به گزارش اکوایران، هنگامی که جمعیت هند در ماه آوریل از چین پیشی گرفت و به پرجمعیت ترین کشور جهان تبدیل شد، ناظران از خود پرسیدند: آیا دهلی نو از پکن پیشی خواهد گرفت تا ابرقدرت جهانی بعدی شود؟ نرخ زاد و ولد هند تقریباً دو برابر چین است. و هند در دو سال گذشته از نظر رشد اقتصادی از چین پیشی گرفته است – تولید ناخالص داخلی آن در سه ماهه گذشته ۶.۱ درصد در مقایسه با چین ۴.۵ درصد رشد کرد. در نگاه اول، آمار برای هند امیدوارکننده به نظر می‌رسد.

این پرسش در این زمان که نخست وزیر هند، نارندرا مودی، با جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده در واشنگتن در این هفته دیدار می‌کند، مهم‌تر شده است. از دیدگاه ایالات متحده، اگر هند – بزرگترین دموکراسی جهان – واقعاً بتواند بر چین غلبه کند، باید درباره آن صحبت کرد. هند دشمن طبیعی چین است. دو کشور بیش از ۲۰۰۰ مایل مرز مورد مناقشه دارند که در آن درگیری به طور پراکنده رخ می‌دهد. هر چه رقبای چین در آسیا بزرگتر و قوی‌تر باشند، چشم‌انداز توازن قوا به نفع ایالات متحده خواهد بود.

طبق تحلیل مقاله‌ای که اخیرا در فارین پالیسی منتشر شده، باید مکث کنیم و در مورد چهار حقیقت ناخوشایند پیرامون مقایسه هند و چین تأمل کنیم.

اولاً، تحلیلگران در مورد رشد هند در گذشته اشتباه کرده‌اند. در دهه ۱۹۹۰، تحلیلگران جمعیت رو به رشد و جوان هند را در بوق و کرنا کردند و می‌گفتند که رشد جمعیت هند زمینه‌های یک «معجزه اقتصادی» را فراهم می‌کند. یکی از متفکرترین تحلیلگران هندی ایالات متحده،فرید زکریا، در ستون اخیرش در واشنگتن پست خاطرنشان کرد که در سال ۲۰۰۶ خود را گرفتار موج دوم این سرخوشی دید، زمانی که مجمع جهانی اقتصاد در داووس هند را به‌عنوان «پرشتاب‌ترین دموکراسی بازار آزاد جهان» برجسته کرد و وزیر تجارت وقت هند گفت که اقتصاد هند به زودی از چین پیشی خواهد گرفت. اگرچه اقتصاد هند رشد کرد، زکریا اشاره می کند که این پیش‌بینی‌ها محقق نشد.

دوم، با وجود رشد فوق‌العاده هند در دو سال گذشته – زمانی که هند به باشگاه پنج اقتصاد بزرگ جهان پیوست – اقتصاد هند بسیار کوچکتر از چین باقی مانده است. در اوایل دهه ۲۰۰۰، تولید، صادرات و تولید ناخالص داخلی چین حدود دو تا سه برابر بیشتر از هند بود. اکنون، اقتصاد چین با تولید ناخالص داخلی ۱۷.۷ تریلیون دلاری در مقابل تولید ناخالص داخلی ۳.۲ تریلیون دلاری هند، حدود ۵ برابر بزرگتر است.

سوم، هند در رقابت برای توسعه علم و فناوری برای تقویت رشد اقتصادی عقب مانده است. چین ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف تحقیق و توسعه می‌کند، در حالی که هند ۰.۷ درصد هزینه می‌کند. چهار شرکت از ۲۰ شرکت بزرگ فناوری جهان از نظر درآمد، چینی هستند. هیچ کدام در هند مستقر نیستند. چین بیش از نیمی از زیرساخت های 5G جهان را تولید می کند و هند فقط ۱ درصد. TikTok و برنامه‌های مشابهی که در چین ایجاد شده‌اند اکنون رهبران جهانی هستند، اما هند هنوز محصولی فناوری ایجاد نکرده است که جهانی شده باشد. وقتی نوبت به تولید هوش مصنوعی (AI) می رسد، چین تنها رقیب جهانی ایالات متحده است. مدل SenseTime AI چین اخیراً GPT OpenAI را در معیارهای کلیدی عملکرد فنی شکست داد. هند در این مسابقه جایگاهی ندارد. چین ۶۵ درصد از اختراعات هوش مصنوعی جهان را در اختیار دارد، در حالی که هند ۳ درصد آن را دارا است. شرکت‌های هوش مصنوعی چین از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۲، ۹۵ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خصوصی در مقابل ۷ میلیارد دلار هند دریافت کرده‌اند. و محققان سطح بالای هوش مصنوعی عمدتاً از چین، ایالات متحده و اروپا هستند، در حالی که هند از این موضوع عقب است.

چهارم، هنگام ارزیابی قدرت یک ملت، آنچه بیش از تعداد شهروندان آن مهم است، کیفیت نیروی کار آن کشور است. نیروی کار چین مولدتر از نیروی کار هند است. جامعه بین المللی به درستی «معجزه ضد فقر» چین را که اساساً فقر شدید را از بین برده است، جشن گرفته است. در مقابل، هند همچنان دارای سطوح بالایی از فقر و سوء تغذیه است. در سال ۱۹۸۰، ۹۰ درصد از یک میلیارد شهروند چین درآمدی کمتر از آستانه فقر مطلق بانک جهانی داشتند. امروزه این عدد تقریباً صفر است. با این حال، بیش از ۱۰ درصد از جمعیت ۱.۴ میلیاردی هند همچنان زیر خط فقر شدید بانک جهانی یعنی ۲.۱۵ دلار در روز زندگی می‌کنند. در همین حال، بر اساس آخرین گزارش سازمان ملل متحد در مورد امنیت غذایی و تغذیه در جهان، ۱۶.۳ درصد از جمعیت هند در سال ۲۰۱۹-۲۱ در مقایسه با کمتر از ۲.۵ درصد از جمعیت چین دچار سوء تغذیه بودند. هند همچنین یکی از بدترین نرخ‌های سوء تغذیه کودکان را در جهان دارد.

خوشبختانه آینده همیشه شبیه گذشته نیست. اما پنتاگون هشدار می‌دهد: امید یک برنامه نیست. واشنگتن در حالی که هر کاری که می‌تواند برای کمک به هند مودی برای تحقق آینده‌ای بهتر انجام می‌دهد، باید ارزیابی دقیق‌ترین استراتژیست آسیا را نیز بررسی کند. بنیانگذار و رهبر دیرینه سنگاپور، لی کوان یو، احترام زیادی برای هندی‌ها قائل بود. لی با نخست وزیران متوالی هند، از جمله جواهر لعل نهرو و ایندیرا قندی کار می‌کرد، به این امید که به آنها کمک کند تا هند را به اندازه کافی قوی کنند تا بتواند یک کنترل جدی بر چین باشد (و بنابراین فضای مورد نیاز برای بقا و شکوفایی دولت شهر کوچک خود را فراهم کند).

اما همانطور که لی در یک سری مصاحبه که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، یک سال قبل از مرگش توضیح داد، او با اکراه به این نتیجه رسید که این اتفاق نمی‌افتد. در تحلیل او، ترکیب سیستم کاست ریشه‌دار هند که دشمن شایسته‌سالاری بود، بوروکراسی عظیم آن، و عدم تمایل نخبگانش به رسیدگی به ادعاهای رقیب گروه‌های قومی و مذهبی متعدد، او را به این نتیجه رساند که هرگز چنین نخواهد شد. بنابراین، وقتی یک دهه پیش از او به طور مشخص پرسیدیم که آیا هند می‌تواند چین بعدی شود، او مستقیماً پاسخ داد: «در مورد مقایسهٔ هند و چین ساده‌انگارانه صحبت نکنید».

از زمانی که لی این قضاوت را ارائه کرد، هند زیرساخت و برنامه توسعه جاه‌طلبانه را تحت رهبری جدید آغاز کرد و نشان داد که می‌تواند به رشد اقتصادی قابل توجهی دست یابد. اما بهرحال بعید به‌نظر می‌رسد که سیاستمدار و تحلیل‌گری چون لی کوان یو روی آن شرط ببندد.