به جرئت میتوان گفت تمامی اتهاماتی که متوجه نظام مبادله آزاد کالاها میشوند، در درجه نخست عواطف مخاطب را نشانه گرفتهاند و چندان کاری با قوه استدلال و منطق او ندارند. اکثر این اتهامات با قدری شکافتن ابعاد گوناگون مسئله و تعریف دقیق و روشن مفاهیم رفع میشوند. شاید به همین علت باشد که عرصه ادبیات و سینما پر […]
به جرئت میتوان گفت تمامی اتهاماتی که متوجه نظام مبادله آزاد کالاها میشوند، در درجه نخست عواطف مخاطب را نشانه گرفتهاند و چندان کاری با قوه استدلال و منطق او ندارند. اکثر این اتهامات با قدری شکافتن ابعاد گوناگون مسئله و تعریف دقیق و روشن مفاهیم رفع میشوند.
شاید به همین علت باشد که عرصه ادبیات و سینما پر است از شخصیتهای سرمایهدار سودجو و تهی از عطوفتی که به هیچ چیز، جز پول نمیاندیشند و به همه چیز تنها بر اساس سودی که ممکن است برای آنها در بر داشته باشد، مینگرند.
نقش سرمایهداری در تصویرسازی شخصیتهای ادبی
از نخستین جریانهایی که جهان مدرن را بابت این موضوع هدف نقادی قرار دادند، شاعران و نویسندگان متعلق به مکتب رمانتیسم در نیمه اول قرن نوزدهم بودند. آنها در ابتدا گرایش سوسیالیستی نداشتند و نقدهایشان معطوف به حسرت از دست رفتن آرامش و معنویت جهان پیش از انقلابات صنعتی و سیاسی بود؛ اما همان نقدها به تدریج بخش مهمی از کیفرخواست سوسیالیستها و آنارشیستها علیه سرمایهداری را تشکیل دادند.
خبر مرتبط
اتهامات سرمایهداری- آیا کپیتالیسم همبستگی اجتماعی را تضعیف میکند؟
این اتهام یکی از پایههای پیدایش دیسیپلین جامعهشناسی و همچنین جریان سیاسی و فکری محافظهکاری در اروپا بود. تا پیش از انقلاب صنعتی و پیدایش مناسبات مبتنی بر مبادلۀ آزاد کالاها شغل در بیشتر موارد بخشی از هویت خانواده بود و نسل اندر نسل در یک خاندان باقی میماند.
ویکتور هوگو که افتخار حضور در مراسم تاجگذاری شارل دهم، پادشاه دودمان احیاء شده بوربون، را به دست آورده بود، هرچه بیشتر به اواخر زندگی میرسید، بیشتر گرایشهای نزدیک به سوسیالیسم بروز میداد؛ امابه طور رسمی سوسیالیست نشد. با این حال عمده سوسیالیستها، از جمله مارکس، همزمان ستایشگر صنعت و جهان مدرن بودند.
بخش مهمی از تلاش نظری اندیشمندان سوسیالیست و پوزیتیویست در قرنهای نوزدهم و بیستم در راستای طراحی جامعهای بود که همزمان با نگهداری صنعت خبری، اثری از آسیبهای اخلاقی، فرهنگی و زیستمحیطی در آن نباشد. آنها این آسیبها را به نظام سرمایهداری و «آنارشی بازار» نسبت میدادند و چنین میپنداشتند که صنعت منهای سرمایهداری، به جای آنکه در خدمت امیال سرمایهداران باشد، در خدمت رفاه و پیشرفت جامعه خواهد بود.
اما در خارج از جهان شعر و ادبیات بدون محاسبه پولی که تنها بازار امکان آن را در اختیار کنشگران اقتصادی میگذارد، حیات اقتصادی و صنعتی به کلی از میان میرود و جوامع کنونی به سطح بدویت سقوط میکنند. پول و به قول این منتقدان محاسبه همه چیز با پول در جهان کاپیتالیستی، نعمتی نامحسوس است؛ که اگر نبود، همین منتقدان حساس، نمیتوانستند آثار خود را در تیراژ بالا تولید کرده و به دست مشتری برسانند.
معنای این گزاره این نیست که در جهان واقعی عواطف و ملاحظات انسانی نباید جایگاهی داشته باشند؛ اما اگر کنترل رفتار انسان به دست عواطف لحظهای و بدون نگاه به افق دوردست بیفتد نتایجی به بار خواهد آمد که همان عواطف را به میزان بیشتری جریحهدار میسازد.
خبر مرتبط
اتهامات سرمایهداری- آیا کپیتالیسم مصرفگرایی را ترویج میکند؟
اکو ایران: اگر اصطلاح چپ را معادل سوسیالیستها و اصطلاح راست را معادل محافظهکاران در نظر بگیریم، میتوان گفت ترویج مصرفگرایی از آن دست موارد اتهامی است که از ابتدای قرن نوزدهم میان اعضای هر دو سوی طیف سیاسی هواداران بسیار داشته است. البته تقبیح تجملگرایی و اسرافکاری پیشینهای به مراتب طولانیتر از متفکران اروپایی قرن نوزدهم داشت. با این حال متهم کردن سرمایهداری به ترویج این صفات ناپسند در میان عامه همزمان با گسترش مناسبات مبتنی بر آزادی مبادلۀ کالا و خدمات آغاز شد.
برای مثال وقتی فعالیتهای یک موسسه خیریه که اساساً هدف آن سوددهی نیست از حدی گستردهتر شود، مدیر آن موسسه ناچار به محاسبه گردش مالی و عملیات حسابداری است. در غیر این صورت هم منابع موسسه که میشد صرف کمک به افراد بیشتری شوند، به هدر میرفت و هم تبعیض در امر کمکرسانی افزایش مییافت.
بدون پول نمیتوان محاسبه اقتصادی انجام داد
نیاز به محاسبه پولی منحصر به موسساتی که با هدف سوددهی بنیانگذاری شدهاند، نیست. حتی رهبر یک حزب ضد سرمایهداری برای سازماندهی موثر امور مالی تشکیلات خود، نیازمند حسابداری و حسابرسی است. ولادیمیر لنین، نخستین رهبر اتحاد شوروی، متوجه این امر شده بود و تصور میکرد میتوان تکنیکهای حسابداری را که در نظام سرمایهداری ابداع شده بودند به سادگی در واحدهای تولیدی مستقر در نظام سوسیالیستی نیز به کار برد.
خطای لنین در اینجا بود که گویا میتوان تکنیکهای حسابداری را از کارکردهایی که در نظام بازار به وجود میآیند انتزاع کرد و به کار گرفت. بدون پول و قیمت نمیتوان محاسبه اقتصادی انجام داد؛ اما بدون انجام مبادله، قیمتی شکل نمیگیرد که بعد بر اساس آن دخلوخرج موسسه را اندازه گرفت.
خبر مرتبط
اتهامات سرمایهداری- آیا کپیتالیسم به انحصار میانجامد؟
گفته میشود که در مناسبات بازار آزاد با گذر زمان تولید تعدادی از کالاها به دلایل مختلف به انحصار یک تولیدکننده یا ائتلافی یگانه از تولیدکنندگان در میآید. آیا این ادعا درست است؟
مبادله نیز به نوبه خود زمانی معنا دارد که طرفهای مبادله، مالک خصوصی کالاهایی شناخته شوند که قرار است با یکدیگر مبادله کنند. بدون مالکیت خصوصی نه مبادله، بلکه «توزیع» انجام میشود؛ به عبارت دیگر برای مبادله باید «کالا» به معنای اقتصادی این واژه وجود داشته باشد.
کالا؛ محصولی که با هدف فروش در بازار ساخته میشود
کالا به معنای اقتصادی یعنی محصولی که از ابتدا با هدف فروش در بازار – و نه مصرف فوری خود سازنده – ساخته شده باشد. در نظام اقتصادی معیشتی کهن که شاید هنوز در بعضی مناطق دورافتاده و کمجمعیت وجود داشته باشد، عمده فعالیتهای تولیدی افراد صرف تامین معیشت خود اعضای خانواده یا قبیله میشد و مبادله به ندرت انجام میگرفت.
انسانشناسان متمایل به آنارشیسم تصور میکنند اگر انسانها در جوامع صنعتی کنونی یکدیگر را به چشم اعضای یک خانواده یا قبیله بنگرند، میتوان همان مناسبات را در جوامع کنونی نیز به کار گرفت و مزایای صنعت همچون دارایی یک خانواده میان تمام اعضا توزیع شوند. آنها گناه این را که مردم به یکدیگر همچون اعضای یک خانواده نمینگرند به گردن سرمایهداری میاندازند.
اما نکته اساسی در این بحث طرز نگاه انسانها به یکدیگر نیست. تعمیم مناسبات خویشاوندی به سراسر جامعه، با فرض اینکه شدنی باشد، به معنی حذف مبادله محصولات و جایگزینی نوعی الگوی توزیع با آن است. چنانکه بالاتر اشاره شد، با حذف مبادله قیمت شکل نمیگیرد و پول کارکرد خود را از دست میدهد. بدون پول و قیمت نیز امکان محاسبه عقلانی دخلوخرج واحدهای تولیدی از میان میرود. بدون محاسبه دخلوخرج هدر رفت منابع، تولید محصولاتی که تقاضایی برای آنها نیست و در مقابل کمبود تولید کالاهایی که نیاز زیادی برای آنها وجود دارد به حدی میرسد که سرانجام کل ساختار تولید دچار فروپاشی میگردد.
خبر مرتبط
اتهامات سرمایهداری- آیا کپیتالیسم به کاهش نرخ دستمزد گرایش دارد؟
گرایش به افزایش نرخ سود سرمایه از طریق کاهش نرخ دستمزد نیروی کار یکی از بنیانهای تحلیل مارکسیستی از مناسبات سرمایهداری است.
کالاییسازی کار، پول و زمین؛ مغایر با طبیعت
کارل پولانی، انسانشناس شهیر قرن بیستم، کالاییسازی سه عنصر کار، پول و زمین را مغایر با طبیعت میدانست و «گناه» آن را به گردن «ایدئولوژی بازار خودتنظیمگر» در قرن نوزدهم میانداخت؛ اما اگر این سه عنصر کالا نیستند پس اساساً چه چیز دیگری کالاست؟ تمام فعالیتهای اقتصادی انسان و محصولات تولیدی ناشی از آن در نهایت تا عناصر زمین و کار قابل تعقیب و تجزیه هستند و مبادله آنها با انواعی از پول انجام میشود.
یک نجّار چگونه میتواند برای میز و صندلی چوبی خود قیمت تعیین کند بدون آنکه قبلاً دستمزد خود و کارگران کارگاه را حساب کرده باشد؟ چوب مورد استفاده در کارگاه چگونه میتواند قیمتگذاری شود، بدون آنکه قیمت آن درخت (محصول زمین) و قیمت دستمزد افراد دخیل در بریدن و حملونقل چوب محاسبه شده باشد؟
اگر پاسخ این باشد که قرار نیست دستمزدی محاسبه شود و به هر کارگر «به اندازه نیازش» داده خواهد شد، هنوز این مشکل بر سر جای خود باقی میماند که چگونه میتوان کار و زمین را قیمتگذاری نکرد، یعنی به آنها به عنوان کالا نگاه نکرد، ولی محصولاتِ کار و زمین را قیمتگذاری کرد؟