به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، رابطه هر ملتی با ادبیاتش ناگسستنی است و زمانی که به تاریخ دیرینه کشورمان نگاه میاندازیم، شاهدیم که همواره ادبیات شفاهی از نقاط طلایی و ماندگار در انتقال سینه به سینه مفاهیم به حساب میآید؛ قامت و دیرینه شعر فارسی بلند است و زندگی ایرانیان از دیرباز با این عنصر طلایی آمیخته است خصوصاً زمانی که پای احساسات در میان باشد در همین راستا غرور ملیمان در اوج پیروزی به سرود ملی گره میخورد، همبستگیمان در دوران دفاع مقدس را شعر تقویت میکند و در ایامی مانند روزهای سوگواری اباعبدالله، شعر مادرِ غمهای بزرگ است و غممان را تسکین میدهد و از سمتی گریههای شبانه کودکیمان را لالایی که خود گونهای از شعر است، آرام میکند.
با چنین کارنامه درخشانی، میتوان گفت که ایران زمین مهد شعرای نامدار و بزرگ است و شاید کمتر دیاری بتوان یافت که دارای چنین ویژگیهایی باشد؛ شاعرانی مانند حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی و صائب در قلههای شعر و شاعری ایستادهاند و میتوان گفت گوی سبقت را از دیگران ربودند؛ این شعرای بزرگ با بهرهگیری از مفاهیم دینی و معنوی، عالیترین و در عین حال لطیفترین مضامین را به زبان شیوا و دوستداشتنی شعر به جامعه هدیه دادند و با این امر نقش بهسزایی در ارتقا فرهنگ و اخلاق مردم جامعه داشته و دارند.
در همین باره به گفتوگو بامحمدابراهیم ایرجپور دانشیار ادبیات و زبان فارسی و عضو هیات علمی دانشگاه نشستیم و صحبت خود را با اشاره به اهمیت شعر در جامعه آغاز و اظهار میکند: شعر ماحصل آمیختن فکر، اندیشه، خیال و باریکبینی است؛ انسان دارای دو بعد روحانی و جسمانی است و در این راستا در اندیشه همگان، روح دارای اولویت بیشتری است.
وی با یادآوری اینکه ما به جسم و غذای جسم توجه ویژهای داریم اما از روح غافیلم در حالی که روح نیاز به پرورش، بالندگی و خوراک دارد، ادامه میدهد: همانطور که خوراک جسم در گرو خوردن و آشامیدن است، روح نیز دارای دو غذای مهم دین و معنویت و هنر است که بهترین تجلی هنر در شعر است و این امر جایگاه واقعی شعر را نشان میدهد.
حداقل نیمی از ۱۰ شاعر برتر جهان، ایرانی هستند
ایرجپور با اشاره به جایگاه شعر در تمدنسازی ایران تصریح میکند: اگر به بررسی جوامع و کشورهای مختلف بپردازیم، ایران یکی در تولیدات فکری در قالب شعر یکی از سرآمدان جهان است و از ۱۰ شاعر برتر جهان، حداقل ۵ نفر آنها ایرانی هستند و نام آنها در جهان مورد ستایش است اما از آنها غافل هستیم.
این عضو هیات علمی دانشگاه یادآور میشود: ای کاش مردم و مسؤولان توجه بیشتری به ادبیات داشتند زیرا این امر میتواند جامعه را به پیشرفت برساند، اگر فرهنگ را بهدرستی در جامعه گسترش دهیم جامعهای خواهیم داشت که رشد آن با دیگر جوامعوقابل مقایسه نخواهد بود.
وی با بیان اینکه وقتی که نگاهی به گذشتگان میاندازیم، شاهدیم که به شعر و ادبیات توجهی ویژه داشتند اما امروز تکنولوژی ما را از داشتههای فراوان خود دور کرده است، عنوان میکند: امروزه به قدری مشغول زندگی دنیوی خود شدهایم که از معنای دین دور شدیم، معنای دین همان مفاهیمی است که در کلام شاعران نیز عنوان شده است.
با اصلاح فرهنگ، جامعه متحول خواهد شد
ایرجپور ادامه میدهد: بخش عمده بحث باید در سیاستگذاریها رقم بخورد و در این راستا شاهدیم رهبر انقلاب به تمام دولتها موضوع فرهنگ را تذکر دادهاند زیرا اگر فرهنگ درست شود یک جامعه متحول میشود و در این راستا موضوع خانواده نیز اهمیتی ویژه دارد.
این عضو هیات علمی دانشگاه با تأکید بر اینکه ادبیات راه درست زیستن را به ما میآموزد اما این راه الزاما پولدار شدن نیست، میگوید: هر یک از شاعران ما، ستارههای درخشان هستند و اگر شخصی قصد درست زندگی کردن دارد باید ادبیات بخواند تا رشد پیدا کند.
یکی از شاعرانی که در ابتدای این گزارش نیز از او یاد شد، «صائب تبریزی» است که در تقویم کشورمان دهم تیرماه بهنام او نامگذاری شده، شاعری که در اصفهان زندگی میکرده و در همین شهر هنرپرور مدفون است اما شاید گاهی اوقات در میان مردم همین شهر نیز کمتر شناخته شده باشد.
وقتی که به جستجو درباره صائب بپردازیم، بیشتر منابع خبر از تبریزی بودن صائب میدهند و در ادامه اینطور بیان کردهاند که:
خانواده صائب جزو هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول صفوی از تبریز کوچ کرده و در محله عباسآباد اصفهان ساکن شدند و این مردم را تبارزه (تبریزیهای) اصفهان مینامیدند؛ صائب در اصفهان به آموختن علوم عصر پرداخته و در جوانی به حج رفت و در بازگشت به مشهد سفر کرد؛ او در سال ۱۰۳۴ ه.ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت و در سال ۱۰۴۲ ه.ق به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید و شاه عباس دوم صفوی به او مقام ملکالشعرایی داد.
این در حالی است که مصطفی هادوی (استاد شهیر اصفهانی) با اشاره به نقل قول استادش صغیراصفهانی در این باره نظر دیگری دارد؛ وی معتقد است مردم اصفهان به خاطر وجود صدها چهره بنام در دورههای تاریخی که داشته است در میان خانه، صاحبخانه را گم کردند و این در حالی است که صائب ۲ هزار تک بیتی در مورد اصفهان دارد.
صائب از هند مجو عشرت اصفاهان را
فیض صبح وطن از شام غریبان مطلب
به جای لعل و گوهر از زمین اصفهان صائب
به ملک هند خواهد برد این اشعار رنگین را
اصفهان چشم جهان گر نیست صائب از چه رو سرمه نتوانست از خاک صفاهان بگذرد؟
صائب؛ اصفهانی یا تبریزی؟
وی همچنین خاطره استادش را تعریف میکند که روزی صغیر اصفهانی خواب صائب را میبیند و از وی میپرسد که «من واقعاً نمیدانم شما تبریزی هستید یا اصفهانی؟ و پاسخ جالب توجه صائب در عالم خواب جالب است که گفته است «من نه اصفهانی هستم نه تبریزی، من جهانی هستم».
صائب اشعار بسیاری سروده، بهگونهای که او بعدها بهعنوان شاعری کثیر الشعر شناخته شد؛ طبق گفته کارشناسان او درمجموع بین ۶۰ هزار تا ۱۲۰ هزار بیت شعر سروده که اکثر آنها در قالب غزل است اما او حدود چهار هزار بیت در قالب قصیده، یک مثنوی کوتاه و البته ناقص به نام «قندهار نامه» و چند قطعه نیز سروده است، همچنین ۱۷ غزل به زبان ترکی در آثار صائب دیده میشود دیوان غزلیات صائب تبریزی ۱۸۰ شعر دارد که توسط علی مصطفوی جمعآوری و تدوین شدهاند.
ایرجپور در بخشی دیگر از این گفتوگو با اشاره به سالروز بزرگداشت صائب میگوید: تاریخ تولد و وفات گذشتگان اکثرا بهدرستی ثبت نشده اما نام صائب به حروف ابجد حساب و در همین راستا صد و سومین روز سال برای بزرگداشت صائب انتخاب شد.
صائب، در قله سبک هندی ایستاده است
وی با بیان اینکه پدر صائب در تبریز تاجر بود و به اصفهان که در آن زمان پایتخت بود، مهاجرت کرد و رشد صائب در اصفهان رقم خورد، عنوان میکند: در دورهای که صائب میزیست، همزمان با سبک هندی یا اصفهانی بود که صائب قله این سبک به حساب میآید.
این عضو هیات علمی دانشگاه با بیان اینکه عموی صائب شمسالدین تبریزی بود که در خط مهارت زیادی داشته و صائب در نزد او خطاطی را فرا میگیرد و در ادامه به سفرهای زیادی میرود، خاطرنشان کرد: صائب پس از حج با حاکمان افغانستان آشنا میشود و مدتی در آنجا و ۷ سال در هند بود و پس از آن به اصفهان باز میگردد و در دربار شاه عباس دوم بهعنوان ملکالشعرا حضور داشت و پس از وفات او، در ابتدا مزارش بهدرستی مشخص نبود اما جلالالدین همایی با تحقیقات فراوان مزار او را پیدا کرد.
وی با بیان اینکه شیوه صائب، شیوه خلاقانه در خلق مضامین بود و او یک مثنوی بهنام قندهار نامه دارد اما اهمیت او به غزلیاتش است، توضیح میدهد: خلاقیت ذهنی صائب در ایجاد مفاهیم نو باعث شد در آینده شاعران برای تقلید از او به انحطاط و خلق مضامین سست بروند در این راستا پیش از سبک هندی گروهی از دلسوزان، سبک هندی در اصفهان راهاندازی کردند و از این سبک روی گردان شدند، در دوران قاجار شاهد دوره بازگشت بودیم و همین امر باعث شد به صائب توجه خاصی نشود تا اینکه در ادامه توجهی ویژه به او شد و صائب به همگان شناخته شد، او در ایجاد مضامینی هم با گذشتگان توجهی ویژه داشت و هم اثرگذاری زیادی داشت.
غزلهای خوب و درجه یک صائب تبریزی
به گزارش فارس، در طول تاریخ معاصر برخی از علاقهمندان به فرهنگ و هنر، مدتی را صرف صائب و شعرهایش کردهاند اما در میان این افراد میتوان رهبر معظم انقلاب را مهمترین احیاگر شعر صائب و دیگر شاعران سبک هندی دانست و زمانی که نگاهی به بیاناتشان در این باره بیندازیم، شاهد تصدیق این امر هستیم؛ سالیان سال است( بهجز ایام درگیری کشور با بیماری کرونا) که رهبر انقلاب در شب پانزدهم ماه رمضان میزبان جمعی از شاعران میشوند و ساعات نسبتاً زیادی را به شنیدن حرفها و اشعار شاعران و سخن گفتن با آنان میگذرانند یکی از شعرای مورد علاقهی رهبر انقلاب، صائب تبریزی است که بارها و در دیدارهای گوناگون، شعر این شاعر قرن یازدهم هجری مورد تمجید ایشان قرار گرفته است.
«غزلهای خوب و درجه یک صائب تبریزی … شاعر بزرگِ مضمونساز… شعرهایی که در دلها اثر میگذارد … شعرهای اخلاقی … شعرهای معرفتی … شعرهای عرفانی … غزلیات نصیحتآمیز و اخلاقی … مضامین بسیار پختهای که دلها را روشن میکند … شاعری که معرفت و حکمت شاعرانه او را به قله رسانده … یک معرفت دینی عمیق در دیوان صائب میبینید..» اینها تنها بخشی از آن چیزی است که میشود در کلام رهبر انقلاب در مورد صائب مشاهده کرد. شاید اوج این توصیفها در این سخن باشد که «بعد از حافظ، هیچ غزلسرایی به عظمت صائب نیامده است. بعد از رودکی، هیچ شاعری به تعداد صائب شعر نگفته است؛ دویست هزار بیت شعر دارد. البته شاعرِ حسابی که بشود روی شعرش ایستاد و از شعرش دفاع کرد، مورد نظر است».
ما هنوز چشم به راه رسیدن «صائب»ها هستیم
رهبر انقلاب در دیدار رمضانی شعرا در سال ۱۳۹۰ فرمودند: «ما هنوز چشم به راه رسیدن «صائب»ها و «محمدجان قدسی»ها و «نظیری»ها هستیم. من نمیخواهم مبالغه کرده باشم. اینجور نیست که ما بگوییم حالا چون دورهی خودمان را با آن دوره تشبیه میکنیم، [به لحاظ کمیت] پس امروز ما صائب داریم، یا کلیم داریم، یا نظیری داریم، یا طالب آملی داریم، یا محمدقلی سلیم تهرانی داریم؛ نه، انصافاً هنوز کار دارد تا اینکه شعرای ما به آن رتبهی عالیِ ممتازِ کمنظیرِ شعریِ کسانی که اسم آوردم و دیگرانی که الی ماشاءاللَّه زیادند، برسند» که البته این چشم به راهی امیدوارانه است، همانطور که ایشان در سال ۱۳۶۹ در دیدار شاعران فرمودند: «اگر کسی بگوید که ما کجا و حافظ کجا، ما که حافظ نمیشویم، باید گفت که اگر حافظ و سعدی و مولوی و فردوسی نمیتوانید بشوید، سلمان ساوجی و صائب تبریزی که میتوانید بشوید؛ اگرچه من صائب را کمتر از آن اولیها نمیدانم. به نظر من مایههای استعدادی در این حد هست که در ردههای جوان، یک شاعر ماندگار تاریخ داشته باشیم. البته این شرایطی دارد.»
پایان پیام/۶۳۱۰۶