اکوایران: این احتمال میرود که روسیهٔ پساجنگ نیز مانند روسیهٔ پوتین، در گذشتهای منجمدشده باقی بماند و به دور از هر گونه چشماندازی از مدرنیزاسیون اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی باشد. این یک تهدید دائمی برای جناح شرقی اروپا و به طور گستردهتر برای ثبات جهانی خواهد بود.
به گزارش اکوایران، پس از شورش ناکام یوگنی پریگوژین و گروه واگنر، جنگ در اوکراین وارد مرحله خطرناک جدیدی شده است. پایان بازی نزدیک است و هر اتفاقی که در میدان جنگ بیفتد، آینده سیاست داخلی روسیه را نیز تعیین خواهد کرد.
طبق یادداشتی تحلیلی که به قلم یوشکا فیشر، وزیر خارجه اسبق آلمان در پراجکت سیندیکیت منتشر شده، جنگ روسیه در اوکراین نزدیک به یک سال و نیم است که ادامه دارد و ماهیت متجاوزانه و جنایتکارانه آن از زمان شروع جنگ تا کنون هیچ تغییری نکرده است. یک قدرت هستهای بزرگ میخواهد از همسایهاش حق وجودیای که قبلاً به رسمیت شناخته شده بود را سلب کند. اگر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به هدف مورد نظر خود دست یابد، اوکراین به روسیه ملحق میشود و دیگر نقشی بهعنوان یک کشور مستقل در مناسبات جهانی نخواهد داشت.
اما هر هفته که میگذرد، شواهد بیشتری وجود دارد که نشان میدهد محاسبات او نتیجه معکوس داده است. «عملیات نظامی ویژه» پوتین به دور از دستیابی به یک پیروزی سریع، به یک دردسر خونین تبدیل شده است که میتواند روسیه را در وضعیت بغرنجی قرار دهد. در حالی که قطعا هزینههای زیادی بر اوکراین تحمیل کرده است، اما هزینههایی را نیز برای روسها به وجود آورده است.
دردسرهای جنگ برای روسها
جدیت آشفتگیای که کرملین برای خود ایجاد کرده است، در اواخر ژوئن، زمانی که یوگنی پریگوژین و مزدوران گروه واگنر مستقیماً رهبری ارشد را به چالش کشیدند، کاملاً آشکار شد. کودتای پریگوژین در ساعات زیادی با تماشای تمام جهان صورت گرفت و نیروهای او حتی شهر روستوف-آن-دون روسیه، مقر منطقه نظامی ارتش روسیه در جنوب را تصرف کردند. از آنجا، نیروهای او – از جمله تانک ها – به مسکو رفتند و به فاصله ۲۰۰ کیلومتری (۱۲۴ مایلی) آن رسیدند.
ناظران حیرتزده در سرتاسر جهان با سؤالات بسیاری روبرو شدند. سرویسهای امنیتی و مخفی روسیه کجا بودند؟ چگونه رژیم پوتین می واند اجازه چنین چالش گستاخانهای را برای قدرت خود بدهد؟
پوتین در شمایل یک رهبر ضعیف
پوتین در یک سخنرانی سراسری که درست همزمان با آغاز شورش پریگوژین ایراد شد، هرج و مرج سال ۱۹۱۷ را یادآور شد و درباره جنگ داخلی هشدار داد. سپس او برای مدتی نه دیده شد و نه از او خبری شد. آیا او در آن ساعات دراماتیک هنوز در کرملین بود یا همانطور که برخی گمان میکنند به سن پترزبورگ فرار کرده بود؟ نیازی به گفتن نیست که یک دیکتاتور قدرتمند که از این سو به آن سو میدود و فرار میکند، دیگر قوی نیست، به خصوص وقتی این کار را در مواجهه با چالشی از درون دایره خودیها انجام دهد.
ادعای کرملین مبنی بر اینکه بنبست با میانجیگری الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس، یک رعیت کوچک که پوتین گاهی اوقات از او استفاده میکند اما به ندرت جدی میگیرد، حل شد، را چگونه ارزیابی کنیم؟ حتی اگر این حقیقت داشته باشد، تردیدهای جدی در مورد قدرت پوتین ایجاد میکند.
خطرناکترین مرحلهٔ جنگ
از نظر نهادی، فدراسیون روسیه اکنون به شدت از خود ضعف نشان داده است. گروه واگنر توانست همه مناطق ایالت را به لرزه درآورد، زیرا دولت کاملاً بر اراده یک مرد استوار است که اقتدارش به ندرت با چیزی به چالش کشیده شده است. اگر مستبد سقوط کند، نتیجه این است که همه چیز با او سقوط میکند. در ساعات حساس شورش پریگوژین، روسیه پوتین همان چیزی بود که منتقدان ادعا میکردند: یک دولت مافیایی فاقد نهادهای قوی – اما، متأسفانه، کشوری با بزرگترین زرادخانه هستهای جهان.
این یک لحظهٔ سرشار از حقیقت بود، و تعریض پوتین به سال ۱۹۱۷ و سقوط تزار در واقع کاملاً به جا بود. سناریوی کنونی در واقع یادآور آن سال است که نه یک انقلاب بلکه دو انقلاب به ارمغان آورد – ابتدا در فوریه و سپس در اکتبر.
تلاش پریگوژین برای کودتا ارتباط نزدیکی با ناکامیهای جدی روسیه در اوکراین داشت. چشمانداز شکست فاجعهبار روسیه در حال افزایش است و خرد، شایستگی و قدرت مرد قدرتمند، پوتین، را زیر سوال میبرد. با نزدیک شدن به شکست نظامی، پوتین باید به دقت در مورد آینده خود فکر کند. چقدر از او قدرت باقی مانده است؟ آیا پایان دادن به جنگ از طریق یک سازش دردناک کافی است یا این نشاندهنده ضعف و چالش دیگری برای حکومت او خواهد بود؟
در هر صورت، راهپیمایی پریگوژین به مسکو به این معنی است که جنگ وارد مرحله خطرناک جدیدی شده است. پایان بازی نزدیک است و هر اتفاقی که در میدان جنگ بیفتد، آینده سیاست داخلی روسیه را تعیین خواهد کرد. اکنون میدانیم که پایان دادن به جنگ، مخاطرهآمیزتر و دشوارتر از آنچه قبلاً تصور میشد خواهد بود، زیرا تحمل هرگونه شکست برای عناصر خاصی از دستگاه قدرت روسیه غیرقابل قبول تلقی میشود. پریگوژین تنها بخشی از آن ساختار بود.
آینده مبهم فدراسیون روسیه
هر چه به پایان بازی نزدیکتر میشویم، این خطر بیشتر میشود که کرملین به اقدامات غیرمنطقی مانند دستور استفاده از سلاح هستهای متوسل شود. شورش پریگوژین پیشنمایشی از هرج و مرج در انتظار را ارائه میدهد. اکنون تقریباً همه چیز قابل تصور است، از فروپاشی فدراسیون روسیه تا ظهور یک رژیم افراطی ناسیونالیستی دیگر با رویاهای نئوتزاریستی برای بازسازی امپراتوری.
این احتمال میرود که روسیهٔ پساجنگ نیز مانند روسیهٔ پوتین، در گذشتهای منجمدشده باقی بماند و به دور از هر گونه چشماندازی از مدرنیزاسیون اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی باشد. این یک تهدید دائمی برای جناح شرقی اروپا و به طور گستردهتر برای ثبات جهانی خواهد بود. ما باید خود را در برابر آن مسلح کنیم و نوهها و نتیجههای ما به احتمال زیاد باید همین کار را انجام دهند.