برخی افراد در شب تولد خود تصمیمهایی میگیرند که به طور جدی زندگیشان را تغییر میدهد. داستان غزال و اقامتگاهی که در جزیره هرمز ساخته شده است، همینگونه است. در روزهای ناامیدی، غزال تصمیم میگیرد به هرمز برود تا حال و روحیهاش بهبود یابد. اما زندگی او به گونهای تغییر میکند که او در همان جایی میماند، یک خانه میسازد و مهمانانی که به خانهاش میآیند را میپذیرد.
از آن شب و تصمیم غزال، دو سال گذشته است. او اقامتگاه خود را ساخته، با سختی و تلاش آن را بنا نهاده و مواد ساختمانی را با قایق به جزیره منتقل کرده تا مسافران جزیره را در خانهاش میزبانی کند. این اقامتگاه، در بدترین شرایط و در روزهای کمفروشی، درآمدی حدود ۲۰ میلیون تومان دارد و در ماههایی که جزیره با مسافران پر میشود و آب و هوای بهتری دارد، درآمد آن به حدود ۶۰ تا ۶۵ میلیون تومان افزایش مییابد.
نقطه صفر شروع چه زمانی بود، چه زمانی به این نتیجه رسیدی که باید در جزیره هرمز یک اقامتگاه درست کنی؟
شب تولد ۲۸سالگیام این تصمیم را گرفتم. بیماری کرونا شروع شده بود و رستورانها را بهخاطر کرونا بسته بودند. من در یک رستوران ایتالیایی کار میکردم، بیکار شدم. آن زمان در تهران زندگی میکردم. ولی بهدلیل تعطیلی رستوران دیگر پولی برای ادامه زندگی و اجارهدادن در تهران نداشتم. برگشتم کرمان پیش مادرم. همه وسایل زندگیام را در یک اتاق از خانه مادرم جا دادم و با مادرم زندگی میکردم.
تا اینکه شب تولدم به دوست صمیمیام گفتم من حالم اصلا خوب نیست و باید به یک جای بکر بروم یک جایی مثل جزیره هرمز. شب راهی بندرعباس شدیم و رفتیم جزیره هرمز. آنجا حالم خیلی بهتر بود. فقط ۴۸ساعت در هرمز ماندم، ولی برای دو روز حالم خوب بود.. زیبایی و سکوت جزیره مرا جادو کرده بود. همانجا به دوستم گفتم من برای زندگی به هرمز میآیم. آن لحظه فقط میخواستم که جایی برای زندگی در هرمز پیدا کنم و فکر کسبوکار در ذهنم نبود. چون کار رزین یاد گرفته بودم، گفتم همینجا کار میکنم و محصولاتم را اینترنتی میفروشم و زندگیام را میگذرانم.
از یک آقایی که تور لیدر بودند و جزیره را میشناخت، پرسیدم که اجاره خانه در جزیزه چه شکلی است و چقدر پول میخواهد. او گفت برایت یک پیشنهاد دارم. گفت من زمین دارم در جزیره که فقط دورش را دیوار کشیدهام. اگر کسی را میشناسی که سرمایه داشته باشد، زمین مرا بسازد و یک اقامتگاه درست کند و شراکتی کار کنیم. وقتی این موضوع را شنیدم، گفتم چرا خودم این کار را انجام ندهم. چون آن زمان جزیره پر از مسافر بود و به خودم گفتم من که میخواهم در این جزیره زندگی کنم، چرا یک اقامتگاه نسازم.
زمین را چند خریدید؟
من اصلا پول نداشتم زمین را بخرم، برای همین با آن آقا شریک شدم و قرار شد که من خانه را بسازم و تا سه سال همه سود خانه برای من باشد و تا سال ۱۴۰۶ به صورت شراکتی سودی که به دست میآید را تقسیم کنیم.
برای ساخت اقامتگاه چقدر هزینه کردید؟
یکی از دوستان من معمار است و کارهای ساختوساز انجام میدهد. وقتی زمین را دید به من گفت با ۱۵۰میلیون تومان میتوانی این خانه را بسازی. ولی اصلا روی این موضوع حساب نکرده بود که ۱۵۰میلیون تومان هزینه ساخت یک خانه در شهری مثل کرمان یا بندرعباس است که نیروی کار فراوان است و میتوانی بهراحتی مصالح ساختمانی بخری و مشکل حملونقل نداری. من با ۱۵۰میلیون تومان یک سوم مسیر را هم نتوانستم بروم.
کل هزینه ساخت اینجا ۴۰۰ میلیون تومان شد. بخشی از این پول را مادرم کمک کرد. به مادرم گفتم این همه سال برای مردم کار کردم، یکبار هم میخواهم کار خودم را داشته باشم. مادرم گفت چه کمکی از دست من بر میآید؟ گفتم کمکم کن این خانه را بسازم. بخشی از آن پول پیش خانهام در تهران بود. مقداری از دوستان صمیمیام قرض گرفتم. روزهای آخر مجبور شدم ۲۵میلیون تومان برای کارهای خردهریز وام بگیرم.
ساخت اقامتگاه در یک جزیره چه شکلی است، چه سختیهایی داشت؟
راستش اصلا تصور نمیکردم اینقدر همهچیز سخت باشد و گران. مصالح خیلی گران بود. مثلا اگر در شهر بندرعباس یک گونی سیمان ۳۶هزار تومان قیمت داشت، تا بهدست من میرسید برای هر گونی باید ۸۵ هزار تومان میپرداختم. هزینه حملونقل خیلی بالا بود. روی همه چیز پول آب اضافه میشد.
پول آب دیگر چیست؟
هزینهای که برای انتقال مصالح به جزیره لازم بود بدهم. بنزین قایق گران است. مصالح را از بندرعباس میخریدم و از طریق مسیر آبی به جزیره میرساندم چون راه دیگری که نداشتم. پول آب هم به بقیه هزینهها اضافه میشد. نیروی کار در جزیره خیلی کم است و محلیها پول زیادی میگیرند، همین دو عامل خرجهای زیادی روی دست من میگذاشت.
از مجوز نگفتید، اول مجوز گرفتید یا بعد از این که ساخت اقامتگاه تمام شد برای دریافت مجوز اقدام کردید؟
راستش اول کار اصلا نمیدانستم که به مجوز نیاز است. از طرف میراث فرهنگی استان هرمزگان آمدند و گفتند که حتما برای شروع فعالیت باید مجوز بگیرید. من مدارکم را بردم میراث فرهنگی استان. ولی به من مجوز بومگردی ندادند. گفتند بهدلیل اینکه اقامتگاه شما کوچک است و فقط سه اتاق دارد به شما مجوز خانه مسافر میدهیم؛ چون تعداد اتاقهای بومگردی خیلی بیشتر است و استاندارهایش بالاتر است.
الان هر سه اتاق را اجاره میدهید؟
روزهای اول فقط دو اتاق را اجاره و بهصورت جداگانه به مسافرها میدادم. ولی حالا بیشتر اقامتگاه را بهصورت ویلای اختصاصی کردم. سال اول خودم در هرمز زندگی میکردم ولی نتوانستم دوام بیاورم. هرمز خیلی بکر است ولی برای مسافرت دو، سه روزه خوب است. اگر بخواهی همیشه بمانی خیلی سخت میشود. بهخصوص برای کسی که چند سال در تهران زندگی کرده، زندگی در جزیره خیلی سخت است. من هم بکری جزیره را میخواستم و هم اینکه دلم میخواست امکانات داشته باشم. برای همین از سال دوم در جزیزه قشم ساکن شدم.
خانه مسافر شما از چه زمانی افتتاح شد؟
از روز پنجم بهمن سال۱۴۰۰.
بعد از چند وقت اولین مسافر وارد اقامتگاه شد؟
باورتان نمیشود، دقیقا فردای روزی که خانه آماده شد، یکی از دوستانم که از طریق اینستاگرام در جریان ساختوساز بود، پیغام داد که دختر عمویم میخواهد به جزیره هرمز بیاید و اقامتگاه تو را میخواهد. با اینکه همه کارها تمام شده بود و وسایل را چیده بودم ولی اتاقها در نداشتند. به دوستم گفتم خانه آمده است ولی اتاقها در ندارد. چون نیروی کار در جزیره کم است و تا کسی بیاید درها را کار بگذارد کمی طول کشید. دوستم گفت مشکلی نیست و اینها خانوادگی میخواهند به هرمز بیایند و اصلا مهم نیست که اتاقها در نداشته باشد. خیلی مسافرهای خوب و خوشسفری بودند و باعث شدند در کمال ناباوری از روز اول میهمان داشته باشم؛ یعنی خودم اصلا تصور نمیکردم.
بعد از چندوقت کار و از چه زمانی به سود رسیدید یعنی هزینهای که برای ساخت اقامتگاه پرداخت کرده بودید، چه زمانی برگشت؟
از بهمن سال۱۴۰۰ که کار بهطور رسمی شروع شد تا اردیبهشت ۱۴۰۱، نصف آن ۴۰۰ میلیونی که خرج کرده بودم را درآوردم. با آن پول بدهیهایم را بهطور کامل پرداخت کردم. برای شروع کار به غیر از مادرم که خیلی به من کمک کرد از دوستانم هم قرض گرفته بودم که تا اردیبهشت تمام قرضهایی را که گرفته بودم را پس دادم و خیالم راحت شد. بعد از اردیبهشت که هوا گرم میشود و مسافر کم است.
از مهر۱۴۰۱ منتظر مسافر بودم که بقیه هزینهها جبران شود. اما ریزش مسافر داشتیم. تصور میکردم در مهرماه بقیه هزینهها را میپردازم و میتوانم به سود برسم که متاسفانه نشد، اما خدا را شکر از دی۱۴۰۱ دوباره پای مسافر به جزیره باز شد و دیگر از بهمن و اسفند و فروردین خیلی عالی پیش رفت و من از بهمن سال گذشته همه بدهیهایم را پرداخت کردم و به مرحله سوددهی رسیدم.
یعنی حدود یکسال طول کشید تا تمام هزینهها را بپردازید و سود کنید؟
بله، ولی متاسفانه تورم خیلی از من جلوتر بود تا من بخواهم به خودم بجنبم و بدهیهایم را بدهم هزینه همهچیز بیشتر میشد. توی ذهنم این بود که سال دوم حتما زمین بخرم و یک حرکتی برای خودم بزنم. یعنی سند خانه به نام خودم باشد ولی نشد.
هزینه یک شب اقامت در بومگردی شما چقدر است؟
برای اسفند شبی چهارمیلیون تومان بود. ولی برای تعطیلات عید که «هایسیزن» است کرایه اقامتگاه من شبی پنجمیلیون تومان است. البته خدمات ما مثل هتل است. حوله و صابون و شامپو و ماشین لباسشویی و یخچال داریم. قبلا و روزهای اول هزینه اقامت خیلی کمتر بود ولی هزینه نگهداری و پول برق و آب و چیزهای دیگر خیلی گران شده. آن زمان که شروع کردیم از اولین مسافرها برای یک شب اقامت ۳۰۰هزار تومان میگرفتیم.
چه زمانی سرتان خیلی شلوغ است؟
بهمن ماه جزیره خیلی شلوغ میشود. برای همین بهترین ماه همین بهمن است. البته دی ماه هم مسافر پیدا میشود ولی به اندازه بهمن نیست. ولی اسفند که میشود ریزش مسافر داریم. چون اسفند مردم به کارهای شب عید میرسند و کمتر مسافرت میروند. نه اینکه مسافر نباشد، هست ولی مثل بهمن و دی و فروردین نیست. فروردین عید است و تعطیلات و در این زمان هوای جزیره عالی است بههمین دلیل عید زمان خیلی خوبی برای ماست.
چه ماهی بازار کساد است و مسافر خیلی کم میشود؟
فروردین که تمام میشود دیگر از اردیبشهت مگس میپرانیم. یعنی دیگر از این ماه مسافر به جزیره نمیآید، اگر هم بیاید آنقدر کم است که نصیب ما نمیشود. خرداد، تیر و مرداد که کلا هیچی و بهتر است درباره این ماهها حرفی نزنم. ولی از شهریور سروکله مسافر پیدا میشود و دوباره از مهرماه اوضاع بهتر میشود.
خب در روزهایی که مسافر کم است چه کار میکنید؟ هزینه اقامت را کم نمیکنید؟
چرا مجبوریم. من که هزینهها را خیلی کم میکنم.
مثلا چقدر؟ به مسافرانی که میخواهند یک سفر جمعوجور دو روزه بیایند و تو هزینهها صرفهجویی کنند، چقدر تخفیف میدهید؟
بعضیوقتها به شبی ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان هم میرسد، اما معمولا در روزهای کسادی بیشتر روی همان یکمیلیون تومان برای هر شب حساب میکنم. چون اقامتگاه من دقیقا مثل هتل است. همه چیز دارد. من همیشه به مسافر به چشم دوست و میهمان نگاه میکنم برای همین خیلی تخفیف میدهم تا بمانند. به خصوص به خانمها. یک زمانهایی که بازار خیلی کساد است به دوستانم یا مسافرهای قبلی میگویم در صفحهام در اینستاگرام دوستانشان را منشن کنند و من آنها را دعوت میکنم به خانه ما بیایند؛ چون این جوری هم اسم ما میچرخد و هم مردم ما را میشناسند.
شگرد خوبی هم هست برای مشتری جمع کردن؟
بله، یک کار دو طرفه است. هم به نفع من است هم به نفع مشتریها. راستش من خیلی به معاشرت با آدمها علاقه دارم. وقتی مسافر به خانه من میآید و راضی میرود قطعا خانه مرا به چند نفر دیگر معرفی میکند.
چطوری مسافر پیدا میکنید؟
بیشتر صفحه خودم در اینستاگرام فعال است و مسافرها به خودم پیام میدهند. اما سال اول با سایتهای معروف رزرو هتل و بومگردی کار میکردم.
هزینه نگهداری یک اقامتگاه با دو اتاق در جزیره هرمز چقدر است؟
از فروردین تا مهر و آبان باید به صورت ۲۴ساعته اسپیلت روشن باشد چون خانه من پر از گل و گیاه است و این گیاهها در گرمای هرمز نابود میشوند. سال اول این موضوع را نمیدانستم و فقط وقتی مسافر داشتم اسپیلتها را روشن میکردم برای همین حدود ۱۰میلیون تومان به من ضرر وارد شد و همه گلهایی که برای زیبایی اقامتگاه گرفته بودم خراب شدند. من آن گلها را با آن هزینه اقامت شبی ۳۰۰هزار تومان خریده بودم. پولهایم را کنار میگذاشتم و میرفتم بندرعباس و یک گلدون میخریدم. وقتی گلهایم خشک شدند تازه متوجه شدم که گل در گرمای جزیره دوام نمیآورد و باید همیشه اسپیلت روشن باشد. همین باعث شده ماهی بین یکمیلیون و ۵۰۰ تا دومیلیون تومان پول قبض برق بدهم. از طرف دیگر هزینه آب هم هست.
آب لوله کشی دارید؟
بله، جزیره یک آب شیرینکن دارد که آب دریا را شیرین میکند. الان در این روزها از ساعت ۱۱صبح آب قطع میشود و باید از آب منبع استفاده کنیم. آب منبع هم تمام شود، خیلی وقتها مجبور میشوم ۴۵۰ تا ۶۰۰هزار تومان آب برای منبع بخرم. اگر آب منبع پیدا نشود، باید برای میهمانها آب معدنی بخرم. همین چیزها هزینهها را خیلی بالا میبرد.
از وقتی که اقامتگاه را افتتاح کردی تا امروز، کمترین درآمدت مربوط به چه زمانی و چقدر بوده؟
کمترین درآمدم برای ماه مهر سال گذشته است که فقط ۲۰میلیون تومان بود. ماه مهر شروع مدرسه و دانشگاه است و یکجوری است که مسافر کم است باید با مسافر راه بیایی تا خانه خالی نماند. یک شب یک میلیون، یک شب دو میلیون. اتفاقی که تو هرمز افتاده این است که مثل قارچ در هرمز از هر گوشه و کنار اقامتگاه و هاستل و خانه مسافر و بومگردی بیرون زده. خود بومیها هم اتاقهایشان را در اختیار مسافر میگذارند.
بیشترین درآمدت چه زمانی بوده؟
در ماه دی و بهمن گذشته.
چقدر بود؟
بین ۶۰ تا ۶۵میلیون . در این دو ماه مسافر زیاد است، البته من در این دوماه هم تخفیف میدهم و نمیگذارم تو شلوغی جزیره مسافر بدون جا بماند.
الان که فقط چند روز به عید مانده اوضاع چطور است، رزروهای فروردین پر است؟
نه، واقعا فروردین تا نهم ماه رزرو شده، بعد از آن از ۱۲ ماه تا ۱۴ فروردین رزرو شده و هنوز برای بقیه ماه کسی تماس نگرفته. ولی سال گذشته این زمان تمام فروردین پر بود و بخشی از اردیبهشت هم رزرو کرده بودند. ولی امسال نه. امسال تو اسفند ۱۰ روز خالی داشتم. ولی پارسال با اینکه اولین سالم بود کل اسفند مسافر داشتم. یک روز خالی هم نداشتم.
درباره قیمت زمین در جزیره چیزی نگفتید، مظنه خرید زمین چقدر است اگر کسی بخواهد زمین بخرد، چقدر باید بودجه داشته باشد؟
از متری پنج تا شش میلیون تا ۲۰میلیون تومان؛ البته زمینهای اطراف ساحل متری ۲۰میلیون تومان است. آن سالی که من شروع کردم، زمینهای صحرا سمت دانشگاه آزاد متری یک تا یکمیلیون و ۵۰۰هزا رتومان بود.
به افراد غیربومی هم زمین میفروشند؟
اوایل بله با قیمت پایین هم میفروختند ولی حالا دیگر نه؛ خیلی سخت میفروشند. دیگر بومیها دستشان آمده که زمین این جا قیمتی است.
اگر کسی بخواهد در هرمز زمین بخرد و اقامتگاه راه بیندازد و با شما مشورت کند به او چه میگویید؟
می گویم روی زمین مردم چیزی نسازد. کاری که من کردم این بود که این خانه را روی زمین شخص دیگری ساختم و شریک شدم، اما زمین مال من نیست و سال ۱۴۰۶ طبق قراردادی که داریم باید از اینجا بروم. پیشنهاد من این است اگر کسی میخواهد بومگردی یا اقامتگاه درست کند، حتی اگر شده ۱۵۰متر زمین را برای خودش بخرد و صاحب زمین و ملک باشد.
بعد هم نکته مهم این است که من واقعا این کار را در این زمان به کسی پیشنهاد نمیکنم. چون هرمز جزیره کوچکی است. اینجا را بخواهی بگردی در یک روز تمام میشود. قشنگ است خیلی ساحل رویایی دارد ولی برای یک روز همه زیباییهایش را میبینی. مرکز خرید و رستورانهای آنچنانی ندارد. خیلی با قشم متفاوت است. فقط کسانی که کمپ میزنند و پول اقامتگاه نمیدهند بیشتر از یک روز میمانند. تا دلتان بخواهد هم که خانه مسافر و بومگردی پیدا میشود. پس خیلی کسبوکار سوددهی نیست.
بهنظر من اصلا بهصرفه نیست. من واقعا سود نکردم فقط درآمدم اینجا کمک کرد زندگی بهتری داشته باشم. حتی کمک نکرد یک سطح بالاتر بروم. من ماشین نداشتم هنوز هم ندارم. هنوز زمین هم نخریدم. بعضیها فکر میکنند من نمیخواهم دست زیاد شود ولی واقعا الان اوضاع در هرمز برای سرمایهگذاری جالب نیست. من نمیگویم ضرر کردم ولی چیزی هم دستم را نگرفت، فقط شرایط زندگیام بهتر شد.
منبع:
هفت صبح