در این نوشته به نقش ارز در ساحت بینالملل و حقایق آماری این حوزه اشاره شده و تفسیر مختصری از دادهها و روندهای آتی صورت پذیرفته است.
سالهاست جایگاه دلار در اقتصاد جهانی به علت اندازه اقتصاد ایالات متحده آمریکا، همچنین پایداری و بازبودن ورود و خروج سرمایه تثبیت شده بود. وقایع اخیر از جمله شیوع ویروس کرونا و تحریمهای روسیه پس از جنگ اوکراین، تحولاتی را در نظم مالی اقتصاد جهانی رقم زده است. با مروری بر دادههای ذخایر بانکها و نهادهای مالی جهانی میتوان مشاده کرد، نقش دلار همچنان پررنگ بوده، اما برخی روندها در این خصوص برای ایالات متحده، نگران کننده است.
در سالهای اخیر، کشورهای مختلف دنیا برای اینکه خود را از سیطره مرجعیت دلار در مبادلات بینالمللی خارج کنند به مبادله با ارزهای ملی روی آوردهاند. این عامل باعث شده مرجعیت جهانی دلار تضعیف شود و پول پرقدرت آمریکا نیز به همراه سایر عناصر قدرت آن رو به افول برود. سقوط دلار در حالی با سرعت زیاد پیش میرود که روند تضعیف آن، پایان ابرقدرتی آمریکا را نوید میدهد.
کارشناسان اقتصاد بینالملل سالهاست پایان سلطه دلار و از بین رفتن نظام انحصاری تکارزی را هشدار میدهند و حالا این مهم ملموستر شده است.
میلتون فریدمن، دانشمند حوزه اقتصاد پولی معتقد است؛ تاریخچه اقتصاد پولی نشان میدهد که هیچ ارزی برای همیشه سلطنت نخواهد کرد و در آخرین اظهارنظر رسمی خود درخصوص بحران فروپاشی دلار میگوید: «مانند هر ارز مرجع دیگری، تاریخ انقضای سیطره دلار بر اقتصاد بینالملل بهزودی فرا خواهد رسید. همان فشارهایی که فرانک فرانسه را در قرن نوزدهم و پوند انگلیس را در قرن بیستم از بین برد، دلار را در قرن بیست و یکم از بین خواهد برد. چه چیزی باعث شد که بانکهای مرکزی جهان در سال ۱۹۱۹ از پوند انگلیس برای معاملات خود استفاده نکنند؟ در درجه اول بدهی خارجی بالای بریتانیا. دولتها با گذشت زمان با توجه به میزان فزاینده بدهی خارجی بریتانیا، تولیدات اقتصادی رو به افول و این واقعیت که پوند نه با طلا، بلکه با این باور که ارزش آن پشتوانه میشود، اعتماد و اعتبار خود را به این واحد پولی مرجع جهانی از دست دادند.»
او میافزاید: «امروز، وضعیت بدهی خارجی ایالات متحده در شرایط بسیار بحرانیتری از ۱۹۱۹ بریتانیا قرار دارد و همچنان هم با شتاب بالا، به قرض گرفتن خود ادامه میدهد؛ بنابراین کشورها با سرعت در حال از دست دادن اعتماد خود به ثبات دلار هستند. البته مشکل فعلی جهان این است که هنوز گزینه مناسب دیگری به قدرت و مرجعیت دلار ندارد وگرنه پیشبینی سقوط دلار در بازه زمان کوتاهتری محقق میشد.»
برای تشریح موضوع، نخست لازم است مرور کوتاهی بر مفهوم پول و کاربرد آن شود. هر پول یا ارزی برای رفع چهار نقش اساسی به وجود آمده و نیازهای اقتصادی-اجتماعی جوامع را در این قالب برطرف میسازد. کارکرد پول و ارز عبارتند از؛ ۱. وسیله حفظ ارزش ۲. واسطه مبادله ۳. وسیله سنجش ارزش ۴. وسیله پرداختهای آتی.
ذخایر خارجی جهان و نقش حفظ ارزش
یکی از معیارهای اعتماد و نمادی از وظیفه حفظ ارزش ارزهای بینالمللی؛ سهم ارز در ذخایر خارجی نهادهای مالی همچون بانکهای مرکزی است. با توجه به آمارهای منتشره صندوق بینالمللی پول، تسهیم ارز از ذخایر خارجی جهان در فصل دوم سال ۲۰۲۳ به ترتیب، از این قرار است که سهم دلار آمریکا، یورو، ین ژاپن و پوند انگلیس از کل ذخایر خارجی به ترتیب ۵۸.۸، ۲۰، ۵.۴ و ۴.۹ درصد بوده است.
بررسی روند تحولات ارزهای بینالمللی در حیطه ذخایر خارجی نشان میدهد، در قرن ۲۱ میلادی (از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۲) سهم دلار آمریکا در ذخایر خارجی سقوط ۲۲ درصدی را تجربه کرده است. دلار آمریکا در میان تمامی ارزها، ضعیفترین عملکرد را در توسعه یا حفظ سهم خود داشته و به عبارت دیگر، در این دوره سهم دلار از ذخایر خارجی به طور متوسط، سالانه ۰.۸ درصد کاهش یافته است.
همچنین سهم سایر ارزها (به غیر دلار آمریکا، یورو، ین ژاپن، پوند، یوان چین) در دوره مذکور، ۷۸ درصد افزایش یافته و عملکرد آن توانسته بیشترین افزایش سهم را پس از پوند انگلیس با افزایش ۴۱ درصدی به ثبت رساند. به عبارت دیگر، سهم سایر ارزهای غیرمتعارف، رشد متوسط سالانهای معادل ۶.۴ درصد در طی دوره ۲۳ ساله داشته است.
نکته قابل توجه آن است که از کل اوراق خزانهداری قابل مبادله آمریکا، ۳۱ درصد آن توسط سرمایهگذاران سطح جهان (مقامات دولتی و خصوصی) نگهداری میشود، ۴۸ درصد آن در بخش خصوصی داخل آمریکا و نهایتا ۲۱ درصد در ذخایر خارجی فدرال رزرو آمریکا است.
به گزارش فدرال رزرو در ماه ژوئن، سهم اوراق خزانهداری نگهداری شده توسط سرمایهگذاران خارج از ایالات متحده آمریکا اکنون نسبت به سال ۲۰۱۴، به میزان ۵۰ درصد افت کرده و در حال حاضر سهم آن تقریبا با سهم یورو، ین ژاپن و پوند انگلیس برابری میکند.
وظیفه واسطه مبادله و سنجش ارزش ارز در لباس تجارت جهانی
کاربرد ارز در مبادلات بینالمللی میتواند نشانی از ثبات و قابل اتکا بودن پول باشد. به استناد گزارش بانک مرکزی اروپا، دلار ایالات متحده در صورتحسابهای تجاری جهان سهمی ۴۰ درصدی داشته؛ با اینکه سهم تجارت آمریکا از کل تجارت جهانی ۱۰ درصد است. سهم دلار ایالات متحده از تجارت جهانی، در قارههای مختلف جهان بسیار متفاوت است.
در سال ۲۰۲۲، سهم دلار ایالات متحده از مبادلات تجاری قاره آمریکا، سهمی ۹۶ درصدی و در قاره اروپا سهم آن ۲۳ درصد بوده است. بدین ترتیب دلار ایالات متحده در قاره آمریکا و اروپا به ترتیب بیشترین و کمترین نفوذ را داشته است.
در سال ۲۰۲۲، پس از قاره اروپا، کمترین نفوذ دلار آمریکا در قاره آسیا-اقیانوسیه مشاهده شده است. سهم دلار از کل صورتحسابهای این قاره ۷۴ درصد بوده، اما ویژگی بارز قاره آسیا، حضور گسترده ارزهای محلی در تجارت است، طوری که سهم ارزهای محلی ۲۱ درصد سهم کل صورتحسابهای تجاری صادر شده را شامل میشود.
با مشاهده روند زمانی تغییرات سهم دلار آمریکا تا سال ۲۰۲۰ میتوان کاهش تدریجی استفاده از دلار را علیرغم ثبات سهم تجارت آمریکا، پس از سال ۲۰۱۲ مشاهده کرد. میتوان حقایق آماری مذبور را در نمودار ۶ مشاهده کنید.
برای بررسی بهتر نقش دلار در مبادلات جهانی، فدرال رزرو شاخص کلانی را از به کارگیری ارزهای جهانی طراحی کرده است. گرچه نقش غالب دلار در ساحت تجارت و مبادلات بینالملل غیرقابل انکار است، اما با توجه به خود مختاریهای ایالات متحده آمریکا و اهرم کردن نهادهای مالی جهانی برای پیش برد اهداف سیاسی خود، در نهایت با اقدامات خود به تضعیف جایگاه دلار دامن زده است.
روند نزولی سهم دلار در مبادلات جهانی از سال ۲۰۱۵ شروع شده و با شدت بیشتری پس از سال ۲۰۲۰ ادامه پیدا کرده است. مهمترین حادثهای که در حوالی سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰ رخ داده، جنگهای اوکراین و روسیه بوده است.
در این بین، میتوان جهش کاربرد یوان چین در دو سال اشاره شده را همزمان با سقوط دلار مشاهده کرد.
نکته اساسی که در نوسانات یورو آشکار است، افزایش بکارگیری پس از ۲۰۱۵ و کاهش آن پس از سال ۲۰۲۰ است؛ اما روند کلی کابرد یورو در قرن ۲۱ میلادی ثابت و نزولی است.
بدین ترتیب، استنباط میشود، گرچه نقش دلار آمریکا در مبادلات جهانی پررنگ است، اما به سرعت جایگاه آن با یوان چین و سایر ارزهای محلی در حال جایگزینی است.
ایجاد بدهی و تعهدات در قالب پرداختهای آتی
تعهد به پرداخت و قابلیت ایجاد بدهی یکی از نقشهای اساسی و کلیدی پول است که میتوان به وسیله آن تعهدات به پرداخت را به زمانی دیگر در آینده منتقل کرد. میدانیم هر تعهد به پرداختی یک مدعی دارد و بدین طریق باید در خصوص بررسی پرداختهای آتی به دو بخش اشاره شود؛ یکی تعهدات (بدهی) و دیگری مطالبات است.
تعریفی وجود دارد که مطالبات و تعهدات را تنها در قالب سپردهها و وامهای بانکی تعریف میکند. در ادامه با چنین تعریفی به بررسی وضعیت بدهی و مطالبات بینالمللی دلار آمریکا و ارزهای بینالمللی پرداخته شده است.
به استناد آمارهای منتشر شده فدرال رزرو، در سال ۲۰۲۲، سهم دلار از مطالبات بانکی بینالمللی ۵۸ درصد بوده، اما سهم آن در تعهدات بانکی بینالمللی ۶۱ درصد است.
چالشهای پیشروی دلار آمریکا از زبان فدرال رزرو
در تاریخ جهان تغییر نرخ ارز غالب، تنها یکبار رخ داده است. آن هم جانشینی پوند انگلیس با دلار آمریکا بود.
نقش دلار در جامعه جهانی پس از جنگهای جهانی اول و دوم به مرور پررنگتر شد و پس از انعقاد قرارداد برتون وودز (Bretton Woods) در سال ۱۹۴۴ نقش دلار آمریکا در مبادلات جهان تثبیت و تقویت شد.
در گزارش فدرال رزرو از «نقش دلار ایالات متحده آمریکا در جهان»، اینگونه نوشته میشود که چالشها و ریسکهایی در چشم انداز آتی دلار آمریکا دیده میشود، به نحوی که برخی از ابداعات نوین پتانسیل تقویت جایگاه سایر ارزهای جهانی را داشته و از این ناحیه احساس نگرانی میشود.
بهنظر میرسد منظور از ابداعات نوین در این جمله، ایجاد رمز ارزها یا بلوکهای تجاری با ارز مشترک و یا موافقت نامههای دوجانبه یا چندجانبه پولی و ارزی باشد.
براساس گزارش فدرال رزرو، چندین مفسر استدلال کردند که تحریمهای اعمال شده توسط ایالات متحده و متحدانش علیه روسیه پس از حمله به اوکراین، ممکن است جذابیت دلار را به عنوان یک ارز ذخیره کاهش دهد، زیرا دشمنان ژئوپلیتیک از قرار گرفتن در معرض تحریمهای ایالات متحده در هنگام تکیه بر دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره میترسند.
فدرال رزرو ادامه میدهد: یکی دیگر از چالشهای پیشروی تسلط دلار در مبادلات جهانی، رشد مداوم چین است. چین بزرگترین صادرکننده جهان بوده و پس از آمریکا، بزرگترین وارد کننده نیز میباشد. هماکنون تولید ناخالص داخلی چین بر اساس برابری قدرت خرید از ایالات متحده آمریکا پیشی گرفته و انتظار میرود تا سال ۲۰۳۰ از نظر اسمی اقتصاد چین بزرگتر از آمریکا شود.
جمع بندی
بررسی انجام شده با لحاظ شدن وظایف و کارکردهای پول صورت گرفت و تلاش شد حقایق آماری، با اتکا به مبانی نظری این حوزه، به خوبی شفاف شود.
نتایج حاکی از آن است؛ با اینکه دلار آمریکا، به ظاهر، نقش پررنگی در ساحت ذخیره ارزش ایفا میکند، اما در سال ۲۰۲۲، از کل ذخایر خارجی در جهان تنها، ۵۸ درصد به دلار آمریکا بوده و از کل اوراق خزانه قابل مبادله تنها، ۳۱ درصد آن توسط غیرآمریکاییها نگهداری میشود. بدین ترتیب، زمانی که از نفوذ دلار در ذخایر خارجی کشورها صحبت میشود باید توجه داشت، تنها حدود ۱۸ درصد از کل ذخایر خارجی فرای مرزهای ایالات متحده به صورت دلار آمریکا است و نفوذ دلار در نقش ذخیره ارزش جهان انقدر که انتظارش میرود پررنگ نیست.
بدین ترتیب است که بنا به اعلام فدرال رزرو، سهم اوراق خزانهداری نگهداری شده توسط سرمایهگذاران خارج از ایالات متحده آمریکا اکنون نسبت به سال ۲۰۱۴، به میزان ۵۰ درصد افت کرده و در حال حاضر سهم آن تقریبا با سهم یورو، ین ژاپن و پوند انگلیس برابری میکند.
خود مختاریهای ایالات متحده در سیاست خارجی و اهرم کردن ابزارها و بازارهای مالی بینالمللی جهت پیش برد خواستههای خود، همگام با رشد سریع و مداوم چین، موجب متزلزل شدن جایگاه دلار شده و به مرور زمان کاربرد دلار آمریکا در صحنه جهانی را کاهش داده است. همانطور که واضح است نقش واسطه مبادله و پرداختهای آتی، رابطه تنگاتنگی داشته که با کمرنگ شدن وظیفه مبادلاتی دلار آمریکا، مشارکت آن در تعهدات و مطالبات آتی نیز کاهش خواهد یافت.
*منبع دادهها و نمودارها:
فدرال رزرو آمریکا
گزارشهای بانک مرکزی اروپا