شهاب دانشور-کارشناس آبیاری و منابع آب
یکی از مزایای کاربرد فناوری در کشاورزی این است که آب با فرآیندهایی بهتر و بیشتر به ریشه گیاه میرسد و همین فرآیند، منجر به افزایش تولید میشود، اما معضل اصلی در صنعت کشاورزی میزان بالای اراضی آبی تحتکشت است.
بهعبارت روشنتر، اراضی کشاورزی آبی بسیار بیش از توان اکولوژیکی حوضههای آبریز در کشور است. یعنی بیش از میزان آب تجدیدپذیر در کشور یا بیش از میزان توصیهشده برای برداشت آب، زمین کشاورزی برای آبیاری داریم و این میزان از کشت در کشور ما با اقلیم موجود همخوانی ندارد. بیشک مدیریت منابع آب میتواند تاثیر جدیتر و مفیدتری بر زمینهای کشاورزی بگذارد. در واقع تا زمانی که آب با روشهای علمی و سازگارانه مدیریت نشود، برخی هزینههای دولتی در توسعه صنعت کشاورزی اثرگذار نبوده و کاربرد هر نوع فناوری، آب در هاون کوبیدن است. از آنجایی که کاربرد فناوری هزینهبر است، اغلب کشاورزان توان مالی کافی برای آن را ندارند. در شرایط فعلی معضلات کشاورزی با ارتقای فناوری حل نخواهد شد. افزایش تولید با روش آبیاری قطرهای و بارانی یا هر سیستم دیگر فناورانه امکانپذیر است، اما دردی از صنعت کشاورزی را در بعد کلان کشور دوا نمیکند و مانع روند آسیبرسانی به طبیعت کشور نمیشود.
بهعبارتدیگر، شرایط اکولوژیکی را بهبود نمیبخشد و تنها شیوه آبرسانی تغییر میکند، نه شیوه درست کشاورزی. کاربرد روشهای فناورانه زمانی در رفع مسائل آبی کشور پاسخگوست که سطح زیرکشت کاهش یابد. برای مثال، بهجای اینکه ۱۰ هکتار کاشته شود، ۷ هکتار زیرکشت رود، اما با کمک روشهای مکانیزه به اندازه همان ۱۰ هکتار، محصول برداشت شود. در این زمینه، اگر در همان ۱۰ هکتار میزان تولید افزایش پیدا کند، یعنی آب بیشتری مصرف شده است. این یعنی ضربه به منابع آب و بهعبارتدیگر، دور شدن از هدفی که سیستمهای مکانیزه برای آن طراحی شدهاند. مصرف آب فعلی نباید از کانال فناوری افزایش پیدا کند. گام اول در مدیریت منابع آب، عدم بارگذاری جدید بر منابع آب است. گام بعدی، کاهش برداشت و مصرف آب خواهد بود که البته کاهش تولید را بهدنبال خواهد داشت و باید تبعات آن را بپذیریم. راهحل حفظ یا افزایش میزان تولید، مهندسی بذر است، بهگونهای که با مصرف آب کمتر، تولید بیشتری مهیا شود.چند سال پیش در یک پروژه تحقیقاتی در دشتمغان و چند دشت عظیم کشور با یکسری راهکارهای بسیار ابتدایی توانستیم با همکاری و توجیه کشاورزان، میزان مصرف آب را در سطح مزرعه بهشدت پایین بیاوریم؛ راهکارهایی که با در نظر گرفتن تیپ خاک و شیب زمین به کشاورزان آموزش دادیم. برای مثال، پیشنهاد کردیم در کشت سویا که نوارها ۱۲متری بود، بهتر است عرض این نوارها به ۸ متر برسد یا در بهبهان حدود ۲ لیتر در ثانیه به هر فارو/شیار آب میدادند و تیم پژوهشی باتوجه به ابعاد فارو و شیب آن متوجه شدند که یک و نیم لیتر آب کافی است.
در کل، چنین کارهای بسیار سادهای مصرف آب را در مزرعه بهشدت کاست و منجر به دسترسی بیشتر گیاه به آب شد. همچنین، تلفات آب کمتری را هم بهدنبال داشت. در نهایت، طی گفتمانهایی که با کشاورزان انجام دادیم، آنها متقاعد شدند که باتوجه به آب موجود، میتوانند بدون خرید هیچ نوعی از فناوری و ابزار، تنها با پیگیری روشهای سازگارانه، تمام زمینهای کشاورزی خود را با بهرهوری و بازدهی بالا آبیاری کنند. برخی کشاورزان، چند سال متوالی این روشها را بهکار گرفتند، اما بعد از اینکه وامهای بلاعوض دولتی به آنها داده شد، بسیاری از آنها با تغییر این روشها، سراغ سیستمهای تحتفشار رفتند. جالب است، کشاورزانی که ۲ روش را امتحان کرده بودند، اذعان کردند که روشهای قبلی بهتر بود و نیاز به هزینه برای کاربرد فناوری باوجود میزان آب موجود نیست. متاسفانه فرآیند توسعه کشور در قالب کلی روی ریل مناسبی قرار نگرفته و به بیراهه رفته است که این امر ناشی از تصمیمات غلط مدیران و مشورتهای جاهلانه یا فرصتطلبانه افرادی است که نقش جدی در خطدهی به این تصمیمات دارند.منابع آبی کشور بسیار محدود است و متاسفانه وزن توسعه را به دوش بخشهایی گذاشتهایم که نیازمند منابع آب زیادی هستند و توسعه در بخشهای دیگر نظیر صنعت، گردشگری و… را نادیده گرفتهایم. در این بین، بیشتر بار توسعه را روی کشاورزی بهویژه کشاورزی آبی گذاشتهایم. همچنین تاکید بر توسعه صنایع آببر هم داریم؛ نظیر صنعت فولاد که البته نیاز آبی بسیار کمتری در مقایسه با کشاورزی دارد و در بین صنایع، جزو صنایع آببر محسوب میشود.