اکوایران: ایران علاقهای به روسیهای قدرتمند که مانعی بر سر راه برنامههای ایران در قفقاز جنوبی و خاورمیانه باشد، ندارد. در عین حال، روسیهای که بیش از حد ضعیف شده باشد نیز اتفاق خطرناکی خواهد بود چون راه را برای نفوذ بیشتر غرب در امتداد مرز شمالی ایران هموار میکند و حتی میتواند منجر به وارونهشدن وابستگی مسکو به تهران شود.
به گزارش اکوایران، موسسه استیمسن معتقد است که شورش یوگنی پریگوژین – متحد سابق ولادیمیر پوتین و رئیس گروه واگنر – در ۲۴ ژوئن ۲۰۲۳، مقامات ایرانی را غافلگیر و نگران کرد؛ چراکه این اتفاق در زمانی رخ داد که همسویی بیسابقهای بین تهران و مسکو وجود دارد.
تکرار روایت روسی شورش
به نوشته مؤسسه استیمسِن، رسانههای ایران به شکلهای مختلفی به این رویداد واکنش نشان دادند. خبرگزاری فارس مقالات متعددی در مورد این رویداد منتشر کرد و دلایل این شورش را توضیح داد که اساساً تکرار مشابه روایت ارائهشده توسط خبرگزاریهای روس بود. فارس همچنین از رسانههای غربی به دلیل استانداردهای دوگانه به دلیل تأیید شورش کسی که حداقل به اندازه پوتین بیرحم و خونریز است، انتقاد کرد.
نورنیوز نیز به شکلی صریحتر غرب را به تحریک این شورش متهم کرد. با این حال، همین رسانه مقالاتی منتشر کرد که در آن به احتمال دستیابی پریگوژین به زرادخانههای هستهای روسیه و افزایش تهدیدها علیه غرب پرداخت. خبرگزاری تسنیم مجموعهای از مقالات و تحلیلها را منتشر کرد که غرب را به تشدید بحران روسیه متهم میکرد. روزنامه کیهان نیز غرب را به دخالت مستقیم در امور داخلی روسیه متهم کرد.
البته تحلیلگران دیگری ظرافت به خرج دادند و علت این شورش را شکست مسکو در دستیابی به اهداف نظامی خود در اوکراین دانستند. حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و روابط خارجی مجلس ایران گفت که پس از این شورش، پوتین ضعیفتر شد.
تردید در میانه حمایت تمامقد از کرملین
در سطح رسمی، ایران آشکارا از همسایه شمالی خود حمایت کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران از حاکمیت قانون سخن گفت و حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ابراز امیدواری کرد که روسیه پیروز میشود. ابراهیم رئیسی نیز دو روز پس از پایان شورش با پوتین تماس گرفت تا حمایت کامل خود را اعلام کند.
حمایت رسمی ایران از دولت روسیه و رهبر آن تعجبآور نبود. عربستان سعودی، قطر، چین و بسیاری از کشورهای دیگر نیز همین نظر را داشتند. آنچه اهمیت دارد این است که علیرغم مدیریت به ظاهر دقیق بحران، هنوز مقامات ایران کمی در مورد قدرت ژئوپلیتیک روسیه و مهمتر از همه، توانایی پوتین برای کنترل اوضاع، مردد هستند.
با وجود تغییر شرایط از زمان آغاز جنگ اوکراین، این دو کشور روابط نسبتاً خوبی داشتهاند. نارضایتیهای تاریخی و همچنین بلندپروازیهای منطقهای اغلب گسترش همکاریها از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ را دشوار کرده بود.
نقطه عطف
جنگ در اوکراین یک نقطه عطف بود. روسیه زیر فشار غرب به آسیا و جمهوری اسلامی رو آورده است. با گسترش تجارت از طریق کریدور شمالجنوب و همچنین افزایش همکاریهای نظامی، ریسک ایران در عملکرد روسیه در اوکراین و داخل را افزایش داده است.
از بسیاری جهات، همراستایی این دو کشور استثنایی است. از اواخر قرن شانزدهم و زمانی که روسیه و ایران از امپراتوری در حال گسترش عثمانی هراس داشتند، چنین همکاریهایی مشاهده نشده است.
رویکرد گولدیلاکس؛ نه ضعیف و نه قوی
با این حال، ایران مدرن علاقهای به روسیه قدرتمندی که بتواند جلوی برنامههای ایران در قفقاز جنوبی و خاورمیانه را بگیرد، ندارد. در عین حال، یک روسیه ضعیف نیز خطرناک بوده و راه برای نفوذ بیشتر غرب در مرز شمالی را ایران هموار میکند و حتی ممکن است منجر به وارونهشدن وابستگی مسکو به تهران شود.
بیثباتی داخلی روسیه نیز برای ایران نتیجه بدی خواهد داشت. موفقیت واگنر میتوانست پایههای نظمی که دولتهای اوراسیا ساختهاند را ویران کند؛ سیستمی امنیتی که از فناوریهای مدرن برای کنترل مخالفان استفاده میکند. تا همین اواخر، قدرتهای اوراسیا نشان دادند که میتوان مدرنیته را مهار کرده و این دیگر مفهومی صرفاً غربی نخواهد بود. با این حال، شورش واگنر نشان داد که این نظم آسیبپذیر است و یک دولت اقتدارگرای مدرن میتواند به راحتی دچار آشفتگی شود.
از طرفی، ناکامی پریگوژین در دستیابی به اهدافش یک سناریوی ایدهآل برای ایران است. روسیه ضعیف شده، اما نه خیلی زیاد و هر چه این وضعیت بیشتر ادامه یابد، برای ایران بهتر است. در واقع، مسکو میتواند توجه غرب از تلاشهای ایران در منطقه و همچنین برنامه هستهایش را منحرف کند. با توجه به احتمال ادامه جنگ روسیه در اوکراین، این روند میتواند در سالهای پیش رو بیشتر شود.
شورش و پاکسازیهای متعاقب آن در ردههای نظامی کرملین شکافهای موجود میان نخبگان روسیه را آشکار کرد، اما همچنین فرصتهایی برای جمهوری اسلامی جهت پیشبرد اهداف خود در روابط دوجانبه فراهم کرد. پوتین نمیتواند دوستان خود را از دست بدهد و این به معنای فرصتهایی بیشتر برای ایران است. این ممکن است که باعث شود دست تهران در قفقاز جنوبی بازتر شود؛ جایی که در نتیجه حواسپرتی مسکو، خلئی به وجود آمده و ایران میخواهد روابطش با ارمنستان، متحد دیرینه روسیه را تقویت کند. حوزه دیگر مذاکرات هستهای است که حتی ممکن است روسیه حمایت خود از ایران را بیشتر کند. در سوریه نیز مسکو میتواند در برابر حملات اسرائیل علیه مواضع ایران مخالفت کند.
بزرگترین فرصت
شاید بزرگترین فرصت برای ایران در حوزه فضایی و نظامی باشد. در مسائل دیگر، ممکن است ایران تا پایان سال جاری به توافقی با اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه دست یابد. یکی دیگر از زمینههای رشد میتواند سرمایهگذاری روسیه در ایران باشد. بر اساس توافقنامهای که اخیراً امضا شده، مسکو موافقت کرد که خط آهنی برای یک کریدور حملونقل جدید را نیز تأمین مالی کند. این میتواند مقدمهای برای سرمایهگذاری در سایر بخشهای اقتصادی ایران باشد.
در درازمدت، نخبگان ایرانی میدانند که بعید است روسیه در جنگ اوکراین پیروز شود. بنبست فعلی بهترین سنارویی است که در انتظار کرملین است. این تصویر وحشتناک برای روسیه به این معنی است که حرکت و وابستگی این کشور به سمت آسیا رشد خواهد کرد و در راستای هدف «نگاه به شرق» ایران خواهد بود که اخیراً به دلیل تلاشهای ناموفق برای جذب سرمایهگذاری از چین، هند و دیگر بازیگران آسیایی با برخی فشارها مواجه شده است.