به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، رودوزی سنتی یکی از انواع صنایع دستی ایران است که در هر شهر با توجه به فرهنگ و آداب و رسوم آن منطقه، اسامی و انواع گوناگونی دارد، برای مثال سوکمهدوزی، گلاشرفی، سرمهدوزی و نقدهدوزی متعلق به اصفهان است و برای دوخت سنتی دیگر شهرها میتوان به بلوچدوزی، رشتیدوزی و پتهدوزی اشاره کرد.
این هنر با سوزن و قلاب و انواع و اقسام نخها سر و کار دارد که بسته به جنس و ابعاد سوزن، کار را برای هنرمند سخت یا آسان میکند، برخی دوختها آنقدر تمیز و باظرافت است که گمان میکنید یک ماشین آنها را نقش زده است.
اگرچه مدتی این هنر بیرونق بود، اما به تازگی از آن برای تزیین لباس، کفش و قاب استفاده میکنند، به دلیل گران بودن مواد اولیه و همچنین کار زیادی که میبرد، هزینه آن در نهایت زیاد است، این موضوع، نگرانی زیادی را میان هنرمندان رودوزی سنتی ایجاد کرده چرا که هم نگران تداوم این دوختهای اصیل هستند و هم نگران فروش آن.
از میان هنرمندان این صنعتِ دست سراغ مژگان همایونینژاد رفتم، او متولد ۱۳۴۶ در اصفهان است و از سال ۶۹ به صورت حرفهای دوختهای مختلف سنتی را کار کرده است، او از بچگی کنار مادر و مادربزرگش کار کرده، و علاقه مژگان همایونینژاد به کارهای دست، او را به سمت رودوزیهای سنتی سوق داده است.
علاقه و حوصله زیادش باعث شد، او در سن ۱۲ سالگی اولین تابلوی سرمهدوزیاش را بدوزد و مورد تشویق مدرسه و خانواده قرار گیرد، خانم همایونینژاد اکنون یک آموزشگاه دارد و در کنار کار در دانشگاه دوختهای سنتی تدریس میکند، گزارش زیر گفتوگو با این بانوی هنرمند است:
دلیلی که شاید آلزایمر، افسردگی و فراموشی را از زنان قدیمی دور میکرد
فارس: تاریخچه رودوزیهای سنتی در ایران به چه زمانی برمیگردد؟
همایونینژاد: در ایران بیش از ۱۷۰ رشته رودوزی سنتی داریم که تعدادی از این دوختها به اصفهان و مابقی به شهرهای دیگر تعلق دارد، دوختهای سنتی مثل سکمهدوزی، گلاشرفی، گلستارهای و نقدهدوزی شاید هر کدام به قبل از قاجار برمیگردد.
اگر میبینید زنان قدیمی آلزایمر، افسردگی و فراموشی نمیگرفتند، به این دلیل بود که وقتشان را با این دوختها سپری میکردند، چون روی تار و پود پارچه و شمارش دوختها تمرکز میکردند تا اولین دوخت با آخرین دوخت با هم تناسب داشته باشد و همین تمرکز باعث میشد مغز فعال شود و رشدش متوقف نشود، ولی الان جوان یک شماره تلفن را نمیتواند حفظ کند و حافظه خوبی ندارد.
روزهایی که بچهها کنار دست مادر و مادربزرگها، هنر آموزش میدیدند
فارس: اولین بار کدام دوخت سنتی را و در چه قالبی انجام دادید؟
همایونینژاد: مادر و مادربزرگم، هنرهای مختلفی را آموزش میدادند و از بچگی کنارشان کار میکردم ولی آرام آرام به رودوزی سنتی گرایش پیدا کردم و مداوم این کار را انجام دادم، اولین دوخت سنتی که سراغش رفتم سرمهدوزی بود که مختص اصفهان است و سال دوم راهنمایی اولین بار بود که به آن کار پرداختم و اولین بار یک قاب سرمهدوزی کوچک دوختم.
آن زمان قابهای سرمه خیلی مرسوم بود، آنقدر این قاب زیبا بود و همه دوستش داشتند که به صدا و سیما هدیهاش دادم، بعد از آن بود که بقیه دوختها را هم دوست داشتم تجربه کنم.
کاری که هم برای نسلهای آینده ماندگار است و هم درآمدش بد نیست
فارس: چه شد که این هنر را تاکنون ادامه دادید؟
همایونینژاد: درآمد کارهای صنایع دستی خوب نیست، اگرچه کاری اصیل است ولی کسی که وارد صنایع دستی میشود اگر به فکر درآمد باشد، نمیتواند در آن کار دوام بیاورد چون این کار دلی است و عشق میخواهد؛ یکی از دلایلی که در این کار دوام آوردم پشتیبانی زیاد همسر و همراهی دخترم بود، البته عشق و علاقه خودم به این کار هر روز مرا مشتاقتر میکرد.
بیشتر دوست داشتم کاری داشته باشم که برای نسلهای آینده ماندگار باشد، البته درآمدش هم بد نبوده ولی در کل عشق و علاقه، آدم را در این کار نگه میدارد.
جایی که هنر سنتی با علم روز تلاقی پیدا میکند
فارس: چند سال است در دانشگاهها تدریس میکنید؟
همایونینژاد: کارشناسی طراحی لباس خواندهام و کارشناسی ارشدم را در رشته پژوهش هنر گرفتم، حدود ۱۲ سال است که در دانشگاههای مختلف تدریس میکنم و دوختهای سنتی، لباسهای اقوام و لباسهای سنتی را به دانشجوهایم آموزش میدهم؛ دانشجویانی که توانایی و علاقه دارند، این رشته را ادامه میدهند.
کسانی که «سوزنهای خوبی» دارند کار سنتیدوزان را ادامه میدهند
فارس: وضعیت یادگیری این دوختهای سنتی چگونه است؟ آیا نسلی هست که این دوختهای اصیل را ادامه دهد؟
همایونینژاد: کسانی که حوصله ندارند اصلا نمیتوانند وارد این کار شوند چون یک دوخت کوچک سنتی ساعتها زمان میبرد، زمان زیادی طول میکشد تا بر پارچه سوزن بزنیم، همیشه میگویم: «سوزن بر چشم ما و بر پارچه فرو میرود.»
در این دوختها باید دقت زیادی داشته باشیم، برخی دانشجویان به خاطر رشته تحصیلی یا نمره درس را پاس میکنند و میروند ولی تعدادی از دانشجویانم انقدر کارشان عالی است و سوزنهای خوبی دارند که ماندگار میشوند و امید من نوعی به خودم این است که در آینده اینها جایگزین ما خواهند شد و راه ما را ادامه میدهند.
دوخت سنتی دیگر فقط به جانماز و گلهای رنگی محدود نمیشود
فارس: رودوزیهای سنتی چه کاربردهایی دارند؟
همایونینژاد: دوختهای سنتی در قدیم فقط برای رومیزی یا تابلو کاربرد داشت، ولی الان به پوشاک و روزمرگی جوانها اضافه شده، رودوزیهای سنتی روی مانتو، شلوار، روسری و… استفاده میشود و وقتی کاربردش بیشتر شود، علاقه بیشتری به دوختهای سنتی پیدا میکنیم.
دوختهای سنتی فقط در دوخت جانماز و گلهای رنگی محدود نمیشود، میشود با ایدههای زیبا این دوختها را با حفظ سنت، از سنتی به مدرن ارتقا داد و روی کارهای جدید مثل تاج عروس، لباس عروس و جهیزیه استفاده کرد.
صادراتی که به صفر رسیده
فارس: چه مشکلاتی بر سر راه شما بوده است؟
همایونینژاد: بعد از اینکه مدتی در آموزشگاه مادرم تدریس کردم از سال ۶۹ خودم آموزشگاه زدم، دغدغه اصلیام نبود بازار فروش است؛ اولین سوالی که دانشجوها و هنرجوهایم از من میپرسند این است که «حالا ما کجا میتوانیم این محصولات را برای فروش عرضه کنیم؟» دغدغه اصلی ما فروش است و اگر این دغدغه برطرف شود، هنرجوها و دانشجویان این رشته، نصف راه را طی کردهاند.
سالهای قبل از کرونا و قبل از تحریمها با هند سرمهدوزی کار میکردم که فروش و سود خوبی داشت، در کنارم دوزندههای زیادی دوخت میزدند، مدتی را هم با دوبی، قطر و عمان کار کردم اما همه اینها مقطعی بوده چراکه تحریمها باعث میشد پول به ما نرسد، خیلی اوقات جنس به آن طرف میرسید ولی پول به ما نمیرسید و من خودم باید پول را با کلی خسارت دریافت میکردم.
بیشتر کارهایم مربوط به فرهنگ ایرانی است، برای مثال شعرهای فارسی را دوخت زدم، در یکی از نمایشگاههای خارجی یکی از اقوام کارهایم را برده بود و برایم تعریف میکرد که برای خارجیها جالب بود که شعر را دوخت زدهام و از این کار استقبال کردند.
کرونا، برای ما یک توقف کامل کاری بود و الان هم آنقدر وضعیت اقتصادی بد است کسی توانایی اینکه بخواهد جنس بخرد دپو کند تا زمانی به خارج بفرستد را ندارد، برای همین اگر بگویند فردا نمایشگاهی در عراق است، نمیتوانم در نمایشگاه حضور پیدا کنم چون از هر محصول حداقل ۱۰ عدد برای عرضه در نمایشگاه ندارم.
اگر مواد اولیه را تهیه کنیم میتوانیم محصولات زیادی را دپو کنیم تا بتوانیم با حضور در نمایشگاههای خارجی محصولات زیادی برای فروش داشته باشیم نمیتوانیم با یکی دو کار نمایشگاه خارجی حضور پیدا کنیم و این توانایی را نه من و نه هیچ کدام از همکاران و هنرجوها ندارند که ۱۰ تا از کار رومیزی، ۱۰ تا تابلو، ۱۰ تا کوسن، داشته باشیم بگذاریم کنار که مثلا اگر نمایشگاه گذاشتند ببریم که آیا فروش برود یا نرود.
صادراتش اکنون به صفر رسیده و سفارشاتش به دلیل گرانی مواد اولیه، نصف شده است.
فارس: بسیاری از هنرمندان از تاثیر فوقالعاده هنردرمانی بر بیماران میگویند، شما چه تجربهای در این زمینه داشتید؟
همایونینژاد: حتی به محض ورود به آموزشگاهم همه میگویند چقدر اینجا آرامش خاصی دارد، هنرجویانی را داشتم که افسردگیهای شدیدی داشتند و واقعا آموزشگاه، برایشان یک مامن و محل آرامش بود، خودشان میگویند چقدر قبلا هر روز قرص میخوردیم و الان کار انجام میدهیم، هنر مایه آرامش است و باعث میشود انسان از افکار منفی رهایی یابد.
فارس: با توجه به تدریس شما در دانشگاه در خصوص لباس اقوام، اصفهانیها در گذشته لباس مخصوصی داشتند؟
همایونینژاد: هر کدام از شهرهای ما لباسهای ویژه و خاص خودشان را داشتند، اصفهانیها لباس خاصی نداشتند ولی لباس ارامنه و زرتشتیها طراحی خاص خودش را داشته است، لباسها متناسب با آب و هوا طراحی میشده و جنسشان طوری بود که کمترین آسیب را به محیط زیست میزد ولی الان یک دختر نوجوان آن را نمیپوشد طبق سلیقهاش نیست.
ترمهای قبل از استانداردهای لباس اقوام در مانتوها استفاده کردم که مانتو ویژگی لباسهای بلوچ، ارامنه، زرتشت یا لباسهای کرد را داشته باشد ولی ویژگیهای امروزی که قابل پوشیدن در جامعه باشد را نیز داشته باشد واین کار مورد استقبال جوانها قرار گرفت، چون دیدند هم میشود لباس سنتی باشد، هم پوشیده باشد و معیارهای ایرانی اسلامی را داشته باشد و هم میتواند نشانهای از فرهنگ غنی ایران باشد.
گزارش از: فائزه سراجان
پایان پیام/۶۳۱۲۴/