جان مینارد کینز، اقتصاددانی بود که نامش به یک صفت برای مکتبی خاص در اقتصاد تبدیل شد: مکتب کینزی. این مکتب به استفاده از کسری بودجه برای تأمین مالی فعالیتهای دولتی مانند اداره مدارس، بیمارستانها و نیروهای مسلح شناخته میشود. در دهه ۱۹۳۰، کینز در دوران رکود اقتصادی و بیکاری منطقهای بالا، برنامهای از کارهای […]
جان مینارد کینز، اقتصاددانی بود که نامش به یک صفت برای مکتبی خاص در اقتصاد تبدیل شد: مکتب کینزی. این مکتب به استفاده از کسری بودجه برای تأمین مالی فعالیتهای دولتی مانند اداره مدارس، بیمارستانها و نیروهای مسلح شناخته میشود.
در دهه ۱۹۳۰، کینز در دوران رکود اقتصادی و بیکاری منطقهای بالا، برنامهای از کارهای عمومی مانند ساخت خانه و جاده را پیشنهاد کرد تا اقتصاد ملی را با تزریق بیشتر پول تحریک کند. اما او چنین اقداماتی را به عنوان تدابیر موقت برای مواجهه با بحرانهای خاص میدید و تأکید میکرد که بودجهها باید در زمانهای عادی متعادل باشند.
کینز تنها هشت هفته آموزش دانشگاهی در اقتصاد داشت و هرگز امتحانی در این رشته نداد. او در کالج کینگ، کمبریج، کلاسیک و ریاضیات خواند و به دلیل کار به عنوان یک کارمند ناراضی در وایتهال، از دوستان و محیط زیبای کمبریج دور بود. او در سال ۱۹۰۸، در سن ۲۵ سالگی، به دلیل پیشنهاد استادیاری در اقتصاد در کمبریج، به این حرفه روی آورد.
او همیشه اقتصاد را به عنوان یک موضوع پیشبرنده برای قضاوتهای اخلاقی در نظر میگرفت و باور داشت که رفاه به مردم آزادی میدهد تا انتخابهای خود را انجام دهند و از زندگی لذت ببرند. او عشق به پول را به عنوان یک بیماری ناخوشایند و گرایشی نیمهجنایی و نیمهپاتولوژیک میدید که باید به متخصصان بیماریهای روانی سپرده شود.
کینز از ملیگرایی، بیفرهنگی، زورگویی و تعصبات سطحی مارگارت تاچر متنفر بود. با این حال، با توجه به نظریات و تئوریهایی که داد به نوعی از پیشگامان تاچریسم به حساب میآید. وجه اشتراک تفکر کینز و تاچر را در نقلقولهای به جا مانده از آنان میتوان جستجو کرد.
تاچر در یک نقلقول مشهور خود گفته است که: «ما چیزی به نام جامعه نداریم. تنها چیزی که وجود دارد، زنان و مردان به تنهایی و خانوادهها هستند». جالب است که کینز نیز عقیده دارد که اولویت با «تلاش فردی»، «احترام به نفس فرد» و «دستاوردهای فردی» است و فردگرایی یک هفته غیرقابل حذف از تفکر اقتصادی او بود.
بازاندیشی باور
کینز در سن ۳۸ سالگی، رابطهای با بالرین لیدیا لوپوکوا آغاز کرد که در نهایت به یک ازدواج موفق در سال ۱۹۲۵ انجامید. کینز همچنین پیشگام حقوق زنان برای کنترل بدن خود و برابری جنسیتی بود. او در سال ۱۹۲۳ نایب رئیس انجمن ماری استوپس برای کنترل سازنده بارداری شد و در سخنرانیهایش به حمایت از پیشگیری از بارداری و آموزش جنسی پرداخت. در سال ۱۹۲۵ در مسکو نیز یک سخنرانی در حمایت از پیشگیری از بارداری ارائه داد که باعث خنده حضار کمونیست او شد.
او به بازاندیشی باور داشت و معتقد بود بیشتر ایدههایش تنها ارزش گذرا دارند. او میخواست عادات و فرضیات مرسوم را از بین ببرد و سیستمهای فکری قبلی، از جمله سیستمهای خودش، را بازاندیشی کند. او شجاعت داشت که اقتصاد را به عنوان مسئلهای زمانبندی شده و مبتنی بر خلقوخو در نظر بگیرد و بیشتر به نسلها و تغییرات آنها توجه میکرد تا قوانین تغییرناپذیر.
کینز اقتصاددانی بود که تفکرات و اقداماتش تأثیری عمیق بر دنیای اقتصادی و اجتماعی داشت و با وجود اینکه بسیاری از ایدههایش موقتی بودند، توانست با دیدگاههای نوآورانهاش اقتصاد را در دورههای بحران نجات دهد و پایهگذار مکتبی ماندگار، یعنی مکتب کینزی، در این حوزه باشد.