نشریه فارن پالیسی اخیرا در گزارشی به بررسی دلایل افزایش فروش نفت ایران پرداخت و نوشت که جمهوریخواهان علت افزایش صادرات نفت ایران را به چراغ سبز دولت بایدن در این زمینه مرتبط میدانند؛ این افزایش نه از دولت بایدن بلکه از ابتدای سال۲۰۲۰ و در دولت ترامپ آغاز شد. در پاییز همان سال بود که صادرات ایران نسبت به دوره مشابه در سال قبل افزایش چشمگیری یافت. به همین دلیل بعید به نظر میرسد افزایش صادرات نفتی ایران به دولتها در آمریکا مرتبط باشد، بلکه بیشتر به غیرموثر شدن شبکه تحریمی علیه ایران بازمیگردد.
حمید قنبری، پژوهشگر حقوق بینالملل در پاسخ به اینکه آیا شبکه تحریمها از کار افتاده است به «اکوایران» گفت: «وقتی گفته میشود شبکه تحریمها از کار افتاده باید ببینیم منظور گوینده چه بوده است؟ زیرا تحریمها معمولا در وضعشان بسیار صریح هستند اما در خاتمه صریح نیستند. جز موارد استثنایی مانند برجام که میگفت کدام تحریمها چه زمانی و چگونه لغو میشوند، در نظامهای تحریمی مشاهده میکنیم که تحریمها تا مدت طولانی به حیات خود ادامه میدهند. نمونه آن تحریمهای عراق است که سالهای سال بعد از آن که حکومت جدید در این کشور شکل گرفت روی کاغذ وجود داشتند اما در عمل اجرا نمیشدند.»
وی افزود: «به نظر میرسد منظور فارن پالیسی این است که اثربخشی تحریمها کم شده است زیرا تحریمها روی کاغذ تغییری نکردهاند و آمریکا و اروپا تاکید کردهاند تا زمانی که ایران به برجام بازنگشته تغییری در سیاستهایی که با خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد اعمال نخواهد شد.» قنبری توضیح داد: «اگر به آمارهایی که در داخل و خارج در خصوص بخشهای کلیدی تحریمها مانند صادرات نفت ایران منتشر میشود نگاهی بیاندازیم میبینیم که صادرات نفت ایران رشد قابل توجهی داشته است. یعنی تقریبا فروشمان به اندازه پیش از خروج آمریکا از برجام است. از این گزاره میتوان نتیجه گرفت که اثربخشی تحریمها از کار افتاده یا به طور جدی کاهش یافته است.»
این کارشناس در پاسخ به اینکه این امر «ارادی» بوده یا به صورت «غیرارادی» اتفاق افتاده، توضیح داد:« یک بحث کلی را همیشه باید در نظر داشت تحریم فی نفسه یک پدیده دینامیک است و ایستا نیست. لذا اگر کسی تحریمی را وضع کند و سپس آن را مدام تقویت نکند، طرف مقابل راههای دور زدن آن را پیدا میکند. یعنی اگر یک جایی کسی که تحریم را وضع کرده اقدامات بعدی خود را آهسته کند میتوان گفت به صورت ارادی تصمیم گرفته که یک سری از راهها را اعمال نکند.»
قنبری معتقد است که بایدن به عمد نمیخواهد فشار حداکثری علیه ایران را مانند دوره ترامپ ادامه دهد. وی افزود:« همانگونه که برجام یک دستاورد دولت باراک اوباما بود و ترامپ با آن مخالفت میکرد و در صدد بود آن را تغییر دهد، سیاست فشار حداکثری نیز محصول دولت ترامپ به شمار میرود. اگرچه دولت بایدن میگوید تا زمانی که ایران به برجام بازنگردد به این سیاست ادامه خواهد داد اما عملکرد آنها نشان میدهد که به آن سفت و سختی که ترامپ این سیاست را دنبال میکرد، دولت بایدن به دنبال اجرای سیاست فشار حداکثری نبود.»
این پژوهشگر درباره دلایل کاهش فشار تحریمها علیه ایران نیز گفت:« چند عامل میتواند تاثیرگذار باشد؛ یکی این است که اولویتهای دیگری برای دولت آمریکا در سیاست خارجیاش در این دوره بوجود آمده است. به عنوان مثال جنگ روسیه را شاهد هستیم که از جهاتی نسبت به مسئله ایران برای آنها دارای اولویت جدی است.»
قنبری با اشاره به اینکه در دوره ترامپ شاهد بودیم یک سری اقدامات در رابطه با تحریمها انجام میشود که با رویه عمومی تاریخی تحریمهای آمریکا همخوانی ندارد، ادامه داد:« به طور کلی وضع تحریمهای آمریکا در سطح سیاسی توسط کاخ سفید، وزارت خارجه و مقامات سیاسی تصمیمگیری میشد اما در سطح فنی چگونگی اجرای آن برعهده اوفک و وزارت خزانهداری بود. در دوره ترامپ اتفاقاتی را شاهد بودیم که نشان میداد گویا این نظم برهم خورده یا گویا کاخ سفید در وضع تحریمها به صورت مصداقی مداخله میکرد. » وی تاکید کرد:« به عنوان مثال آمریکا در دوره اوباما وقتی میخواست بانکها را تحریم کند همیشه دو، سه بانک را جدا میکرد و تحریم نمیکرد. هدف وی هم این بود که مجامع بینالمللی آمریکا را محکوم نکنند که مانع از ارسال کمکهای بشردوستانه و غذا و دارو به ایران شده است. هرچند این بانکها نمیتوانستند نیاز مملکت را پاسخ دهند اما توجیه آمریکا این بود. آن روزی که ترامپ تحریمها را علیه بانکهای ایرانی برگرداند و از برجام خارج شد به یکباره همه بانکهای ایران را ذیل تحریمها قرار داد. در آن زمان عجیب بود که چرا ترامپ انقدر به صورت افراطی به تحریم بانکها پرداخته است. » قنبری افزود:«وقتی در دوره بایدن فضا تغییر کرده است میتوان نتیجه گرفت کسانی که در اوفک راجع به تحریمهای ایران تصمیم میگرفتند یا دیگر مسئولیتی در آنجا ندارند یا دستشان برای اعمال این سیاستهای فشار حداکثری بسته است. »
به گفته این کارشناس، فشار حداکثری در دوره ترامپ به گونهای بود که انگار هیچ عقل و منطقی پشت آن نیست و روند تدریجی را هم شامل نمیشد. درواقع انگار میخواست به ایران بگوید یا باید مذاکره کند یا انتظار هر نتیجه سهمگینی را داشته باشد. این سیاست مختص دوران ترامپ بود و بعد از آن قابل انتظار بود با توجه به تغییر نگاه جمهوریخواهان و دمکراتها در قبال تحریمها، سیستم قبلی تحریمها در دوره اوباما بازگردد.
اثر تحریمهای روسیه بر ایران
همچنین این کارشناس درباره اثر تحریمهای روسیه بر ایران در وضعیت تحریم توضیح داد:«تحریمهای روسیه دو فاز دارد؛ در فاز اول علیه ایران است. به این صورت که ایران نفت را به کسانی میفروشد که فقط از ما نفت میخرند بعد یک فروشنده دیگر به اسم روسیه هم اضافه میشود که میگوید حاضر است نفت بفروشد و میشود رقیب ایران در بازار.»
وی افزود:« در این شرایط اگر چین یک خریدار جدی نفت ایران است چون روسیه از نظر جغرافیایی به چین نزدیکتر است و شاید بتواند با لولهکشی زمینی نفت به آنجا صادر کند شرایط بهتری برای فروش دارد.»
قنبری درباره فاز دوم گفت:« در فاز دوم روسیه تحریم شده اما چون روسیه و مخاصمه نظامی مسکو و کیف تبدیل به اولویت نخست واشنگتن شده، واشنگتن به دنبال راهی برای اعمال فشار بیشتر بر مسکو است. در این شرایط اگر آمریکا بخواهد فشار را بر روسیه افزایش دهد، باید کاری کند که روسیه نتواند نفت بفروشد. یک راه آن، راه رسمی و تحریم کردن است و یک راه دیگر این است که آمریکا این گزینه را بررسی کند که اگر ایران بتواند به خریداران مشترک بیشتر نفت بفروشد، روسیه نفت کمتری خواهد فروخت.» وی افزود:« در این صورت فشار بر ایران کمتر و بر روسیه بیشتر خواهد شد. البته این گزینهها را نمیتوان اثبات کرد اما اگر خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم میتوان گفت که اگر اولویت اول برایش خیلی مهم باشد این استدلال را خواهد داشت.»
کامل این گفتوگو را اینجا ببینید: