به گزارش اکوایران، برای بیش از دو دهه، سیستم خاص حکمرانی روسیه به رئیس جمهور ولادیمیر پوتین کمک کرد تا اقتدار بی‌رقیب خود را حفظ کند و تضمین کند که او شخصاً کلیدهای ثروت و نفوذ در روسیه مدرن را در دست دارد. پیش از این کاملا به نظر می‌رسید که ولادیمیر وی. پوتین، رئیس‌جمهور روسیه می‌تواند مانند همیشه در هرج و مرج رشد کند. 

طبق آنچه در گزارش نیویورک تایمز آمده، در چند ماه گذشته، زمانی که یوگنی وی. پریگوژین، فرمانده مزدور واگنر، دشمنی خود را با ارتش روسیه تشدید می‌کرد، آقای پوتین به طور علنی هیچ ناراحتی‌ای را در مورد رفتارهای او آشکار نکرد. این سکوت نوعی ابهام سیاسی را تقویت کرد که مدت‌ها علامت تجاری حکومت پوتین بود: تحمل و حتی تشویق کننده درگیری در میان نخبگان و کنترل رقبای بالقوه از این طریق. او به این سکون ادامه می‌داد در حالی که همواره تأکید می‌کرد که قدرت نهایی همیشه در اختیار شخص رئیس جمهور است.

آزمون اصلی رهبر روسیه وفاداری بود – واقعیتی که آقای پریگوژین نشان داد حتی در بحبوحه انتقادات اخیرش از رهبری نظامی هم به آن پایبند است: او در ماه می گفت: «من به پوتین گوش می‌دهم.» با این حال، روز شنبه، پس از بیش از ۲۰ سال سود بردن از روابط شخصی خود با آقای پوتین، آقای پریگوژین آخرین تکه‌های این وفاداری را کنار گذاشت و روسیه را در بزرگترین بحران سیاسی خود در سه دهه اخیر فرو برد؛ زیرا نیروهایش کنترل بخش کلیدی را به دست گرفتند. تأسیسات نظامی در جنوب غربی شهر روستوف-آن-دون و تهدید به ورود به مسکو.

آقای پوتین از زمانی که در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹ به عنوان سرپرست رئیس جمهور معرفی شد، هرگز با چنین چالش چشمگیری روبرو نشده است. و این تهدید از مردی برخاسته که – مانند بسیاری از نخبگان روسیه – قدرت و موقعیت خود را مدیون سبک شخصی و غیررسمی رئیس جمهور روسیه است.

تاتیانا استانووایا، کارشناس ارشد مرکز اوراسیا کارنگی روسیه، گفت: «پوتین تهدیدی که آقای پریگوژین ایجاد کرده بود را دست کم گرفت. او فکر می کرد پریگوژین کاملاً وابسته و وفادار است.»

به گفته تحلیلگران، شکیبایی آقای پوتین در برابر طغیان‌های آقای پریگوژین در سال جاری ممکن است بخشی از اهداف سیاسی او را برآورده کرده باشد، اما باعث شده است تا مقاماتی که از حملات لفظی آقای پریگوژین به مقامات ارشد روسیه متحیر شده بودند، به این نتیجه برسند که او از حمایت ضمنی رئیس جمهور برخوردار است. همچنین آقای پریگوژین را بیشتر جسور کرد، که حتی در زمان آغاز شورش مسلحانه خود تاکید کند که «این یک کودتا نیست» و «اقتدار ریاست جمهوری» در جای خود باقی خواهد ماند.

سردرگمی در مورد نظرات شخصی آقای پوتین تنها صبح شنبه پایان یافت، زمانی که رئیس جمهور یک سخنرانی پنج دقیقه‌ای برای ملت ایراد کرد و آقای پریگوژین را – بدون نام بردن از او – به عنوان یک خائن توصیف کرد و قول داد قیام رهبر شبه نظامی را سرکوب کند. 

هیچ نشانه فوری مبنی بر فروپاشی قدرت آقای پوتین وجود نداشت، زیرا هیچ کس در نخبگان روسیه علناً طرفدار آقای پریگوژین نبود. دیگر مردان قدرتمند در گره‌های ساختار قدرت غیررسمی آقای پوتین – مانند رمضان قدیروف، رهبر قدرتمند منطقه جنوب روسیه چچن که کنترل نیروهای شبه‌نظامی خود را در دست دارد – حمایت خود را از رئیس‌جمهور اعلام کردند.

مطمئناً، در میان تحولات سریع روز شنبه، هیچ راهی برای دانستن اینکه آیا آقای پریگوژین ممکن است در پشت صحنه مورد حمایت قرار گرفته باشد یا نه، وجود ندارد.

در هر صورت، این وقایع نتیجه چشمگیر ساختار قدرت غیررسمی بود که آقای پوتین در ۲۳ سال ریاست خود در روسیه ایجاد کرد. برای بیش از دو دهه، این سیستم به آقای پوتین کمک کرد تا اقتدار بی‌رقیب خود را حفظ کند و تضمین کند که او شخصاً کلیدهای ثروت و نفوذ در روسیه مدرن را در دست دارد.

افرادی که آقای پوتین را می‌شناسند می‌گویند که رئیس‌جمهور همیشه با آن سیستم شخصی‌شده راحت بوده است، زیرا به او اجازه می‌دهد وظایف کلیدی را به یک حلقه داخلی مورد اعتماد بسپارد و در عین حال از ظهور گروه‌های رقیب که می‌توانند او را تضعیف کنند، جلوگیری می‌کند. و تضمین کرد که نهادهای دولتی – از دادگاه‌ها گرفته تا پارلمان تا رسانه‌های خبری تا سرویس‌های امنیتی چندگانه – ابزاری در بازی‌های قدرت داخلی با میانجی‌گری آقای پوتین باقی می‌مانند.

مدت کوتاهی پس از به دست گرفتن قدرت، آقای پوتین از زور وحشیانه استفاده کرد تا سرمایه‌داران تجاری «الیگارشی» را که در دهه ۱۹۹۰ بر رئیس‌جمهور بوریس یلتسین تسلط داشتند، سرکوب کند. سپس اجازه داد رقابت میان گروه‌های رقیب تشدید شود.

در منطقه جنگ‌زده چچن، آقای قدیروف در حالی که به هیچ مقامی جز خود آقای پوتین وفاداری نیست، یک شاهنشاهی خصوصی ایجاد کرده است.

یکی از سرمایه‌داران بزرگ روس، در حالی که به شرط ناشناس ماندن صحبت می‌کرد، درباره ظهور آقای پریگوژین گفت که رویکرد آقای پوتین به حکومتش همیشه «تفرقه بینداز و حکومت کن» بوده است. 

استراتژی آقای پوتین فراتر از روسیه و به سیاست خارجی گسترش یافت که بالاترین سطح آن حمله او به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ بود که دوست و دشمن را به طور یکسان مات و مبهوت کرد.

اما برای کسانی که در آن سیستم دوام آوردند و وفاداری خود را اثبات کردند، پاداش‌ها فوق‌العاده بود.دوست جودوکار دوران جوانی آقای پوتین یک میلیاردر ساختمانی شد و پل تاریخی آقای پوتین را به کریمه ساخت. همکاران K.G.B.  اکنون بر مجتمع صنعتی نظامی روسیه و بخش نفت آن نظارت دارند. به دوستی از سن پترزبورگ دهه ۱۹۹۰، کنترل مهم‌ترین دارایی‌های رسانه‌ای خصوصی روسیه سپرده شده است.

و سپس آقای پریگوژین بود که گفته است در سال ۲۰۰۰ زمانی که یک رستوران‌دار در سن پترزبپرگ بوده است با آقای پوتین ملاقات کرده است. او این روابط شخصی را به قراردادهای پرسود دولتی تبدیل کرد و خود را به عنوان یک حلال مشکلات و یک مزدور بی‌رحم و چندمنظوره بهکرملین معرفی کرد.

در سال ۲۰۱۶، زمانی که کرملین به دنبال دخالت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نفع دونالد جی. ترامپ بود، آقای پریگوژین با یک «کارخانه ترول» اینترنتی وارد معرکه شد و «جنگ اطلاعاتی علیه ایالات متحده» به راه انداخت. همانطور که روسیه به دنبال گسترش دامنه نفوذ خود در سوریه و آفریقا بود، آقای پریگوژین نیروی مزدور واگنر رو به رشد خود را در آن مناطق مستقر کرد.

همانطور که آقای پریگوژین می گوید، در اوکراین، نیروهای واگنر تنها پس از شکست طرح حمله اولیه آقای پوتین فراخوانده شدند. در سال اول جنگ، آقای پریگوژین فراتر از قانون ظاهر می‌شد؛ به‌طور مثال از زندان‌های روسیه بازدید می کرد تا هزاران محکوم را برای تقویت نیروی خود جذب کند.

در اوایل سال جاری، به نظر می‌رسید که کرملین اقداماتی را برای محدود کردن آقای پریگوژین انجام داده است. به مفسران تلویزیونی دستور داده شد که از ذکر نام او در پخش پرهیز کنند و او توانایی خود را برای جذب محکومان زندانی از دست داد.

اما به نظر می‌رسید که آقای پوتین در مورد حمایت خود از آقای پریگوژین متزلزل بود. او در ماه مه، در بیانیه ای که در وب‌سایت کرملین منتشر شد، به مزدوران واگنر به خاطر نقش آنها در تصرف شهر باخموت اوکراین تبریک گفت. هفته‌ها بعد، او از فشار وزارت دفاع برای امضای قراردادهای خدماتی با ارتش روسیه تا اول جولای توسط مزدوران حمایت کرد، درخواستی که خشم آقای پریگوژین را برانگیخت.

بسیاری بر این باور بودند که رئیس جمهور دلیل خوبی برای توقف حملات آقای پریگوژین در رسانه های اجتماعی به وزارت دفاع، که وی آن را ناتوان، فاسد و بی‌تفاوت نسبت به زندگی سربازان توصیف می‌کرد، نمی‌دید. برخی از تحلیلگران می‌گویند که آقای پوتین او را شخصیتی مفید می‌دانست – که البته در مقابل، خطر محبوبیت بیش از حد یک رهبر نظامی را در بر داشت.

آندره سولداتوف، کارشناس اطلاعات روسیه و کارشناس ارشد مرکز تحقیقات، گفت که آقای پوتین «به فردی کاملا ضعیف و سازشکار نیاز دارد» تا ارتش را از نظر سیاسی نمایندگی کند، زیرا در روسیه «حتی فاجعه‌بارترین جنگ‌ها ژنرال‌های بسیار محبوب تولید می‌کنند.» تحلیل پوتین این بود که پریگوژین به مذاکره و گفتگو ادامه دهد، اما او اشتباه محاسبه کرد.

اکنون، در حالی که آقای پوتین تلاش می‌کند تا شورشی را که روز شنبه هشدار داد می‌تواند منجر به «آنارشی و برادرکشی» شود، سرکوب کند، باید توجه داشت که پریگوژین دست‌پروردهٔ خود او است.

مارک گالئوتی، کارشناس ارتش و سرویس‌های امنیتی روسیه، گفت که آقای پریگوژین «هیچ پایگاه واقعی قدرت مستقلی نداشت، مگر به نفع رئیس‌جمهور». به هر حال این موضوع اعتبار و مشروعیت پوتین را تضعیف می‌کند.