اکوایران: گفته میشود که چین با استفاده از کوبا قصد دارد ایالات متحده را تحریک کند و آنها را به یک جنگ نیابتی در نزدیکی خاک آمریکا و در حوزه نفوذ دکترین مونرو بکشاند.
به گزارش اکوایران، بر اساس گزارش اخیر والاستریت ژورنال، چین ظاهراً به توافقی مخفیانه با کوبا برای ایجاد یک مرکز شنود در ۱۰۰ مایلی فلوریدای آمریکا قرار دارد، دست یافته است. با این حال، کاخ سفید در مورد صحت این گزارش تردید کرده است. اگرچه هنوز برای نتیجهگیری قطعی زود است، اما اگر این خبر درست باشد، مشابه الگوی ژئوپلیتیکی مسأله روسیه و اوکراین است که سؤالی مهم را مطرح میکند: آیا کوبا قرار است اوکراین بعدی شود؟
عملیات فریب
تحرکات چین در کوبا را میتوان گسترش شطرنج ژئوپلیتیکی دانست که در چند دهه اخیر در جریان است. دقیقاً مانند اوکراین که خود را میان جنگ قدرت روسیه و غرب میدید، کوبا نیز میتواند نقش مشابهی در تشدید تنش چین و آمریکا داشته باشد. از آنجایی این سناریو محتملتر از سایرین به نظر میرسد، منافع چین در کوبا ریشه اقتصادی یا استراتژیک ندارند. در عوض، به نظر میرسد چین از کوبا برای تحریک ایالات متحده استفاده کرده و میخواهد آنها را به یک جنگ نیابتی نزدیک به خاک ایالات متحده و در حوزه نفوذ دکترین مونرو بکشاند.
این دکترین که در سال ۱۸۲۳ شکل گرفت، به کشورهای اروپایی در مورد تلاش برای کنترل کشورهای مستقل آمریکای شمالی یا جنوبی هشدار داد که چنین حرکتی یک اقدام خصمانه علیه ایالات متحده خواهد بود. در دوران اخیر، از این دکترین برای حمایت از مداخله آمریکا در نیمکره غربی استفاده شده است. از این رو، ایجاد یک ایستگاه شنود چینی در کوبا، نشاندهنده چالشی مستقیم برای قدرت و نفوذ ایالات متحده خواهد بود.
با این حال، برای پیشبینی کامل بازی نهایی چین، باید به تایوان بپردازیم؛ کشوری که طی دههها در مرکز جاهطلبیهای سرزمینی چین قرار دارد. در بحبوحه تشدید تنشها، چین شدیداً به سیاست «چین واحد» خود پایبند بوده و قول داده است که حتی به قیمت استفاده از زور، تایوان را تحت کنترل خود درآورد. اگر چین بتواند آمریکا را در یک درگیری نیابتی در کوبا سرگرم کند و عملاً میتواند تمرکز، توجه و منابع آن را از تنگه تایوان منحرف کند.
علاوه بر این، ممکن است چین با ایجاد یک درگیری در نزدیکی سرزمین اصلی ایالات متحده، قصد ایجاد تهدیدی فوری و ملموستر برای ایالات متحده داشته باشد که این اتفاق میتواند آمریکا را برای امتیازگیری استراتژیک در مناطق دیگر، مانند دریای چین جنوبی یا تایوان در ازای تنشزدایی در کوبا تحت فشار قرار دهد.
در صورت تأیید توافق چین و کوبا، بدون زنگ خطری برای دولت بایدن بوده و تهدید جدیدی را در نزدیکی سواحل ایالات متحده ایجاد میکند. همچنین میتواند ابهاماتی را در مورد سفر آتی آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده به چین را به ویژه با توجه به تنشهای اخیر بین دو کشور بر سر موضوعات مختلف، از جمله فعالیت نظامی در دریای چین جنوبی در نزدیکی تایوان، سابقه حقوق بشری پکن، و رقابت در حوزه فناوری ایجاد کند.
پیامدهای تحریک آمریکا
با این حال، با وجود گزارشها مبنی بر استفاده آمریکا از تایوان به عنوان ایستگاه شنود از سرزمین اصلی چین و پرواز منظم هواپیماهای جاسوسی بر فراز دریای چین جنوبی، باید توجه داشت که ایالات متحده نیز سابقه جاسوسی از چین در نزدیکی خاک آن را دارد که یادآور این نکته است که جهان ژئوپلیتیک یک خیابان دوطرفه است.
در حالی که جزئیات این توافق معلوم نیست، پیامدهای ژئوپلیتیکی آن روشن است. اگر این گزارش صحت داشته باشد، نشاندهنده یک حرکت شطرنجی پرمخاطره از سوی چین بوده و احتمال دارد که کوبا به اوکراین بعدی تبدیل شود. طبق تأییدیه منتشرشده توسط نیویورکتایمز، از سال ۲۰۱۹، چین از خاک کوبا برای جاسوسی استفاده میکند. تأیید همکاری اطلاعاتی و احتمالاً میلیاردها بودجه حزب کمونیست چین میتواند کاتالیزوری باشد که کانون توجهات نظامی را به کوبا منتقل کند؛ اتفاقی که از زمان تهاجم ناموفق خلیج خوکها دیده نشده است. همزمان با اینکه چین در تلاش است تا از طریق شعارهای ملیگرایانه حواس شهروندانش از سیاستهای اقتصادی متزلزل را پرت کند، همچنین سعی میکند با قراردادن تهدیدی در نزدیکی سرزمین اصلی آمریکا، اساساً در حیاطخلوت قلمروی دکترین مونرو، توجه پنتاگون را منحرف کند. با افزایش تلاشهای دیپلماتیک، میتوان صدای غرشهای ضعیف درگیریهای احتمالی، چه در دریای چین جنوبی و چه در دریای کارائیب را بشنویم.
چین توانایی نظامی برای درگیرشدن در یک جنگ جهانی را ندارد، اما میتواند با ایجاد یک درگیری نیابتی، افکار عمومی آمریکا را منحرف کرده و آنها را از حمایت تایوان منصرف کند. به نظر میرسد هدف اصلی چین منحرف کردن توجه آمریکا از تایوان است. جامعه جهانی باید مراقب باشد، زیرا تشدید تنشها میتواند به عواقب فاجعهباری منجر شود. باید دید این وضعیت مخاطرهآمیز چگونه پیش رفته و آیا دیپلماسی میتواند در کاهش تنشها مؤثر باشد یا خیر.