علیرضا چیذری؛ بازار: مافیای درمان به قدری مخوف شده که جلوی دست بعضی از پزشکان را در شهرستان ها گرفته است. این درحالی است که ما فقط با گسترش بیمارستان ها نمی توانیم ورود مریض به تهران، مرکز و برخی از شهرها بگیریم. بنابراین نیازمان این است که متخصصان در آن شهرها ابزار و امکانات لازم را داشته باشند تا بتوانند دانش شان را به مرحله اجرا در بیاورند.
ما در عمل هایی که یک زمانی عمل های پرریسک بوده به سمت نوعی از روش های درمان کم تهاجمی تر و کم ریسک تر و ماندگارتر رفته ایم؛ برای مثال وقتی دریچه قلب بیولوژیک، دریچه گاوی و خوکی را برای میترال قلبی جایگزین کردیم عمر مریض به صورت متوسط محدود به عمر این دریچه که پنج تا هفت سال بود می شد. بنابراین یا مجدد نیاز به پیوند دریچه احساس می شد و یا اینکه بیمار از دست می رفت.
این درحالی است که امروزه از سیستم های بسته همچون آنژیوگرافی استفاده می شود که طی آن دریچه های مکانیکالی را به نام سیستم های تاوی کارگذاری می کنند که با بهره مندی از آن طول زمان جراحی و نقاهت را به یک روز و ۲ روز کاهش می دهند و بیمار هم تقریبا یک عمر طبیعی خواهد داشت.
ما این را منحصرا در یکی ۲ مرکز به صورت آموزشی انجام دادیم که اگر هم بخش خصوصی بخواهد به این حوزه ورود کند با توجه به اینکه از بیمه خارج و هزینه های آن گران می شود بهره مندی از آن امکان پذیر نیست.
برای مثال در ۲ شهرستان شمالی ۲ پزشک حاذق تا آمدند این کار را شروع کنند کالا به آنها داده نشد؛ شرکت واردکننده به آن ها اعلام کرد که نمی تواند کالایی به آن ها بدهد؛ چون آقایی که سال ها است بر صندلی نشسته و استاد خطاب می شود اجازه نمی دهد این تجهیزات به کسانی که دوره و آموزش دیده اند و تخصص دارند و مریض ها را به سمت خودشان و مراکز شان جذب کنند برسد.
این هم یک مافیا است، مافیایی عظیم که هم تجهیزات پزشکی و هم شرکت را کنترل می کند و هم پزشک را فراری می دهد. پزشکی که علم این کار را دارد و می تواند علم ش را در تهران و یا حتی در کشورهای همسایه همچون آذربایجان، ارمنستان، تاجیکستان و غیره ارائه کند و می بینیم که پزشکان ایرانی نیز در این کار خیلی موفق هستند.
چرا نمی گذاریم این کار را در شهرستان ها انجام دهند؟ همه شان آنژیوپلاستی، آنژیوگرافی و جراح قلب باز دارند و اگر خدایی نکرده حادثه ای برای بیمار رخ دهد حتما باید به همین ۲ مرکز مراجعه شود و نباید جای دیگری بروند که کارگذاری این دریچه انجام شود؟
گره این ماجرا کجاست؟ اینجا است بازنشستگی لازم و واجب است و کسی که ۳۰ سال خدمت کرده نباید ریاست را ادامه دهد و باید در حد مشاور، هیئت علمی و این ها فعالیت کند و بگذارند افراد جدیدی بیایند و فکر های تازه شان در مجموعه حضور یابند نه اینکه خودشان را مرجع نشان دهند و درمان را انحصاری کنند. این ها خیلی اشتباه است.
ما در سال های گذشته مافیای استنت و ارتوپد داشتیم و مقاومت می کردند جز چند مارک مشخص مارک دیگری نیاید. رئیس انجمن ارتوپدی آن دوره هم می گفت فقط واردات نسخه آمریکایی تا جایی این موضوع ادامه یافت که آمریکایی ها نیز قیمت هایشان را به اوج رساندند و شهرستانی ها نتوانستند از آن ها استفاده کنند. بالاخره انحصار قدری شکست و مارک های اروپایی، هندی و چینی به کشور آمد که چندان هم کیفیت شان فرقی نداشت اما قیمت ها را ۵۰ تا ۷۰ درصد شکاند. همچنین تا زمانی که دوست یکی از همین آقایان استنت آمریکایی می آورد آن مرکز درمانی تمام استنت هایش آمریکایی شده بود.
روزی که نمایندگی استنت آمریکایی را از دست دادند، آن مرکز هم دیگر از استنت آمریکایی استفاده نکرد و الان هم که همان فرد استنت چینی می آورد مرکز مذکور تمامی فاکتورهایش چینی شده است. نکته جالب اینجا است که یک زمانی همان فرد می گفت استنت چینی خوب نیست و استفاده نمی کند اما الان چون شریک پسر برادرش و خواهرزاده اش در آن شرکت کار می کنند استنت های چینی هم خوب شد.
برای بنده چینی، آفریقایی، هندی و غیره فرقی ندارد فقط اینکه حداکثر کیفیت را پاس کند و گواهی استاندارد را بگیرد کافی است اما اینکه می آیند و حرف های متناقض می زنند و مافیای بسته ای برای خودشان ایجاد می کنند ایراد دارد. تمام عمرشان استاد و کرسی دار است تا اینکه بالاخره ارگان های نظارتی و یا فانی بودن عمر بتواند او را از صندلی جدا کند وگرنه به نظر می رسد این رویه ادامه خواهد داشت.
تمام پزشکان شهرستان ها و حتی تهران از اقدامات این فرد دچار ناراحتی شده اند و این درست نیست. مسئله ای که عین همان را در تشکل های بخش خصوصی هم می توان دید. مسئله ای که می تواند باعث افزایش سیر مهاجرت متخصصان هم شود. البته نه به صورت کامل اما بخشی از آمار را به خود اختصاص می دهد. برای مثال یک پزشک از گذاشتن یک استنت در رگ ۳۰۰ هزار تومان دریافت می کند اما اگر همان را بخواهد دریچه تاوی بگذارد، می تواند ۴ میلیون تومان دریافت کند. علاوه بر این، پزشکی که مریض تخصصی دارد و احساس خود بلوغی می کند.
تصور کنید راننده خطی باشید که مستقیم از میدان امام حسین به میدان آزادی می روید، به طور حتم بعد از مدتی دچار خمودگی و درجا زدگی می شوید تا اینکه بیایند بگویند شما که خلبان هستی می توانی با بوئینگ پرواز کنی. می دانید چه رشد روحی ای دارد؟ آن ها دوره این کار را دیده اند و بهترین کار ورزهای این کار هستند و مثل این است که مجبور شوند به جای بوئینگ با ژیان رانندگی کنند. درآمدش کم می شود و ذوق شان کشته خواهد شد و حالت افتخار و یقینی که در دل دارد از بین می رود.
یکی از آفت های بزرگ این طرح این است که یک فوق تخصص قلب و عروق تربیت می کنند و بعد او را به منطقه ای می فرستند که اصلا آنژیوگرافی ندارد و باید بنشیند کار یک پزشک عمومی را انجام دهد. این درحالی است که پزشکان عمومی شریف مان هم همین کار را می تواند در آنجا به درستی انجام دهند. فرد متخصص هم باید به منطقه ای بفرستند که آنژیوگرافی دارد نه اینکه به جایی بفرستند که هیچ کاری نکند و آنچه که آموخته است را هم فراموش کند.
کسانی که این تصمیمات را می گیرند متاسفانه حتی بلد نیستند یک شیت آنژیوگرافی را درست جا بزنند بعد دریچه تاوی را انحصاری می کنند تا به اندازه کافی مرکز شان مریض داشته باشد. این درحالی است که فوتی های بیمارستان شان را نگاه نمی کنند که چقدر در مقایسه با مراکز دیگر بالا است.
قانون بقای انرژی با قانونی بقای کرسی و مدیریت آقایان انجمن های علمی، انجمن های پزشکان و غیره متفاوت است و امیدوارم از جناب رئیس جمهور و جناب وزیر بهداشت فارغ از پیوندهایی که در کابینه وجود دارد یک تحول و شجاعتی را ببینیم که این وضع را تغییر دهند. اگر هم تغییر نیابد از طریق نهاد قضایی ورود خواهیم کرد و به عنوان یک مومن، ایرانی و دغدغه مند وارد عمل خواهیم شد و گزارش های خودمان را به مراجع قضایی ارائه خواهیم داد تا باعث تحول در کرسی های همیشه اشغال شده توسط عده ای خاص شویم.
* عضو هیئت مدیره انجمن ملزومات و تجهیزات پزشکی مرآت