برنامههای پنج ساله باید به گونهای برنامهریزی شود که پس از اجرای آن ثبات اقتصادی در کشور ایجاد شود و شاهد رشد تولید و مهار تورم باشیم.
برنامه هفتم توسعه باید به گونهای سیاست گذاری شود که نقدینگی کاهش یابد و همچنین باید حجم سرمایهگذاری کشور افزایش پیدا کند. باید برنامه هفتم توسعه به گونهای تعریف شود که از اقتصاد تک محصولی نجات پیدا کنیم. لازم است اقداماتی در نظر گرفته شود تا سرمایه گذاران رغبت بیشتری برای سرمایهگذاری داشته باشند و باید تسهیلگری دولت در این زمینه بیشتر شود.
در رونمایی از برنامه هفتم آمده بود که یکی از اهداف ما رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصدی پس از پایان این برنامه است که باید گفت برای کشور ما دستیابی به رشد اقتصادی ۸ درصدی کار سختی نیست و ما ظرفیت رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصدی را داریم. باید مسیر رسیدن به رشد اقتصادی ۸ درصدی به خوبی در برنامه هفتم توسعه تعریف شود.
به سمت اقتصاد مردمی برویم
دولت باید تمام برنامههای خود را به سمت اقتصاد مردمی هدایت کند و باید شاهد ورود سرمایهگذاران بخش خصوصی در اقتصاد کشور باشیم و این رویکرد میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک کند.
دولت باید در برنامه هفتم توسعه به گونهای سیاستگذاری کند که شرکتهای خصوصی و سرمایه گذاران وارد صحنه اقتصاد شوند. تا زمانی که اقتصاد ما دولتی باشد، مشکلات اقتصادی کشور پابرجا خواهد ماند. بسیاری از شرکتهای ما الان دولتی هستند و میبینیم این شرکتها بسیاری از محصولات را گران میکنند.
برخی از شرکتهای دولتی با وجود آنکه از منابع دولت، آب، گاز، برق، یارانه و سوبسید دولتی استفاده میکنند، اما قیمت کالاها و محصولات خود را با قیمت جهانی عرضه میکنند که در این شرایط مشخص است که اقتصاد ما درست نمیشود.
دکتر محمدرضا منجذب در انتقاد از برنامه هفتم توسعه اقتصادی گفت: در دهه ۵۰ هم قرابت نزدیکی میان تلاشهای ایران و کره جنوبی برای دستیابی به توسعه صنعتی و صادراتی شکل گرفته است. تلاشهایی که در ادامه منتج به نتیجه مناسب نشد و ایران نتوانست مسیر خود در چهارراه توسعه را به اتمام برساند. اما کشورهای شرق آسیا چگونه توانستهاند رشد اقتصادی مد نظر خود را محقق کنند؟ چهار ببر آسیایی اصطلاحی است که به اقتصاد چهار کشور هنگکنگ، تایوان، سنگاپور و کره جنوبی داده میشود. علت نامگذاری رشد بالای اقتصادی در درآمد و تولیدسرانه در فرایند توسعه است. چهار ببر آسیایی با تاکید بر صنعتی شدن صادراتمحور، از دهه ۱۹۶۰ بهطور پیوسته نرخ رشد اقتصادی بالایی را داشته و حفظ کردهاند و به ردیف ثروتمندترین کشورهای جهان پیوستهاند. اقتصاد هنگکنگ با رشد صنعت نساجی در دهه ۱۹۵۰ صنعتی شدن را تجربه کرد. در دهه ۱۹۶۰، تولیدات شامل لوازم الکترونیک، پوشاک و پلاستیک را در مسیر صادرات گسترش داد.
سنگاپور پس از استقلال، برنامه سیاستهای اقتصادی ملی را برای تقویت بخش تولید کشور تدوین و اتخاذ کرد. شهرکهای صنعتی تأسیس شد و این کشور مشوقهای مالیاتی ارایه کرد که سرمایهگذاری خارجی را جذب کند. در همین حال، کره جنوبی و تایوان در اواسط دهه ۱۹۶۰ با دخالت قابل توجه دولت، از جمله برنامهها و سیاستها، شروع به صنعتی شدن کردند. هر دو کشور توسعه صادراتمحور را دنبال کردند، مانند سنگاپور و هنگکنگ. چهار ببر آسیایی با الگوبرداری از مدل پیشرفت ژاپن و از طریق سرمایهگذاری در آموزش و زیرساختها از همان استراتژی پیروی کردند
دلیل اصلی رشد اقتصاد چهار ببر آسیایی، سیاستهای صادراتی آنها بود. چهار کشور رویکردهای متفاوتی را دنبال کردند. سنگاپور و هنگکنگ رژیمهای تجاری نئولیبرالی را اجرا کردند که تجارت آزاد را ترویج میکرد. در حالی که تایوان و کرهجنوبی رژیمهای ترکیبی را اتخاذ کردند که مناسب تجارت صادراتی آنها بود. به دلیل محدود بودن بازارهای داخلی در سنگاپور و هنگکنگ، قیمتهای داخلی و خارجی به هم مرتبط بودند. کره جنوبی و تایوان مشوقهای صادراتی را برای بازار کالاهای مورد معامله اعمال کردند. دولتهای کره جنوبی، تایوان و سنگاپور همگی به دنبال ارتقای بخشهای صادراتی خاص بودند که به عنوان یک سیاست صادراتمحور توصیف شد. همه ابتکارات به چهار کشور کمک کرد تا به میانگین نرخ رشد ۷.۵ درصد در سال برای سه دهه برسند و در نتیجه جایگاه کشورهای توسعه یافته را به دست آورند. ویژگیهای فرایند رشد و توسعه ببرهای آسیایی که الگوی کشورهای بعدی شدند، بشرح زیر است:
اول) تاکید بر افزایش عوامل تولید و نه بهرهوری؛ دوم) افزایش نرخ مشارکت (زنان) در تولید؛ سوم) افزایش سرمایه انسانی؛ چهارم) دولتهای باثبات؛ پنجم) گسترش صنایع صادراتمحور، همراه با رقابت در سطح بینالمللی برای بقا و… مهمترین گزارهها در تحقق رشد اقتصادی پایدار است که اقتصاد ایران هم برای دستیابی به این مهم باید زمینه تحقق آنها را فراهم سازد.