محمد بهارلو محمدزاده ـ مشاور حاکمیت کسبوکار خانوادگی
حسب تعریف کسبوکارخانوادگی بهطورفعال تحتمالکیت، اداره و مدیریت ۲ یا چند نفر از اعضای یک خانواده است. اعضای مذکور ممکن است از طریق خون، ازدواج یا فرزندخواندگی با هم مرتبط باشند. این تعریف دارای ابعاد ذیل است:
• تکخانواده صاحب اکثریت درصد مالکیت است.
• باید بر سیستم رأیگیری کنترل داشته باشد.
• قدرت تاثیرگذاری در تصمیمگیری استراتژیک دارد.
• چندین نسل خانواده در آن کسبوکار مشارکت دارند.
• خانواده مدیریت ارشد آن شرکت را جذب میکند.
ویژگیهای کسبوکار خانوادگی
کسبوکار خانوادگی با عناصر و ویژگیهای اصلی زیر تشخیص داده میشود:
• اعضا: مدیریت کسبوکار خانوادگی توسط گروهی از افراد انجام میشود که اعضای یک خانواده واحد و مالک و راهبر شرکت هستند.
• موقعیت اعضا: نقش و جایگاه اعضای خانواده در کسبوکار خانوادگی به روابط بین اعضا بستگی دارد.
• کنترل: از آنجایی که خانواده مالک اکثریت سهام شرکت است، مدیریت ارشد را تشکیل میدهد و کسبوکار را کنترل میکند.
• منافع متقابل: چون اعضای خانواده پستهای کلیدی را در کسبوکار دارند، میتوانند براساس منافع متقابل بر سیاستهای شرکت تاثیر بگذارند.
• مشارکت چندین نسل: حاکمیت کسبوکار توسط خانواده مراقبت میشود و عنان کار از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.
• اعتماد متقابل: اعضای خانواده به یکدیگر اعتماد متقابل دارند، زیرا منشأ مشترک و ارزشها، اخلاق و جهتگیریهای تجاری یکسان دارند.
• صداقت و شفافیت: این ویژگیها براساس اصول اخلاقی قوی در راستای اهداف تجاری و صداقت و شفافیت تجاری مشخص میشوند.
ساختار یک کسبوکار خانوادگی
سیستم کسبوکار خانوادگی براساس یک مدل سهبخشی اجرا میشود؛ بخش اول نشاندهنده «مالکیت»، بخش دوم نماد «خانواده» و بخش سوم نیز مختص «کسب و کار» است. با تعامل دو به دو بخشها، جزییات به شرح زیر است:
• مالکان غیر عضو خانواده غیر مدیر: این نوع مالکان سرمایهگذاران خارجی هستند که مالک تمام یا بخشی از کسبوکار هستند، اما در آن کار نمیکنند.
• صاحبان عضو خانواده: شامل آن دسته از اعضای خانوادهاند که مالک بخشی از کسبوکار هستند، اما در عملیات آن شرکت نمیکنند.
• مالک کارمند عضو خانواده: همانطور که از نام مشخص است، اینان صاحبان کسبوکار هستند و بهعنوان کارمند، معمولا در پستهای مدیران ارشد شرکت کار میکنند.
• کارکنان غیر خانواده: افرادی که عضو خانواده نیستند، اما شاغل در شرکت و دارای نسبت معینی از سرمایه آن هستند.
• اعضای خانواده: اعضای خانواده که نه در شرکت کار میکنند و نه سهمی در سرمایه آن دارند.
• کارکنان عضو خانواده: شامل اعضایی از خانواده میشود که در شرکت کار میکنند، اما مالکیتی ندارند.
• کارکنان غیر عضو خانواده: این افراد نه عضو خانواده هستند و نه سهامی در شرکت دارند، اما در چارچوب قرارداد کاری در شرکت کار میکنند.
مزایا:
۱. ثبات و رهبری واحد: از آنجایی که در موقعیت رهبری این کسب و کارها طول عمر وجود دارد، کسبوکارهای خانوادگی باثباتتر هستند. یک رهبر سالها در رأس امور باقی میماند و تنها رویدادهای زندگی مانند بازنشستگی، بیماری یا مرگ باعث تغییر در این رأس میشود.
۲. تعهد: بهدلیل نیاز به کسبوکار و خانواده، کسبوکار خانوادگی تمایل بیشتری به تعهد و پاسخگویی در مقایسه با شرکت غیرخانوادگی دارد. این ویژگی مزایایی مانند درک صنعت، سازمان و شغل، بازاریابی موثر و روابط قویتر با مشتری را افزایش میدهد.
۳. انعطافپذیری: در حالی که کسبوکارهای غیرخانوادگی برای نقشهای فردی وظایف مشخصی دارند، اعضای کسبوکارهای خانوادگی تطبیقپذیرند و میتوانند وظایفی خارج از نقشهای ازپیشتعیینشده برعهده بگیرند.
۴. چشمانداز: شرکتهای غیرخانوادگی باید اهداف سهماهه آینده را ترسیم کنند، در حالی که شرکتهای خانوادگی میتوانند به اهداف دهههای آینده فکر کنند. این دیدگاه بلندمدت میتواند فرهنگ تصمیمگیری شفاف را در سراسر کسبوکار تقویت کند.
۵. کاهش مخارج و هزینهها: باوجود داشتن اختیار در تعیین اولویتهای منابع و مصارف کسبوکار، صرفهجویی و مصرف بهینه در برنامهها بیشتر موردتوجه قرار میگیرند.
۶. اعتماد و اصالت: باتوجه به اعتماد متقابل اعضا، تحقق چشمانداز و جهتگیریهای کسبوکار امکانپذیرتر است.
معایب:
۱. عدمعلاقه خانواده: گاهی اوقات، نسلهای آینده علاقهای به مشارکت در کسبوکار ندارند. این ممکن است منجر به مدیریت نیروی کار غیرمشتاق، بیعلاقه و بیتفاوت شود.
۲. تعارضات بین اعضای خانواده: رابطه بین اعضای خانواده، سابقه خانوادگی و مرز تقریبا مبهم بین زندگی کاری و خانوادگی میتواند متناقض باشد. ارتباطات خانوادگی این مسائل را پیچیدهتر میکند.
۳. فقدان ساختار: از آنجایی که کسبوکارهای خانوادگی وابسته به اعتماد و وفاداری هستند، ممکن است فاقد مقررات داخلی مناسب و همچنین قوانین بیرونی شرکتی باشند.
۴. خویشاوندی: برخی از کسبوکارهای خانوادگی، اعضای خانواده را برای پستهای مدیریت ارشد ارتقا میدهند، حتی اگر این اعضا فاقد تحصیلات، مهارتها و استعداد لازم برای پذیرش این مسئولیتها باشند؛ این یک نقطه ضعف است که بر موفقیت شرکت تاثیر منفی میگذارد.
۵. جانشینپروری: بسیاری از کسبوکارهای خانوادگی فاقد برنامههای جانشینپروری مشخص هستند. در صورت نیاز اضطراری به تعیین جانشین بهدلیل خطای اخلاقی، بیماری یا مرگ، ممکن است تصمیمگیری درباره جانشین برای کسبوکار دشوار باشد.
در مجموع و بنا بر ماهیت کسبوکارهای خانوادگی، در مرحله اولیه زمانی که کسبوکار راهاندازی میشود، مانند یک شرکت معمولی و غیرخانوادگی است. با این وجود، با گذشت زمان و در طول سالها، نسلهای دیگری از خانواده بنیانگذار و خانواده بزرگ ایشان میتوانند مشارکت و آن را به یک کسبوکار خانوادگی تبدیل کنند و در ردههای کلیدی شرکت جذب شوند. موقعیتی که بهدلیل تاثیرات مثبت درخور توجه در رشد اقتصادی کشور، بدان بهراستی نیاز داریم و شایسته است زمینه رونق آن بیش از پیش فراهم شود./ روزنامه صمت