنگ تر سازند و آنرا وادار به همراهی با نظام سلطه سازند؟ چگونه می توان حمایت های آشکار و بی حد و حصر امریکا و اروپا در ابعاد مختلف سیاسی، حقوقی، نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی از رژیم سفاک، توسعه طلب، تمامیت خواه، و تروریسم بالفطره ای همچون رژیم صهیونیستی علیه ملتی مظلوم و بی دفاع را فقط با انتقاد زبانی یا صرفا کمک مالی، تظاهرات و حمایت سیاسی مهار کرد؟بر طبق رأی شما اگر چه مبارزان فلسطینی و لبنانی در استیفای حق خود مشروعند اما وظیفه ما در برابر کشتار فجیع و نسل کشی مردم غزه و لبنان بیش از این نیست که به آنها اندکی کمک مالی نموده و یا از آنها حمایت سیاسی داشته باشیم. آیا همین مقدار، منتهای انسانیت مردم سرافراز ایران در برابر رژیمی است که «انسانیت» را به مسلخ برده است و قتل هر روزه کودکان و زنان را حق مشروع خود می داند؟ منصفانه قضاوت کنید: اگر سگ هاری همواره در محله شما پرسه می زد و هر روز به کودکی حمله می نمود، و شما نیز دارای چندین کودک بودید، وظیفه شما تنها دلداری به پدر و مادر کودک و احیانا اندکی کمک مالی بود یا آنکه برای امحای سگ هار فکری می کردید؟ آیا مردان آزاده ای که همه هستی خود را در طبق اخلاص گذاشته و برای رهایی یک ملت (بلکه یک امت) از قفسی به شدت تحت حصار با رژیمی سفاک و خونریز مبارزه می کنند، شایسته حمایت نظامی و تسلیحاتی نیستند؟ آیا برای نباید برای امحای سگ هار امریکا در منطقه، طرحی راهبردی ارائه داد و به توصیه های تخدیری بسنده نکرد؟شما با بهره گیری از آیات قرآن بیان کرده اید: قرآن ما را به اندازه وسع مان تکلیف کرده است؟ حال بفرمایید: وسع امروز جمهوری اسلامی تا چه حد است؟ ایران اسلامی پس از تجربه هشت سال جنگ تحمیلی، دارای کوله باری از تجارب نظامی- اطلاعاتی و توانایی آموزش نظامی در سطحی بسیار بالا و توان تولید سلاح هایی در حد بالاترین تکنولوژی دنیا است و در زمینه قدرت نظامی نیز اگر نگوییم قدرتمند ترین کشور غرب آسیا ، دست کم یکی از برترین ها است که به همت جوانان خود، به این جایگاه دست یافته است، بر این اساس آیا نباید به تکلیف در حد وسع خود در این عرصه ها عمل نماید؟شما با برداشت ناقص از قرآن، تلاش کرده اید تا ملت گرایی را در برابر امت گرایی قرار دهید و مواضع جمهوری اسلامی را در تضاد با ملت گرایی معرفی نمایید. حال آنکه ایندو در طول یکدیگر قرار دارند نه در عرض هم. با این حال چنانکه می دانید اسلام با گذر از مقوله های قومیت، جنسیت، نژاد و ملیت؛ که زمینه ساز تفاخر، تضاد، تعارض و تشتت است، بر وحدت توحیدی تأکید می نماید و قرآن، تمامی پیروان رسول گرامی اسلام و یا ( حتی در برخی تفاسیر) همه ادیان ابراهیمی را امتی واحد می داند و در آیه ۹۲ سوره انبیاء می فرماید: این است امت شما، امتى یگانه، و منم پروردگار شما، پس تنها مرا بپرستید».قرآن نه تنها ما را به مبارزه با ظالمانی که امت اسلامی را تحت ستم قرار می دهند، توصیه می کند بلکه به جنگ علیه مستکبرانی فرا می خواند که مردمانی دیگر را به استضعاف کشیده اند،. در سوره نساء آیه ۷۵ می خوانیم: «شما را چه شده است که در راه خدا و [براى نجات ] مردان و زنان و کودکان ِمستضعف نمىجنگید؟ همانان که همواره مىگویند: پروردگارا، ما را از این شهر که اهلش ستمکارند، بیرون بر و هم از جانب خود سرپرستى براى ما قرار ده و هم براى ما از نزد خود یاورى قرار ده» چنانکه پیداست در این آیه خداوند انسانها را نه بر اهتمام به معیشت خود و حمایت صرفا سیاسی از مستضعفان بلکه به اقتضای انسانیت، به مبارزه و جنگ علیه مستکبران و طاغیان امر فرموده است.شما همواره در تلاش بوده اید تا با مولفه های ناکارآمد نظام لیبرال دموکراسی به انتقاد از ساختارهای جمهوری اسلامی بپردازید و نظام را به بحران سیستمی متهم سازید. این در حالی است که انقلاب اسلامی، بتهای تنومند نظام لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی را فرو ریخت و کذب مدعیات حقوق بشر غربی و کمونیسم شرفی را برای جهانیان به اثبات رساند. گفتمان انقلاب اسلامی امروز در دانشگاههای امریکا و اروپا به گوش می رسد و استادان و دانشجویان آن مرز و بوم، به رغم همه تهدیدات؛ حقیقت این نظام استکباری و اختاپوسی را که عبارت از سرکوب و سلاخی ملت های آزادی خواه و حمایت از دیکتاتورهای عبری و عربی است فریاد می کشند. عجیب آن است که روشنفکرانی امثال شما به رغم ادعای مخالفت با سیطره امریکا، چرا از این استادان و دانشجویان درس نمی گیرید و به جای سنگ اندازی جلوی دولت و ملت آزاده ایران که به رسم انسانیت و شرافت و دیانت به حمایت از مظلومان منطقه شتافته اند، آنها را به ادامه این مسیر انسانی ترغیب نمی کنید و بر سر مستکبران عالم و رژیم کودک کش فلسطین فریاد انتقام برنمی آورید.* مهدی امیدی نقلبری دانش آموخته حوزه علمیه قمانتهای پیام/