به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ را میتوان نماد عینی فقدان عقلانیت و آزادی بیان در غرب تلقی کرد. در این میان، دولت اولاف شولتس صدراعظم آلمان که اتفاقاً یکی از اصلیترین حامیان نسل کشی غزه محسوب میشود، دست به تعطیلی نهاد و کانونیزده که طی دهههای اخیر، نماد گفت و گو و تعامل ادیان در هامبورگ و سرتاسر آلمان و اروپا به شمار میرفت. اقدام اخیر دولت آلمان، منبعث از روند اسلام هراسی و دین ستیزی سیستماتیکی است که از سوی نهادهای امنیتی و رسمی آلمان طراحی و اجرا شده است.
مصادیق این دین گریزی را ما در جامعه آلمان مشاهده میکنیم. در یکی از این موارد، نتایج تحقیقات بنیاد برتلزمان نشان داد، تنوع مذهبی تنها برای ۲۹ درصد از مردم در آلمان پذیرفته است و گشودگی نسبت به سایر ادیان کاهش یافته است به گفته نویسندگان این مطالعه، برای موفقیت همزیستی، گروههای مذهبی به دانش و همکاری متمایز در شرایط برابر نیاز دارند. تنوع مذهبی در آلمان طی دهههای اخیر به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ نشان داد که آلمان نه تنها تنوع مذاهب و گفت و گوی بین آنها را بر نمیتابد، بلکه در صدد حذف دین از معادلات زندگی فردی و اجتماعی انسانهاست. دین ستیزی در آلمان تبدیل به یک روند شده و دولت آلمان رسما از ثبت، ۲۵۸ مورد جرم مرتبط با اسلام هراسی در آلمان در بازه زمانی ژانویه تا ژوئن سال جاری میلادی خبر داده است. این درحالی است که در دوره مشابه سال گذشته ۱۴۲ مورد جرم مرتبط با اسلام هراسی در آلمان به ثبت رسیده بود.
طبق این گزارش، دولت فدرال آلمان اعلام کرده است که در نیمه اول سال جاری به اداره فدرال پلیس جنایی آلمان ۲۵۸ مورد حمله و اسلام هراسی گزارش شده به نحوی که طی حملات صورت گرفته ۱۷ نفر زخمی شدهاند. در چنین شرایطی اقداماتی مانند تعطیلی مرکز هامبورگ، بیانگر عزم مقامات این کشور اروپایی در تقویت دین ستیزی و فطرت گریزی شهروندانشان است.
اتهاماتی که دولت و نهادهای امنیتی آلمان به مرکز اسلامی هامبورگ ( از جمله وابستگی به جمهوری اسلامی و گفتمان مقاومت) وارد ساختهاند، نشان دهنده وحشت غرب از فراگیر شدن گفتمانی عدالت طلب و سلطه گریز در نظام بینالملل است.
باید این حقیقت را مدنظر قرار داد که نقش لابیهای صهیونیستی در آلمان، در تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ غیر قابل انکار است. سران احزاب اصلی آلمان، اعم از دموکرات مسیحی و سوسیال دموکرات، زمینه و فرامتنی را فراهم کردهاند که در آن، پذیرش سلطه و نسل کشی تبدیل به یک عرف اجتماعی و بینالمللی شده و درمقابل، بازگشت انسان به خویشتن از طریق برقراری دیالوگهای مؤثر با پیروان ادیان الهی تبدیل به امری مذموم شود.
بازی اخیر دولت و نهادهای امنیتی آلمان در زمین موساد و لابیهای صهیونیستی در این کشوراروپایی، خطای بزرگ و جبران ناپذیری است که عواقب و تبعات آن در ابعاد گوناگون دامنگیر طراحان این اسلام ستیزی و دین گریزی هدفمند خواهد شد. جامعهای که از هرگونه دین و ارزشی تهی شود، به همان میزان آسیبپذیر خواهد بود. قاعدهای که ژرمنهای پرادعا هنوز آن را درک نکردهاند.
انتهای پیام/