ایران اکنون نیز خارج از گروه بریکس، با کشورهای عضو، رابطه تجاری دارد.
هر بار که خبری درباره پیوستن ایران، دعوت به پیوستن کشورمان و درخواستی از سمت خودمان برای پیوستن به یک پیمان، اتحادیه یا حتی قرداد بینالمللی میشود، بازار تحلیلها درباره حضور جهانیمان داغ میشود. مخالفتها و موافقتها، مزایا و معایب و حتی پیشبینیهایی درباره شکست یا موقفیت ایران، پای ثابت این تحلیلها هستند. با این حال، معمولا کمتر به این موضوع پرداخته میشود که پیمان، معاهده، اتحادیه یا گروهی که قرار است در آن مشارکت داشته باشیم چیست؟ چرا تشکیل شده است؟ و چه اهدافی را دنبال میکند. این گزارش به چنین پرسشهایی درباره بریکس پاسخ میدهد.
بریکس (BRICS) از سرواژه نام کشورهای عضو آن ساخته شده است: برزیل (Brazil)، روسیه (Russia)، هند (India)، چین (China) و آفریقای جنوبی (South Africa)
ایده همکاری اقتصادهای نوظهور از سال ۱۹۹۵ (۱۳۷۴) پیگیری شد، اما نخستین نشست کشورهای عضو که در آن زمان محدود به سه کشور روسیه، هند و چین بود، در سال ۲۰۰۲ (۱۳۸۱) در سطح وزیران امور خارجه برگزار شد و به مرور، با عضویت کشوهای برزیل و آفریقای جنوبی، دامنه جغرافیایی آن از آسیا به دیگر قارهها گسترش پیدا کرد.
پرسش بعدی این است که اقتصادها یا بازارهای نوظهور به چه کشورهایی گفته میشود و چه ویژگیهای مشترکی این کشورها را در کنار هم قرار داده است تا گروه بریکس را تشکیل دهند؟
اقتصادهای نوظهور، گذار به توسعهیافتگی
اقتصادهای نوظهور یا بازارهای نوظهور، ترجمهای برای عبارت Emerging Market Economy است. روشهای گوناگونی برای دستهبندی کشورها از نظر اقتصادی وجود دارد. در یک روش میتوان کشورها در دو گروه کلی «در حال توسعه» و «توسعهیافته» قرار داد.
در این دستهبندی، شاخصهایی همچون «درآمد سرانه، رشد اقتصادی، درجه صنعتیشدن، سطح زندگی و برابری» مورد توجه قرار میگیرد، اما در این میان، کشورهایی نیز هستند که در حال گذار از یک کشور در حال توسعه به یک کشور توسعهیافتهاند و نه میتوان به راحتی آنها را یک کشور در حال توسعه نامید و نه میتوان آنها را در کنار کشورهای توسعهیافته قرار داد. این اقتصادها در حال صنعتیشدن هستند؛ در مدت زمان کوتاهی رشد اقتصادی بالایی را تجربه کرده و مشارکت خود را در اقتصاد جهانی ارتقا دادهاند. با نگاهی به اعضای بریکس میتوان این ویژگیها را بهطور مشترک در کشورهای عضو، مشاهده کرد.
پرسش بعدی، ویژگیهای اقتصادی است که بین اقتصادهای نوظهور عضو بریکس مشترک است و تنواسته است از آنها، یک گروه بسازد.
گروه بریکس، چه ویژگیهای اقتصادی دارد؟
تقریبا همه اعضای کنونی بریکس، کشورهای پر جمعیت هستند. هند و چین با بیش از یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر، در ردیفهای اول و دوم کشورها از نظر جمعیت قرار دارند. برزیل با بیش از ۲۰۰ میلیون نفر، در رتبه هفتم از نظر جمعیت و روسیه با جمعیتی بیش از ۱۴۰ میلیون نفر در رتبه نهم قرار دارد.
تا به اینجا چهار کشور از پنج کشور عضو بریکس، در فهرست ۱۰ کشور پرجمعیت دنیا حضور دارند. با قرار گرفتن جمعیت حدود ۶۰ میلیون نفری آفریقای جنوبی در کنار چهار کشور دیگر، میتوان یک نتیجه قابل توجه گرفت: بیش از ۳ میلیارد از حدود هشت میلیارد ساکن کره زمین، در یکی از این پنج کشور زندگی میکنند.
اگر تولید ناخالص داخلی (GDP) به قیمتهای جاری را در نظر بگیریم، میتوانیم اندازه اقتصاد کشورها را با هم مقایسه کنیم. چین که بعد از آمریکا با سطح تولید حدود ۱۸ هزار میلیارد دلار در سال گذشته میلادی، به عنوان دومین اقتصاد بزرگ دنیا شناخته شد، در گروه بریکس حضور دارد.
پس از چین، هند را به عنوان پنجمین اقتصاد بزرگ دنیا با تولید ناخالص داخلی بیش از ۳ هزار میلیارد دلار در بین کشورهای عضو داریم. روسیه با بیش از ۲ هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی با جایگاه هشتم دنیا در بین کشورهای عضو بریکس است. تا به اینجا سه کشور از پنج کشور عضو، در فهرست ۱۰ اقتصاد بزرگ دنیا قرار دارند.
پس از این کشورها، برزیل به عنوان یازدهمین اقتصاد بزرگ دنیا با تولید ناخالص داخلی در حدود ۲ هزار میلیارد دلار و همچنین کشوری که رتبه ۳۸ را به خود اختصاص داده یعنی آفریقای جنوبی با تولید ناخالص داخلی ۴۰۶ میلیارد دلاری، در بین کشورهای عضو بریکس قرار دارند.
با این سطح از تولید، حدود ۱۸ درصد از تجارت جهانی توسط این کشورها انجام میشود. همچنین کشورهای عضو بریکس، از منابع طبیعی غنی نیز برخوردارند. علاوه بر اشتراکها و منافع اقتصادی، به نظر میرسد اهداف ژئوپلوتیکی نیز، یکی دیگر از نقاط مشترک بین این کشورهاست و شاید این کشورها گاهی گروه خود را نمونه شرقی گروه هفت (G ۷) تلقی کنند که از هفت اقتصاد توسعهیافته عمدتا غربی شامل ایالات متحده، انگلستان، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ژاپن تشکیل شده است.
چالشهای پیش روی اقتصادهای نوظهور
با اینکه همکاریهای بینالمللی میتواند به عنوان فرصتی برای اقتصادهای نوظهور تلقی شود، اما اقتصاد جهانی پس از کرونا، چالشهایی را برای این گروه از کشورها به همراه داشته است. گیتا گوپیناث (Gita Gopinath) اقتصاددان ارشد صندوق بینالمللی پول در سخنرانی اخیر خود در کنفرانس بانک مرکزی آفریقای جنوبی، سه چالش اصلی پیش روی اقتصادهای نوظهور را «شرایط مالی سختتر»، «گسست ژئواکونومیک» و «هزینههای ناشی از تغییرات اقلیمی» بیان کرده است.
شرایط مالی سختتری در انتظار اقتصادهای نوظهور است. دلیل آن به تورم دوره کرونا و راهحل مقابله با آن باز میگردد. تورم در طول دوره همهگیری کرونا افزایش یافت؛ بنابراین برای بازگشت به تورم هدفگذاریشده، انتظار میرود نرخ بهره برای مدت طولانیتری، بالا بماند.
در چنین شرایطی، تأمین مالی برای اقتصاد نوظهور، یک موضوع چالشی خواهد بود. گسست ژئواکونومیک یا جغرافیای اقتصادی، نگرانی است که در همهگیری کرونا ایجاد و با جنگ اوکراین و روسیه تشدید شد و تاثیر منفی بر امنیت مرزها و نیز زنجیره تأمین کالا گذاشت. این موضوعی است که تولید را تحت تأثیر قرار میدهد و از طرف دیگر، موجب پراکندگی سرمایهگذاری خارجی میشود.
در مجموع این شرایط، آسیبهای بیشتری را متوجه اقتصادهای نوظهور در مقایسه با اقتصادهای توسعهیافته میکند. تغییرات اقلیمی شدید، هزینههای قابل توجهی را به اقتصادها وارد میکنند و این در شرایطی که اقتصادهای نوظهور، با محدودیت مالی برای آمادگی و مقابله با چنین تغییراتی مواجهاند، میتواند به موضوعی نگرانکننده برای آنها تبدیل شود.
رابطه تجاری ایران با بریکس
با وجود این چالش، میتوان گفت به طور کلی تصمیمهایی که مشارکت کشورمان را در اقتصاد جهانی ارتقا دهد، یک فرصت است. هر چقدر منافع کشورهای بیشتری در رابطه تجاری و تعامل اقتصادی با ایران باشد، احتمالا انگیزه اعمال اعمالی مانند تحریم اقتصادی توسط دیگر کشورها کمتر میشود، زیرا در سیستم پیچیده و به هم پیوسته اقتصاد جهانی، هر کشور مانند چرخدندهای عمل میکند که تلاش برای متوقف کردن آن، به معنای اخلال در کل سیستم است.
ایران اکنون نیز خارج از گروه بریکس، با کشورهای عضو، رابطه تجاری دارد به طوری که بر اساس آمارهای مقدماتی گمرک، در سال ۱۴۰۱ حدود ۳۵ درصد از ارزش دلاری کل واردات ایران از کشورهای عضو بریکس انجام شده که در این میان چین با سهم ۲۶ درصدی از مجموع ارزش دلاری واردات در سال گذشته، صدرنشین بوده است. همچنین حدود ۳۴ درصد از ارزش دلاری کل صادرات ایران به کشورهای عضو بریکس بوده است که در این میان باز هم چین با سهم ۲۷ درصدی از مجموع ارزش دلاری صادرات در سال گذشته، صدرنشین بوده است.
با این حال، اگر چین را از در این بررسی کنار بگذاریم، میبینیم که رابطه تجاری ایران با چهار عضو باقیمانده، درصد قابل توجهی از تجارت جهانی ایران نخواهد بود و شاید عضویت در گروه بریکس راهکاری باشد تا طرفهای تجاری کشورمان، متنوعتر و بازارهای هدف محصولات و خدمات ایران، گستردهتر شوند.