گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم-هادی دارابی: ششروز تا چهلمین انتخابات در جمهوری اسلامی مانده و تبلیغات کاندیداهای انتخابات مجلس دوازدهم و مجلس خبرگان در حال برگزاری است، کاندیداهای هر دو انتخابات هم مشغول به بیان برنامهها و راهحلهای خود برای مشکلات هستند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با مردم آذربایجان شرقی نکاتی خطاب به مردم و کسانی که در عرصه انتخابات فعالیت میکنند، گفتند. پیرامون این موضوعات و همچنین تأثیر حضور مردم در صحنه انتخابات و تأمین امنیت ملی با «محسن ردادی» عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و جامعهشناس علوم سیاسی گفتوگویی به شرح زیر داشتیم.
تسنیم: یکی از موضوعاتی که رهبر معظم انقلاب از ابتدای سال به آن اشاره داشتند راهبردهای چهارگانه مشارکت، سلامت، امنیت و رقابت در انتخابات اسفندماه بود. ایشان در دیدار اخیرشان با مردم تبریز بر بحث مشارکت تأکید کردند و چند محور مهم انتخاباتی را مورد اشاره قرار دادند. یکی از این موضوعات این بود که فرمودند “همه باید در انتخابات شرکت کنند؛ کسانی که بهدنبال حل مشکلات هستند، راه درست شرکت در انتخابات است.” این سخن را چگونه تحلیل میکنید؟
ردادی: رهبر انقلاب تاکید کردند که اگر قرار است مشکلات حل شود، باید این مهم از طریق سازوکار انتخابات صورت بگیرد. من میخواهم این نکته را در دو جهت بسط بدهم و ببینیم چه شد که رهبر انقلاب به این نتیجه رسیدند؟
یک بحث که بینالمللی است و گریبانگیر تمامِ دنیا شده و بر آن هم تأکید دارند و در ایران نیز زمزمههای آن آمده این است که دموکراسیِ جمهوری به کار نمیآید و مردم دنیا به سمت پوپلیسم میروند؛ یعنی مثلاً مردم آمریکا به سمت کسی مثل ترامپ میروند که اصلاً هیچ کدام از قواعد را قبول ندارد و بهیاد داریم که طرفدارانش به کنگره آمریکا حمله و آن را تصرف کردند. این نگاه قواعد بازی جمهوری و دموکراسی را نمیپذیرد.
این فضا در عرصه بینالملل وجود دارد و برای همه اندیشمندان نگرانکننده است. در دنیا یک موجی راه افتاده و آخرینش در آرژانتین بوده که یک فرد پوپولیست بر سرکار آمده است. این مسئله دنیا را در مینوردد و بنابراین به تضعیف جمهوری و جمهوریخواهی میانجامد. تمام اندیشمندان علوم سیاسی در دنیا به این فکر میکنند که با این موج پوپولیستی چه کنیم؟ بحث در عرصه بینالملل است اما به ایران هم بر میگردد که مورد اشاره رهبر انقلاب هم قرار گرفته است.
در عرصه بینالمللی، آمارهای میزان اعتماد مردم به پارلمانها در دنیا بسیار نگرانکننده است یعنی اعتماد مردم ایران به پارلمان مجلس شورای اسلامی جزو خوبهای دنیاست. پارلمان در کشورهای پیشرفته دنیا مثل ژاپن، کره جنوبی و خود آمریکا که کنگرهی آن بهشدت هم سقوط کرد، مورد اعتماد مردم نیست. هر کشوری که بهعنوان قبلهی آمال و دموکراسی سابقهدار یا دموکراسی جدید در ذهنمان است دچار این مشکل شده و پارلمانشان و انتخابات بهشدت مورد بیمهری مردم قرار گرفته است.
البته که این مسئله در تمام دنیا بد است و مطلوب نیست و احتمالاً عواقب بدی هم خواهد داشت. پس از این جهت اگر بُعد بینالمللی را در نظر بگیریم، یک موج جهانی میآید که به ایران هم رسیده و زمزمههایی از آن شنیده میشود. این نگاه میگوید «اگر مجلس را تعطیل کنیم چه اتفاقی میافتد؟ اصلاً یک آدم دیکتاتور سر کار بیاید ولی کار مردم راه بیندازد.» بعضی شعار دادنها بهیاد پهلویِ اول، ادامهی طوفانی است که در دنیا شروع به وزیدن کرده و اینجا نسیمش تازه آغاز شده و اینکه بسیاری از جوانان که بهتازگی تازه به سن انتخابات رسیده و بلوغ سیاسی یافتهاند تصور میکنند باید مشکلات را از راه خیابان حل کرد و صندوق رأی برای ما ملاک نیست که نمونههایی از آن در اغتشاشات سال گذشته هم دیده شد، بر اساس این موج و نگاه است.
پس این مسئله یک بُعد بینالمللی و یک بُعد داخلی دارد که رهبر انقلاب سال گذشته به آن اشاره کردند؛ بحث این بود که وقتی مسئله رفراندوم مطرح شد که چرا رفراندوم برگزار نمیشود؟ رهبر انقلاب گفتند همهچیز را نمیشود که از طریق رفراندوم برگزار کرد و مردم باید مردم حرفشان را از طریق انتخابات و نهادها بزنند. این حرف بسیار درستی است و فرمایشاتشان امتداد دارد.
اگر مشکلی و ایرادی هست، از طریق انتخابات باید حل شود و شاهکلید و واژهی اصلیِ رهبر انقلاب نیز بحث نهاد هست. اگر میخواهیم کارها در کشور بهدرستی پیش برود و ثبات در کشور وجود داشته باشد، باید نهادسازی اتفاق بیفتد و کارها از طریق نهاد جلو برود. یکی از این نهادها، مجلس است و مردم از طریق نهاد انتخابات و مجلس بحث خودشان را پیش میبرند. این تصور که یک قهرمانی ظهور میکند و خارج از این نهادها کار را حل میکند، مثلاً اینکه کار را به رفراندوم بسپاریم یا از هر طریق دیگری غیر از راهحل نهادی بخواهیم کار را پیش ببریم، بهشدت خطرناک و ناکارآمد است و پیامدهای بسیار بسیار ناگواری دارد.
بنابراین رهبر انقلاب بهدرستی این تأکید را داشتند که اگر میخواهیم نظامسازی کنیم و نظامی داشته باشیم که بر اساس این نظام جلو برود و این نظام عمرش طولانی شود، حتماً باید متکی بر نهاد شود. چون افراد و اشخاص میروند اما چیزی که میماند نهاد است.
بهعنوان مثال پارلمان انگلستان ۴۰۰ سال قدمت دارد و افراد مختلفی آمده و رفتهاند؛ کنگرهی آمریکا هم همینطور. آخرین پیشرفت بشر این بود که نهادی بسازد و از آن طریق مشکلات حل شود. و الّا تصور اینکه فساد در کشور وجود دارد و رهبری هم دستور بدهد تا تمام فسادها جمع شود، این مشکل را حل نمیکند.
باید نهادی درست شود که قانونسازی را درست انجام دهد، نهادی درست شود که با فساد مبارزه کند و نهادی درست شود که کار اجرا را پیش ببرد.
اگر هم ایرادی وجود دارد که قاعدتاً نهادها بیعیب و ایراد نیستند، نهاد قانونی ایراد دارد و باید اصلاح شود. اینها باید باز هم از طریق نهاد حل میشوند و راهحل هیچوقت کنار گذاشتنِ نهادها نیست.
بنابراین از این جهت از جنبهی بینالمللی و داخلی تأکید رهبر انقلاب بر موضوع انتخابات و موضوع نهاد مجلس اهمیت دارد.
تسنیم: یکی از نکاتی که رهبر انقلاب بر آن تأکید داشتند، بحث اختلافات سلیقهای و سیاسی بود که نباید بر وحدت ملی جامعه در مقابل دشمنان تاثیر بگذارد. بعضاً بوده مواردی و دوگانههایی شکل میگرفت که دو گروه از جامعه در مقابل یکدیگر قرار میگرفتند؛ البته اغلب این دوگانهها در انتخابات ریاست جمهوری بود. این گزاره را چطور میتوانیم درک کنیم؟
ردادی: رهبر انقلاب سالها پیش درباره بحث قبیلهگرایی تذکری داده بودند که نکند اصلیّت قبیلهای که در جاهلیت وجود دارد، به احزاب و گروههای داخلی ما منتقل شود. گاهی اوقات این اصلیّت و قبیلهگرایی و این نگاه که «گروه من و آدمهای من و رفقای من باید به هر شکل به قدرت برسند و با هر شیوهی ممکن قبیله و حزب رقیب را بزنند که من بتوانم به قدرت برسم»، خطرناک است و مردم و منافع ملی اولین قربانیِ از این قبیل نگاهها هستند.
در خط سِیر و تفکر رهبر انقلاب امتدادی وجود دارد که در احزاب و گروهها باید یک تعادل وجود داشته باشد؛ آیا به این معنا که نباید هیچ اختلاف سلیقه و اختلاف نظری وجود داشته باشد؟ نقل قولی از شنیده شده که فرموده بودند «اگر جناح چپ و اصلاحطلبهایی وجود نداشتند، من خودم یک جناح چپ تأسیس میکردم که این گفتگو و نقد وجود داشته باشد.»
از سوی دیگر هرگز نباید این اختلافات و بگومگوهای سیاسی بهقدری بالا بگیرد که به شرّ مطلقانگاریِ طرف مقابل منجر شود. متأسفانه خیلی وقتها در دعواهای سیاسی این را مشاهده میکنیم. شاید در همه دولتها و بهویژه دولت آقایان روحانی، خاتمی و احمدینژاد این اتفاق افتاده و شاید تنها دولتی که از این نظر امتیاز خوبی میگیرد و البته ممکن است از جهات دیگری هم نمره خوبی نگیرد، دولت آقای رئیسی است که کمتر وارد بحثهای جناحی شده و تلاش کرده تا حد زیادی کار را بر اساس منافع ملی جلو ببرد و خود این ثابت کرد که میشود رئیسجمهور از یک جناح خاص باشد اما کار را غیرجناحی جلو ببرد.
سیاستگذاری، حکمرانی، خط و مشی گذاری در جامعه باید بهگونهای باشد که منافع ملی را تأمین کند. منافع ملی زمانی تأمین میشود که همه گروهها، احزاب و شخصیتهای سیاسی گاهی اوقات از منافع خودشان بگذرند؛ منافع قومیتی با منافع ملی، منافع اقتصادی بعضی از شرکتها با منافع ملی، منافع سیاسی و گروهی با منافع ملی در تعارض است و نیاز است از این تقاطع و تعارض کوتاه بیایند و کار را جلو ببرند.
این موضوعی است که جدید هم نبوده و در زمان امام خمینی(ره) هم بوده و متأسفانه جناحها چنان با هم زد و خوردی داشتند که ایشان وادار به واکنش شدند و منشور برادری صادر کردند. تصور میکنم هرچه جلوتر رفتیم این مسئله تا حدی خیلی کُند شده و گروههای سیاسی تا حدی به این بلوغ رسیدند که درصدد حذف همدیگر نباشند و نشانهاش این است که گاهی اوقات میبینیم مثلاً منافع حزبی بر منافع ملی غلبه نکرده و ۱۱۰ نفر از اصلاحطلبان در بیانیهای علیرغم منفعت حزبی بهخاطر منافع ملی انتخابات را همچنان برجسته میکنند و به آن توصیه هم دارند.
بنابراین اگر بخواهیم مسیر توسعه را پیش ببریم و کشور از لحاظ سیاسی و اقتصادی رشد و توسعه داشته باشد، چارهای نداریم جز اینکه منافع ملی را اصل قرار دهیم و یکجاهایی از منافع گروهی و حزبیمان صرفنظر کنیم. لازمهی این کار این است که اختلافنظرها بهقدری شدت نگیرد که به برادرکُشی منجر شود.
تسنیم: از نظر شما میتوانیم مردم را هم مخاطب این سخن رهبر انقلاب قرار بدهیم که مردم هم خیلی به اختلاف سلیقهها دامن نزنند؟
ردادی: این سخن ایشان هم مخاطب عام و مخاطب خاص دارد. تصور میکنم مخاطب خاصِ این فرمایش مقام معظم رهبری معمولاً احزاب و گروهها هستند، بهخصوص افرادِ کماحتیاطتر و تندروتر. البته میشود مردم را هم تا حدی مورد خطاب رهبر انقلاب دانست ولی حقیقت ماجرا این است که هر جایی که تعصبورزی رخ داده، بهخاطر تحریک سران قوم و زعمای گروههای سیاسی بوده است.
بهعنوان مثال آقای رئیسی شروع به سمپاشی، تحریک کردن، تمسخر و استهزاء طرف مقابل و طرفداران او نمیکند و هیچ وقت نمیبینیم که کنایهزنیهایی که مثلاً در دولتهای قبل وجود داشته، الان هم باشد. به همین ترتیب آتش تعصب مردم هم برافروخته نمیشود، در عین اینکه اختلاف سلیقه هم وجود دارد. مردم ما با هم کنار میآیند و حتی اگر قومیتهای مختلف، مذاهب مختلف و اختلاف سلیقههای سیاسی شدید هم داشته باشند. آن کسانی که اجازه نمیدهند مردم با هم آشتی کنند بزرگان قومی، مذهبی و سیاسی هستند که از این اختلافات سود میبرند و بههمین خاطر تلاش میکنند مردم را به جان هم بیندازند.
مردم با همدیگر مشکلی ندارند و دیدهایم که در تاکسی و اماکن مختلف با هم بحث سیاسی میکنند و بعد از آن، از هم جدا میشوند و درگیریهای خونین رخ نداده است. از این جهت، مخاطب خاصِ رهبر انقلاب بیشتر خواص و تأثیرگذاران بوده است.
تسنیم: رهبر انقلاب خطاب به کسانی که وارد میدان انتخابات شدهاند مطرح کردند از بداخلاقی، بددهنی و توهین و تهمت مخصوصاً در تبلیغات و فضای مجازی خودداری کنند. ایشان این کار را تقبیح کردند که نباید صورت بگیرد. همچنین اشارهای داشتند که نباید سیاهنمایی صورت بگیرد و مطالب دروغی علیه وضعیت کنونی کشور مطرح شود. تقبیح این بداخلاقیها و عدم سیاهنمایی در عمل چگونه صورت میگیرد؟
ردادی: اگر تندروی، بددهنی و توهین در فضایی حاکم شود، روی عقلانیت گم میشود و اتفاقاً چیزی که امروزه کشور بهشدت به آن نیاز دارد این است که افرادی عاقل، توانمند و کارآمد بتوانند در منصب قدرت، قانونگذاری و نظارت در مجلس قرار بگیرند و کار را جلو ببرند. حضور مردم در واقع بهنوعی تضمینکنندهی این است که افراد لایق و شایسته نظر مردم را جلب کردند که این آدمهای کارآمد میتوانند در قدرت قرار بگیرند. پس مردم بهنوعی صافی و فیلتر هستند که آدمهای توانمند را به مجلس میفرستند.
اما چیزی که این صافی و فیلتر را از کار میاندازد و نابود میکند و تشخیص مردم بسیاری از اوقات به خطا میرود، آن زمانی است که فضا از فضای عقلانی، گفتگو و مقایسهی برنامهها و توانمندیها خارج شده و به سمت هیجان، بگومگوهای غیرعقلانی و کاملاً احساساتی، استفاده از الفاظ و مبانی که ممکن است مردم از این داغ شدن انتخابات خوشحال شوند، برود.
در اینصورت کسی در انتخابات رأی میآورد که دریدهتر و بدگوتر است و در تیکه انداختن و کنایهزدن صاحب ذوق است. اگر چنین فردی به مجلس برود نیز همان کارها را میکند یعنی فضای مجلس را به سمتی هدایت میکند که بیشتر بتواند از این قابلیت در بدگویی استفاده کند؛ چون چنین فردی قابلیت دیگری ندارد.
کشور در دورههای قبل به این میزان با رشد بحرانها مواجه نبوده و نیازمندی گرهگشایی نبودیم و در این دوره که کشور از لحاظ اقتصادی ۱۰ سال در سکون و رکود قرار داشته و هماکنون دولت جدید کار را جلو میبرد، این دوره خیلی مهم است که مجلسی در رأس امور قرار بگیرد که کاملاً کارآمد باشد، آدمهای عاقل و فعال در مجلس باشند. از این جهت نکتهی رهبر انقلاب درخصوص تهمت و ناسزاگویی به حفظ فضای عقلانی انتخابات بر میگردد.
درباره بحث سیاهنماییها باید گفت اگر انتخاباتها را یک روند ببینیم و نه یک نقطه خاص، همیشه کاندیداها یک دوره از انتخابات را آخرین فرصت میدیدند و میگفتند وضعیت بسیار سیاه است و بازیِ دوگانهی سیاهسازی و سفید کردن وضعیت توسطِ کاندیدا بهراه میافتاد. این سناریو تکراری است ولی معمولا جواب میدهد و باعث میشود مردم به خیلی از این افراد اقبال نشان بدهند و این افراد هم رأی بگیرند. اما مشکل آنجاست که چه در ریاست جمهوری و چه نمایندگی مجلس، فردی که میگوید اوضاع کشور خیلی خراب است و اگر من بیایم درست میکنم، اولاً اینکه در ذهن مردم این نکته مینشیند که در این ۴۰ سال در کشور هیچ اتفاقی نیفتاده و بسیاری از مردم سوال میکنند ۴۵ سال از انقلاب گذشت و چه اتفاقی افتاده؟ یکی از دلایلش همین تخریبهایی است که اتفاق افتاده است.
هر دولتی که آمده گفته از دولت قبل، ویرانه تحویل گرفتهایم و مجلس هم همینطور. در اینصورت تصور مردم این است که ویرانه به ویرانه تبدیل شده و این، کشور را نابود کرده است. این سیاهنمایی موجب میشود ذهن مردم سیاه بشود که احساس میکنند که در این ۴۵ سال هیچ اتفاقی نیفتاده و هر اتفاق خوبی بوده قبل از این ۴۵ سال بوده است. این یک بُعد ماجرا بُعد دیگر اینکه وقتی چنین شخصی به قدرت میرسد که انتظارها را بسیار بسیار بالا برده و از طرف دیگر تواناییاش کم بوده و یا به هر علت دیگری نتوانسته آن انتظارات را برآورده کند، این باعث ناامیدی مضاعف مردم میشود.
یکی از دلایلی که شاید مردم نسبتاً از مجلس یک مقدار ناراضی باشند یا انگیزه و رغبت کاملی برای حضور در انتخابات را ندارند همین است. این شبهات مطرح میشود؛ میگویند قبلیها آمدند چکار کردند؟ خیلی کار انجام دادند ولی وقتی بهقدری انتظار بالا برده میشود، انتظار مردم این است که با تشکیل دولت و مجلس جدید، مشکلات اقتصادی و مسکن حل شده و کشور از این رو به آن رو میشود.
این وعدههای غیرصادق بیپایان افزاینده انتظارات، اعتماد مردم را نابود میکند. متأسفانه در این ایام در انتخابات مجلس موارد مشابهی را میبینیم؛ بهعنوان مثال من دیدم یکی از کاندیداها میگوید «الان وضع ارزش پول کشور خیلی پایین است و بالا بردن ارزش پول برنامه داریم»؛ جالب است که از قبل از انتخاب شدن، چنین وعدهای میدهند.
اگر کاندیداها بخواهند صادقانه صحبت کنند، باید با مردم همدلی داشته باشند و به جامعه بگویند «ما هم به اندازهی شما دغدغه اصلاح کشور را داریم» و تواناییهایشان را هم معرفی کنند. کاندیداها صراحتاً بگویند اصلاح وضع اقتصادی و اصلاح ارزش پول ملی کشور کار یک مجلس نیست و باید مدت طولانی بگذرد؛ هر چند که حقیقت تلخی است و ممکن است ۵۰ سال بگذرد تا این مشکل حل بشود. این مسئله یک روند دارد و ما هم یک حلقهای از آن روند هستیم و تمام تلاشمان را خواهیم کرد.
نباید بیش از این به مردم وعده دارد؛ چون این وعدهها اعتماد مردم را خراب میکند و سیاهنماییها فقط منحصر به «دولتِ قبل گفتن» نمیشود و مردم اینها را بههم میچسبانند و به این نتیجه میرسند که گویا کل نظام مشکل دارد.
تسنیم: یکی از موضوعاتی که مطرح شده این است که انتخابات، اقتدارآفرین و امنیتآفرین است. این تأمین امنیت ملی چه رابطهای با انتخابات دارد؟ یعنی چگونه حضور پرشورتر این امنیت را افزایش میدهد و آیا کاهش حضور، باعث خدشه به آن خواهد بود؟
ردادی: در ۱۰۰ سال اخیر و دقیقتر اینکه در ۳۰ سالی که از فروپاشی شوروری میگذرد، نقش مردم در دنیا پررنگتر شده و مردم به یک قدرت نرم در نظام تبدیل شدند. این سخن مهم است و امکان سوءبرداشت از آن وجود دارد اما مردم به یک سلاح برای دفاع کردن از کشور تبدیل شدهاند. یعنی طرف مقابل در اغتشاشات سال گذشته مردم را کاملاً بهعنوان سلاح استفاده کرد تا با جمهوری اسلامی بجنگد یعنی ذهنها را تقلیل داد. بنابراین خیلی مهم است که مد نظر داشته باشیم حضور مردم در هر نقطهای از جهان و از جمله ایران باعث میشود که قدرت نرم نظام و آن کشور بالا برود و دولت آن کشور بتواند خیلی کارها را انجام دهد.
یک نمونهاش همین اتفاقاتی است که در فلسطین میافتد؛ اگر این حضور مردم دنیا در کشورها نبود، اسرائیل ظرف چند روزِ اول کل فلسطین را قتلعام میکرد و البته که اسرائیل بهدنبال نسلکشی فلسطینیها از اول بوده و هست. بنابراین حضور مردم قدرتی ایجاد کرده که اسرائیل با اینهمه اتکائی که به آمریکا و غرب دارد نتواند کاری را از پیش ببرد؛ پس مردم مهم هستند.
درخصوص ایران نیز به همین ترتیب است؛ حضور مردم فارغ از اینکه به چه کسی رأی میدهند و چه کسی را به مجلس میفرستند و اینکه نوع رأیدهیشان به چه ترتیبی است، حاوی پیام است. یک پیام سطحی این است که «ما در صحنه هستیم و همچنان دفاع میکنیم» این آشکار است.
تسنیم: دربارهی این حضور، ۲۲ بهمن یک نمونه از این خواهد بود و رهبری انقلاب هم از مردم تشکر کردند. میتوان گفت مردم در کنار حضورشان، با صدای رسا اعلام کردند که گله داریم ولی برای جمهوری اسلامی به راهپیمایی میآییم…
ردادی: بله، یک جنبهاش این است که هرچقدر تعداد پرشمارتری از مردم حضور داشته باشند، این حضور امنیت را تأمین میکند. این یک جنبهی ماجراست که شاید روتینترین و سطحیترین موضوعش باشد. یک جنبه آن نیز درباره قدرت نرم صحبت میکند که مردم چطور به یک حکومت قدرت میدهند؟ یک جنبهاش هم این است که فقط مردم سیاهی لشگر نیستند و اینطور نیست که مردم فقط حضور پیدا کنند و بروند.
بلکه این تصمیم آگاهانهی مردم است و نشان میدهد مردم یک موجود مستقلی هستند. دوران ابتدای انقلاب وضعیت اینطور بود که مثلاً یک بمبگذاری رخ میداد و مردم بهجای اینکه بترسند، میآمدند شعار میدادند و حضور بیشتری پیدا میکردند و در دفاع مقدس فقط ارتش و سپاه نبود و بلکه مردم خودشان، خودشان را سازماندهی میکردند.
غیر از تعداد مردم که خیلی مهم است و اهمیت دارد که بهعنوان مثال ۱۰ میلیون نفر و یا ۴۰ میلیون نفر پای انقلاب هستند؛ این مورد محاسبهی دشمن قرار میگیرد و غیر از این بحث کمیت، کیفیت هم در محاسبات دشمن دخیل است.
اینجا یک نکته باید گفت؛ جامعهشناسان دربارهی مشارکت میگویند یک مشارکت تبعی داریم، یعنی مردم صلاح و فساد را خودشان نمیدانند و به آنها گفته شود را عمل میکنند؛ این یک مدل مشارکت است و یک مدل قدرتآفرین هم وجود دارد که مردم بهعنوان موجودات آگاه و بهعنوان افرادی که حقوق خودشان را میشناسند، راه درست را هم فهمیدند و هم بر اساس آگاهیشان یک رفتار انجام میدهند. این نوع از مشارکت به یک حکومت بسیار قدرت میدهد. یعنی یک حکومت از مردم و شهروندانی برخوردار است که غیر از اینکه میآیند و مستقل هم هستند، انتقاد هم میکنند.
بحث این است که مردم میدانند، میاندیشند و قدمهایشان را محکم بر میدارند، بنابراین چنین فردی در موقع لازم از جانش مایه میگذارد و از خلاقیتی که در وجودش نهفته بهره میگیرد تا با ترفندهای دشمن مقابله کند. دشمن این مسئله را میبیند و میگوید پس باید از این جماعت بیشتر ترسید. تودهی مردم برای دشمن ترسناک هستند اما این جماعتِ آگاه و منتقد، در عین حال رفتار سیاسیشان را در قواعد سیاسی انجام میدهند و تحت تاثیر جوّ قرار نمیگیرند.
بنابراین در این انتخابات خاص که دشمن میداند نارضایتی اقتصادی وجود دارد، سال گذشته اتفاقاتی افتاد و در اینصورت اگر مردم بیایند، معنای دیگری دارد که به هیچ عنوان با معنای حضور و مشارکت مثلاً در دهه ۱۳۶۰ صورت میگرفت، یکسان نیست. نمیخواهیم به هیچ عنوان چیزی را توجیه کنیم، مشارکت یک نفر در این دوره از انتخابات معادل مشارکت ۱۰ نفر در انتخابات دهه ۱۳۶۰ است. چون الان کسی که میآید، هم ناراضی هست و هم ناخرسند است و نقدها و شکایتهایی دارد ولی عقلانیت بهقدری بر این فرد غلبه دارد که اجازه نمیدهد بر اساس احساساتش عمل کند و قهر کرده و در خانه بنشیند.
چنین فردی خود را پیدا کرده و تبدیل به یک سوژه خودمختار آگاه شده و میتواند در جامعه حضور پیدا کند؛ این فرد تربیت شده و ۱۰ برابرِ افرادی که در ادوار سابق و مثلاً در دهه ۱۳۶۰ زندگی میکردند آگاهی و همچنین انتقاد دارد.
این خیلی برای دشمن ترسناکتر است و موجب میشود در معادلاتش تجدیدنظر کند و پیش خودش بگوید اگر بخواهم به فشارها ادامه بدهم، نمیشود این آدم را تسلیم کرد و هر فشاری بوده، بهکار بردهام و این جامعه تسلیم نمیشود و باید سراغ گزینههای دیگر مثل مصالحه و گفتگو برود.
تسنیم: در پایان اگر نکتهای مد نظر دارید، بفرمایید.
ردادی: انشاالله علیرغم فضاسازیهایی که دشمن رقم زده، انتخابات خوبی داشته باشیم و فراموش نکنیم که رهبر معظم انقلاب فرمودند دلها دست خداست؛ اعتقاد داریم این است که خدا قویتر از رسانههای معاند و تمام شبکههای مجازی و غیرواقعی است. بنابراین خدا اگر بخواهد دلها را به سمت صلاح و خیر مردم هدایت خواهد کرد. انشاالله انتخابات پرشور و آگاهانه داشتی باشیم و نتیجهاش مجلسی شود که بتواند مشکلات مردم را بهتر از دورههای پیش حل کند.
انتهای پیام/