رود هیرمند برای ایران، بهویژه مردم سیستان، حکم شریان حیاتی را دارد. این رودخانه که سرچشمه آن در افغانستان قرار دارد، اصلیترین منبع تأمین آب برای کشاورزی، شرب و زیستبوم در شمال استان سیستان و بلوچستان محسوب میشود. در سال ۱۳۵۱، معاهدهای میان ایران و افغانستان به امضا رسید که مطابق آن، افغانستان موظف شد سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب به ایران تحویل دهد. این معاهده، حاصل مذاکرات چندجانبه و فنی بود و قرار بود به اختلافات دیرینه دو کشور درباره هیرمند پایان دهد.
طی دهههای اخیر، تنشها بر سر اجرای مفاد این معاهده بارها شعلهور شدهاند. افغانستان، بهویژه پس از قدرتگیری طالبان، در اجرای تعهدات خود سهلانگاری و گاه کارشکنی کرده است. نشست اخیر کمیته مشترک آب در کابل، نمونهای دیگر از این بدعهدیها بود. طالبان با استناد به «سال غیرنرمال آبی»، از تحویل کامل سهم ایران سرباز زد، در حالی که مستندات علمی و تصاویر ماهوارهای خلاف این ادعا را نشان میدهند.
از دید کارشناسان ایرانی، ادعای افغانستان مبنی بر کاهش بارندگیها صرفاً به دادههای ایستگاه سنجش «دهراود» در بالادست سد کجکی متکی است. این در حالی است که تحلیل تصاویر ماهوارهای و دادههای جهانی هواشناسی، وضعیت سال آبی را نرمال گزارش کردهاند. ایران تأکید میکند که افغانستان نباید با توسل به دادههای محدود و محلی، اصل تعهدات بینالمللی خود را نادیده بگیرد.
در نشست اخیر، طالبان بار دیگر با زیر سؤال بردن مشروعیت دادههای ماهوارهای، بر موضع خود پافشاری کرد و حتی پیشنهاد نصب سامانههای سنجش آنلاین در ایستگاه دهراود را رد کرد. ایران برای افزایش شفافیت، پیشنهاد داده بود کارشناسان دو کشور بهصورت مشترک و بیواسطه، دادههای روزانه را دریافت و ارزیابی کنند. اما طرف افغانستانی این پیشنهاد را به بهانه نبود تصریح در مفاد معاهده، نپذیرفت.
کارشناسان ایرانی بر این باورند که استناد صرف به یک ایستگاه محلی، بدون توجه به شاخصهای جهانی، رویکردی مغرضانه است که هدفی جز کاهش سهم ایران از آب ندارد. آنها با ارائه تصاویر مستند از توسعه کشت و کار در بالادست رودخانه در افغانستان، بهویژه در حوالی سد کجکی، نشان دادند که این کشور برخلاف ادعاهایش، در حال بهرهبرداری گسترده از منابع آبی هیرمند است. این اقدام به کاهش جدی جریان آب ورودی به ایران منجر شده است.
در شرایطی که خشکسالیهای پیدرپی، سفرههای زیرزمینی ایران را نیز تحت فشار گذاشتهاند، بدعهدی افغانستان ابعاد بحرانی پیدا کرده است. ایران تأکید دارد که حقآبه بر اساس “شرط نرمال بودن” قابل کاهش نیست، مگر اینکه مستندات دقیق و مورد توافق دو طرف ارائه شود. اما طالبان با بهرهگیری از خلأهای اجرایی معاهده، سعی دارد با تفسیر به رأی، مفاد را به نفع خود مصادره کند.
مرزبندی مبهم و ضعف اجرایی معاهده
یکی از چالشهای مهم که از گذشته حلنشده باقی مانده، موضوع تعیین دقیق مرز آبی در نقاط مرزی بهویژه منطقه میل ۵۱ و ۵۲ است. این نقاط، محل آغاز ورود آب به خاک ایران هستند و تعیین محل دقیق آنها میتواند مبنای محاسبات حقوقی در خصوص میزان تحویل آب باشد. متأسفانه در طول سالهای گذشته، اراده لازم برای تعیین دقیق این مرز شکل نگرفته و همین موضوع باعث شده زمینه برای تفسیرهای دوگانه از مفاد معاهده فراهم شود.
در نشست اخیر توافق شد کمیتهای مشترک متشکل از وزارت خارجه ایران و افغانستان در آینده نزدیک برای تعیین این مرز تشکیل شود. در صورت تحقق این توافق، میتوان امیدوار بود یکی از موانع اجرایی مهم در مسیر اجرای دقیق معاهده برطرف شود. تعیین مرز مشخص، نه تنها به شفافیت کمک میکند، بلکه از بسیاری از اختلافات آینده نیز پیشگیری خواهد کرد.
اما با توجه به پیشینه برخورد طالبان با تعهدات بینالمللی، بسیاری از تحلیلگران نسبت به اجرای واقعی این توافق خوشبین نیستند. طالبان تاکنون در بسیاری از موارد با سیاست تعویق و فرسایشی، تلاش کرده روندهای حقوقی را به نفع خود متوقف یا کند سازد. در چنین فضایی، اعتماد به حسن نیت این گروه دشوار است و ایران باید با بهرهگیری از ظرفیتهای حقوقی بینالمللی، ابزارهای فشار را فعالتر کند.
پشت پای افغانستان به معاهده
ایران در سالهای اخیر تلاش کرده با بهرهگیری از ابزارهای علمی، تصویر دقیقتری از واقعیت میدانی ارائه دهد. استفاده از تصاویر ماهوارهای، دادههای فائو و تحلیل روند تغییرات کشاورزی در بالادست سد کجکی، همگی در راستای تقویت ادعای ایران مبنی بر نرمال بودن وضعیت آبی و نقض تعهدات توسط افغانستان بوده است. این مستندات در محافل بینالمللی نیز مورد توجه کارشناسان قرار گرفتهاند.
در حالی که طالبان همچنان دادههای جهانی را فاقد وجاهت قانونی میداند، ایران باید از ظرفیت سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد، بانک جهانی و نهادهای آب منطقهای برای ثبت و اثبات حق خود استفاده کند. طرح این موضوع در مجامع بینالمللی میتواند موجب شود افغانستان تحت فشار قرار گیرد و از ادامه اقدامات یکجانبه خودداری کند.
در کنار مسیرهای فنی، ایران باید دیپلماسی منطقهای خود را نیز فعالتر کند. افغانستان از نظر منابع آبی در وضعیت شکنندهای قرار دارد و کشورهای همسایه میتوانند نقش مهمی در جهتدهی به سیاستهای آبی آن ایفا کنند. در صورت ایجاد اجماع منطقهای، طالبان ناچار خواهد شد از رفتارهای بیثباتکننده فاصله بگیرد و به مسیر توافقات بازگردد.
شهرکی، نماینده مجلس دیدگاه صریحی در پیوند با معاهده دوجانبه ایران و افغانستان درباره آب هیرمند بیان کرده است. او می گوید: «طرف افغانستانی پس از چند سال اعتراض و کشمکش، همچنان بر نادیده گرفتن مفاد معاهده ۱۳۵۱ و تداوم سیاستهای اصرارآمیز بر عدم پرداخت حقآبه کامل پافشاری میکند.»
جمعبندی و چشمانداز آینده
در نهایت باید گفت، موضوع حقآبه هیرمند دیگر صرفاً یک اختلاف دوجانبه ساده نیست؛ بلکه به مسألهای حیثیتی، امنیتی و زیستمحیطی برای ایران تبدیل شده است. تداوم کاهش آب ورودی به سیستان، به خشکی دریاچه هامون، گسترش گردوغبار، مهاجرت اجباری و فروپاشی کشاورزی منطقه منجر خواهد شد. این موضوع، پیامدهای اجتماعی و امنیتی گستردهای برای جنوب شرق کشور خواهد داشت.
طالبان باید بداند که بازی با حقآبه، بازی با ثبات منطقه است. ایران تاکنون سعی کرده با ابزارهای دیپلماتیک، فنی و حقوقی موضوع را پیگیری کند، اما اگر مسیر مصالحه نتیجه ندهد، ممکن است ایران به گزینههای قاطعتری فکر کند. ابزارهای حقوق بینالملل، مذاکره چندجانبه، فشار از طریق نهادهای بینالمللی و حتی اقدام متقابل، همگی در دستور کار خواهند بود.
در این میان، انسجام داخلی، افزایش آگاهی عمومی، بسیج ظرفیتهای ملی و منطقهای برای دفاع از حقوق آبی، از اهمیت بالایی برخوردار است. ایران باید ضمن حفظ آرامش دیپلماتیک، آماده برخورد با شیطنتهای مستمر طالبان باشد. معاهده ۱۳۵۱ همچنان معتبر است، اما اجرای آن نیازمند اراده سیاسی، فشار بینالمللی و پیگیری مداوم است.
در صورت تمایل به پیگیری اخبار روز حوزه انرژی کشور، سرویس انرژی پایگاه خبری گسترش نیوز را دنبال کنید.
گسترش نیوز
صنعت و معدن
خیانت تاریخی افغان ها به ایرانیان
انرژی
خیانت تاریخی افغان ها به ایرانیان
کدخبر:
۳۵۲۵۸۹
سهیل مافی
۱۴۰۴/۰۲/۲۳ ۰۷:۳۰:۰۰