مسعود صادقی – روزنامهنگار
اگر در دنیا نمایشگاهها با هدف ارائه آخرین دستاوردها و راهکارهای تجاری و صنعتی، بستر ارتباطات تجاری و صنعتی بشمار میآیند در ایران «بیشتر» محل نمایشهای پوشالین از کارهای نکرده است، نمایشگاه در ایران فرصتی است برای: ابراز وجود مدیران سازمانها و شرکتها و البته پُر کردن بیلان کاری روابطعمومیهای ناکارآمد و بیخاصیت که در واقع کارپرداز نمایشهای مدیران سفارشی هستند.
وقتی حضور نمایشگاهی تهی از محتوا باشد لازم است که کاستی محتوا با زرق و برق و جلوهگری جبران بشود چراکه هدف بنیادی از حضور در رویداد یک نمایش چشمگیر و اغواکننده است از همین رو هزینههای هنگفتی برای امور نمایشی و ظاهری صرف میشود: از ابعاد و موقعیت غرفه، شیوه غرفهسازی و غرفه آرایی تا تبلیغات رسانهای، هدایای تبلیغاتی، مدل و اقلام پذیرایی و البته حضور حداکثری کارکنان و…… به همین دلیل است که غرفهسازی هم در ایران در دوره غرفههای خودساز همچنان درجا میزند در حالیکه سالهاست صنعت نمایشگاهی دنیا از غرفههای خودساز که هم پر هزینه هستند و هم زمان، انرژی و ریسک بالا و البته دورریز محیط زیستی زیادی دارند، گذشته است و دنیا نسلهای جدید غرفههای پیشساخته و مدولار را تجربه میکند. در همین زمینه سال ۱۳۹۵ یعنی ۷ سال پیش در روزنامه صمت مقالهای باعنوان «عصر جدید سازههای مدولار نمایشگاهی» نوشتم و نمونههایی از این غرفههای مدولار پیشرفته را معرفی کردم. اما چون غرفههای خودساز زرق و برق بیشتری دارند همچنان مورد استقبال سفارش دهنده هستند و مهم نیست هزینه هنگفتی در پی دارند، غرفه ساز هم همین مدل را میپسندد.
ایران، سرزمین نمایشگاههای بی درو پیکر
بررسیهای موردی نشان میدهد در فرایند حضور شرکتها در نمایشگاهها در اغلب موارد خبری از سند راهبردی و طرح توجیهی برای حضور در عناوین نمایشگاهی مختلف نیست و هیچ بررسی و جمعبندی از حضور نمایشگاهی در میان نیست. برای بیشتر مدیران و روابط عمومیها حضور در نمایشگاه تنها یک دلیل دارد: «شرکت کنیم که باشیم» یا به تعبیری «بمانیم» و از نردبان شغلی بالا برویم، بدین ترتیب یک سفرهای از کیسه شرکتها و سازمانها برای بقا و ارتقای مدیران ناکارآمد پهن شده است که مجریان از ستادهای برگزاری تا غرفهسازها و… همگی سر سفره نشستهاند، در این بازار گروهی پیوسته در حال تولید عنوانهای نمایشگاهی متعدد و متنوع هستند و پهنههای متعدد نمایشگاهی در طول سال زیربار موضوعات مختلف میرود بی آنکه کمترین نشان از نگاه راهبردی، برنامهریزی و رعایت اصول و استاندارد در آنها باشد، با این اوصاف بیراه نیست اگر ایران را سرزمین نمایشگاههای بیدرو پیکر بدانیم، سرزمینی که در تمام ۳۱ استانش پهنه (محل برگزاری) نمایشگاه بینالمللی دارد و در برخی استانها بیش از یک محل برگزاری هست و حتی در تهران، دستکم در ۱۰ پهنه مختلف، بطور منظم یا متناوب نمایشگاه برگزار میشود که هیچکدام نسبتی با استاندارد روز نمایشگاهی دنیا را ندارند، مصلی، مرکز همایشهای رازی و هتل المپیک که برای کار دیگری ساخته شدهاند، اما همین محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران اگرچه در دهه ۴۰ خورشیدی (یعنی بیش از نیم قرن پیش مناسب بوده) اما امروز فرسنگها با کمترین استانداردهای روز دنیا فاصله دارد، شگفتآور اینکه شهرآفتاب که بتازگی و با هزینه هنگفت ساخته شده است نشانی از یک مرکز مدرن نمایشگاهی ندارد. لازم نیست این مراکز برگزاری را با هانوفر و رم که پیشتاز هستند مقایسه کنیم کافی است با همین کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس سنجیده بشوند تا دریابیم چقدر واماندهایم. در این آشفته بازار گاهی حتی پیش میآید که یک عنوان نمایشگاه تخصصی بطور همزمان و یا بازه زمانی چند روزه در چندین جای کشور برگزار میشود، اتفاقی که در دنیا بیسابقه است.
با این ویژگیها، پدیده نمایشگاه در ایران، یک تقلید و نمایش مسخره و طنزگونه از تعریف روزآمد نمایشگاه به چشم میآید، چیزی که در ادبیات و هنر به «پارودی» شناخته میشود.
خاستگاه این نمایش پارودی
درباره آسیبشناسی صنعت نمایشگاهی ایران سخن زیاد است اما اگر دنبال ریشه این آشفتگی هستیم، به یک جا میرسیم و آن اقتصاد وابسته فرمایشی است، همان چیزی که اجازه نداده سازمانها و شرکتهای خصوصی به معنای واقعی رشد و از نمایشهای دولتی و حکومتی عبور کنند.
چاره بنیادین چالشهای نمایشگاهی
مدیران کارآمد شرکتهای پیشرفته با بهرهگیری از مشاوران و مدیران روابطعمومی شایسته هرگز در بند نمایشهای پوشالین نیستند، آنها برای نیل به اهداف اقتصاد آزاد گام بردارند و بر همین اساس صنعت نمایشگاهی هم برای پاسخگویی به نیاز و درخواست آنها بازآفرینی و بهروزرسانی میشود، اتفاقی که در سایه لیبرالیسم در اقتصاد رخ میدهد.