اکوایران: در طول ۷۲ سال، اسرائیل تنها با دو کشور عربی روابط رسمی برقرار کرد: مصر و اردن. طی چهار ماه در سال ۲۰۲۰، چهار کشور دیگر – بحرین، مراکش، سودان و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) – از طریق توافقنامه ابراهیم اضافه شد. دونالد ترامپ گسترش روابط اسرائیل در منطقه را در اولویت قرار داد و جانشین او نیز همینطور.
به گزارش اکوایران، عربستان سعودی در ازای به رسمیت شناختن اسرائیل، خواهان تسلیحات آمریکایی و فناوری هستهای است.
طبق آنچه در گزارش اکونومیست آمده، عربستان سعودی و اسرائیل به مدت یک دهه روابط خود را مخفیانه ادامه دادهاند. جو بایدن از آنها میخواهد که آن را رسمی کنند. برای سعودیها این یک لحظه نامناسب است. اسراییل یک کابینه راستگرا دارد. اتحادیه عرب در این ماه آن را به دلیل حمله ارتش به جنین به «جنایت جنگی» متهم کرد.
با این حال، دولت بایدن میخواهد تا پایان سال میلادی به توافقی دست یابد که به موجب آن دو طرف روابط رسمی برقرار کنند. در هفتههای اخیر، دستیاران رئیسجمهور به پادشاهی سفر کردهاند تا از محمد بن سلمان، ولیعهد قدرتمند بپرسند که برای گره زدن چه چیزی لازم است.
شاهزاده پاسخی آماده داشت. او پاداش بزرگی از آمریکاییها میخواهد: سلاح، یک پیمان امنیتی، و کمک به برنامه هستهای نوپای پادشاهی. به عبارت دیگر، این بیشتر یک پیمان سعودی-آمریکایی خواهد بود تا یک پیمان سعودی-اسرائیلی.
حامیان می گویند که ارزش آن را دارد که دوران جدیدی را برای خاورمیانه آغاز کنیم. با این حال، خواستههای سعودیها این استدلالهای بلند را تضعیف میکند. آنها دیدگاه صادقانهای نسبت به عادی سازی دارند؟
قفل روابط اعراب-اسرائیل
در طول ۷۲ سال، اسرائیل تنها با دو کشور عربی روابط رسمی برقرار کرد: مصر و اردن. طی چهار ماه در سال ۲۰۲۰، چهار کشور دیگر – بحرین، مراکش، سودان و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) – از طریق توافقنامه ابراهیم اضافه شد. دونالد ترامپ گسترش روابط اسرائیل در منطقه را در اولویت قرار داد و جانشین او نیز همینطور.
برای مدتی، یک بازی دیپلماتیک مورد علاقه این بود که حدس بزنیم کدام کشورهای عربی ممکن است بعد از آن بیایند. عربستان سعودی همیشه جایزه بزرگی برای تلآویو به نظر میرسید. این بزرگترین اقتصاد منطقه، وزنه سنگین دیپلماتیک آن و زادگاه اسلام است.
با این حال، از دسامبر، زمانی که بنیامین نتانیاهو به قدرت در اسرائیل بازگشت، چنین صحبتهایی سرد شده است. اگرچه این توافقنامهها دستنخورده باقی مانده است، اما شور عمومی دوستان عرب جدید اسرائیل کاهش یافته است. در ملاء عام، مقامات سعودی هنوز نسبت به عادی سازی خجالتی هستند. اما در ماههای اخیر بسیاری از کارشناسان متقاعد شدهاند که شانس واقعی برای یک معامله وجود دارد.
نکات ظریف دیگری نیز وجود دارد. پادشاهی مدتها اصرار داشت که تنها در صورتی میتواند اسرائیل را به رسمیت بشناسد که اسرائیل طرح صلح عربی را بپذیرد، طرحی که اتحادیه عرب در سال ۲۰۰۲ آن را تایید کرد و روابط عادی را در ازای ایجاد یک کشور فلسطینی پیشنهاد کرد.
با این حال فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان، ماه گذشته در یک کنفرانس مطبوعاتی در ریاض در کنار همتای آمریکایی خود هیچ اشاره ای به این موضوع نکرد. او در عوض از نیاز به «راهی به سوی صلح» برای فلسطینیان صحبت کرد: بدون آن، او گفت: «هرگونه عادی سازی مزایای محدودی خواهد داشت». تغییر لفاظی برای شنوندگان در واشنگتن گم نشد.
باجخواهی از واشنگتن
سعودیها به جای اینکه از اسرائیل مطالبه کنند، اکنون آنها را از آمریکا میخواهند. آنها خواهان یک پیمان دفاعی قویتر هستند، چیزی که آمریکا را ملزم به حفاظت از پادشاهی کند. آنها خواهان دسترسی آسانتر به سلاحهای آمریکایی هستند. و آنها خواستار کمک آمریکا برای راهاندازی یک برنامه هستهای غیرنظامی هستند که شامل تأسیسات غنیسازی اورانیوم در داخل پادشاهی میشود.
درخواستها بیسابقه نیست: آمریکا همیشه به تحکیم معاهدات اعراب و اسرائیل کمک کرده است. از زمان صلح با اسرائیل در سال ۱۹۷۹، آمریکا بیش از ۵۰ میلیارد دلار کمک نظامی به مصر ارسال کرده است. ترامپ وعده فروش جتهای جنگنده اف-۳۵ را برای جلب امارات متحده عربی به توافقات ابراهیم داد (اگرچه آمریکا هنوز آنها را تحویل نداده است).
با این حال، خواستههای سعودی بسیار فراتر از پول یا تسلیحات است – و بعید است که برآورده شود. یک معاهده رسمی دفاعی باید توسط سنا تصویب شود که این روزها به ندرت چیزی را تصویب میکند. معاملات تسلیحاتی اغلب نیاز به تایید کنگره دارد و قانونگذاران هر دو طرف از ارسال سلاح به عربستان سعودی محتاط هستند.
برنامه هستهای همچنان بحث برانگیزتر خواهد بود. سعودیها میتوانند مسیر امارات را دنبال کنند که سوگند یاد کرد اورانیوم خود را غنیسازی کند تا دسترسی به فناوری آمریکایی را تضمین کند. اصرار بر ظرفیت غنیسازی خود – در زمانی که ایران فاصله کمی با گریز هستهای دارد – میتواند ترس از یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای را افزایش دهد. حتی در واشنگتن به شدت درگیر اختلاف، هم دموکراتها و هم جمهوری خواهان احتمالاً می توانند موافق باشند که اشاعه هستهای چیز بدی است.
این به یک مشکل بزرگتر در فشار عجولانه برای یک معامله اشاره می کند. حامیان آمریکایی توافق چندین استدلال به نفع خود دارند. یکی این که میتواند اتحادی را علیه ایران، دشمن اسرائیل و عربستان سعودی، تقویت کند. با این حال، ارتش سعودی به دلیل توانمندی خود شناخته شده نیست. اسرائیل نمیخواهد در یک درگیری به آن تکیه کند و سعودیها که در ماه مارس یک توافق آشتی با ایران را امضا کردند، احتمالاً ترجیح میدهند به هر حال کنار هم بنشینند.
این ایده که سعودیها را مجبور میکند از چین و روسیه فاصله بگیرند، به همان اندازه غیر واقعی است. پادشاهی، مانند سایر کشورهای خلیج فارس، میخواهد از انتخاب طرف در رقابت قدرتهای بزرگ اجتناب کند. قرار نیست آمریکا را رها کند، اما روابط سودآور با چین یا شراکت نفتی خود با روسیه را نیز رد نخواهد کرد.
مسئله اصلی خاورمیانه؛ مناقشه اعراب-اسرائیل یا استبداد
یک استدلال قابل قبولتر، در ظاهر، این است که به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی عربستان میتواند سایر کشورهای عربی را متقاعد به انجام این کار کند. اما افکار عمومی احتمالاً در کشورهایی مانند الجزایر، لبنان و تونس آن را رد میکند. و امیران کویت و قطر از همسایه خود پیروی نمیکنند.
برای چندین دهه، بسیاری از دیپلماتهای غربی مناقشه اسرائیل و فلسطین را مشکل اصلی منطقه میدانستند. بهار عربی نشان داد که مسئله فقط این نیست. دههها حکومت هولناک و اقتدارگرایانه، خاورمیانه را در یک تحول خشونتآمیز فرو برده است.
فشار برای دستیابی به توافق سعودی-اسرائیل خطر تکرار آن تفکر معیوب را در پی دارد، فقط به صورت معکوس. طرفداران این ایده میگویند که این امر متحولکننده خواهد بود، اما بسیاری از مزایای ادعایی آن دور از ذهن به نظر میرسند.